بخشی از مقاله
تاثير آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي در رشد اين مهارتها
چکيده
مقدمه : اين پژوهش به بررسي اثربخشي آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي به معلمين زن و مرد در رشد مهارت هاي هيجاني - اجتماعي آنان پرداخت .
روش : مطالعه از نوع طرح هاي آزمايشي است که در آن ۶۸ معلم پايـه هـاي چهارم و پنجم ابتدايي با حداقل ۱۰ سال سابقه تـدريس و مـدرک ليســانس به صورت تصادفي در دو گروه کنترل (۱۸ زن و ۱۶ مرد) و آزمايش (۲۰ زن و ۱۴ مرد) قـرار گرفتنـد. ابـزار سـنجش مهـارت هـاي هيجــاني - اجتمــاعي ، پرسش نامه هوش هيجاني - اجتماعي بـار- ان بـود کـه داراي ۹۰ گويـه و ۵ عامل درون فردي ، بين فردي ، سازگاري ، مديريت استرس و خُلق عمومي است که توسط سموعي هنجاريابي شده است . مهارت هاي هيجـاني - اجتمـاعي در ۱۰ جلسه ۲ساعته در حوزه مهارت هاي درون فردي و بين فردي آمـوزش داده شد.
يافته ها: عملکرد گروه آزمايش در مهارت هاي هيجاني - اجتماعي کلي و خرده مولفه هاي آن نسبت به عملکرد گروه کنترل بيشتر و تفاوت بين دو گروه معني دار است . اين نتايج پس از ۴ ماه در مهارت هاي هيجاني - اجتماعي کلي و خرده مولفه هاي آن ، کاهش معني داري نشان نداد.
نتيجه گيري : طراحي برنامه هايي براي آموزش معلمان مي تواند کمک بالقوه سودمندي براي رسيدن به ابعاد گوناگون هـوش هيجـاني - اجتمـاعي نمايـد.
نخستين گام در اجراي برنامه هاي يادگيري هيجاني - اجتماعي ، درگير نمودن معلمان با اين مهارت ها و رشد توانمندي هاي هيجاني - اجتماعي آنان است .
کليدواژه ها: معلمان ، آموزش ، مهارت هاي هيجاني - اجتماعي
مقدمه
روان شناسان تعليم و تربيت معتقدند، موفقيت افراد تنها وابسته به مهارت هاي شناختي نبوده و مهارت هاي هيجاني - اجتماعي نيز در پيش بيني موفقيت افراد تأثير دارند. گلمن [۱] در اين رابطه بيان مي کند که حدود ۲۰% از موفقيت آينده افراد از طريق توانايي هاي شناختي آنان پيش بيني مي گردد و مابقي به هوش هيجاني - اجتماعي و ديگر فرصت هاي آنها در زندگي بستگي دارد. وي معتقد است هوش ، شناختي است که به فرد مي گويد چه عملي را مي تواند انجام دهد؛ درحالي که هوش هيجاني به فرد مي گويد چه کاري را بايستي انجام دهد. هوش شناختي شامل توانايي هاي افراد جهت يادآوري تفکر منطقي و انتزاعي است ، درحالي که هوش هيجاني به افراد مي گويد چگونه از هوش شناختي در جهت رسيدن به موفقيت در زندگي استفاده کنند.
به منظور اصلاح شيوه هاي زندگي و به حداکثر رساندن ظرفيت يادگيري و تبديل مدارس به محيط هاي مطلوب و ايده آل يادگيري ، بايستي در مدارس ، يادگيري هاي اجتماعي - هيجاني با انواع ديگر يادگيري و آموزش هاي علمي ترکيب شوند. از سوي ديگر، کارامدي برنامه هاي يادگيري هاي هيجاني - اجتماعي نيازمند درگير نمودن مدرسه ، خانه و محيط هاي جمعي است و اولين گام در مدرسه ، ايجاد تغيير در رفتارها و توانمندي هاي معلمان ، جو کلاس درس و محيط مدرسه است . در اين رابطه کارکنان و عوامل انساني موجود در مدارس در سطوح گوناگوني با مساله هوش هيجاني - اجتماعي درگير هستند. معلمان نه تنها بايد به مهارت هاي هيجاني - اجتماعي دانش آموزان توجه نمايند بلکه بايد از ميزان هوش هيجاني - اجتماعي و چگونگي استفاده از مهارت هاي هيجاني - اجتماعي خودشان هم آگاهي داشته باشند. بنابراين لازم است معلمان و مسئولان مدارس به اهميت هوش هيجاني - اجتماعي آگاه گشته و با نحوه آموزش آن به صورت مستقيم در برنامه هاي درسي و آموزشي آشنا گردند و بتوانند به عنوان الگويي جهت انجام اعمال هوشمندانه هيجاني - اجتماعي عمل نمايند.
هوش هيجاني - اجتماعي ، ترکيبي از مؤلفه هاي هيجاني و اجتماعي است . اسپيلبرگر، سه دسته اصلي از اين مدل را مطرح مي کند: الف ) مدل مولفه اي ماير و سالووي [۲] که اين ساختار را به عنوان توانايي دريافت ، فهم ، مديريت و استفاده از هيجان ها به منظور تسهيل تفکر مي داند و بر اساس مدل مبتني بر توانايي ، اندازه گيري مي شود [۳]، ب ) مدل گلمن که اين ساختار را به عنوان مجموعه گسترده اي از توانايي ها و مهارت هايي ي م داند که به وسيله آنها عملکرد را مي توان مديريت کرد و عمدتاً به وسيله ارزشيابي هاي چندگانه اندازه گيري مي شود [۴] به نقل از بار- ان [۵] و ج ) مدل ترکيبي بار- ان که اين ساختار را به عنوان دسته اي از توانايي ها، مهارت ها و تسهيل کننده هاي غيرشنـاخـتي مرتبط باـ هم ي م داند ه ـک بر رفـتار ـهوشمندانه ـتأثير مي گذارند و به وسيله خودگزارشگري اندازه گيري مي شوند. بار- ان ، سال ها اين ساختار را هوش هيجاني - اجتماعي در نظر مي گرفت اما اخيرًا معتقد است به جاي طرح ساختار هوش هيجاني ، يا هوش اجتماعي ، ساختار هوش اجتماعي - هيجاني بايد مطرح گردد [۵].
براساس مدل بار- ان ، براي هوشمندي اجتماعي - هيجاني ، فرد بايستي بتواند به طور کارآمد خود را بيان کند، ديگران را درک و با آنها ارتباط برقرار نمايد و به طور موفقيت آميز بر مشکلات ، چالش ها و فشارها فايق آيد. بنابراين اولين و مهمترين نکته اين است که شخص توانايي درون فردي آگاهي از خويشتن را داشته باشد، نقاط قوت و ضعف خود را ببيند و احساسات و افکار خود را بدون محدوديت بيان کند. براي هوشمندي اجتماعي - هيجاني در سطح بين فردي ، توانايي آگاهي از هيجانات ، احساسات و نيازهاي ديگران و تشريک مساعي ، تداوم همکاري و ارتباط رضايتمندانه با ديگران مهم است . به عبارت ديگر، براي هوشمندي اجتماعي - هيجاني ، فرد بايد بتواند به طور کارامد تغييرات فردي ، اجتماعي و محيطي را با واقع بيني پذيرفته و با داشتن انعطاف پذيري ، بر موقعيت هاي ناخواسته فايق آيد، مشکلات را حل کند و تصميم گيري نمايد. براي انجام چنين کاري ، فرد نياز دارد هيجانات خود را مديريت کند تا اين هيجانات بتوانند به نفع او کار کنند نه بر عليه او [۵].
شکل گيري و پايه ريزي هوش هيجاني از دوران اوليه زندگي آغاز مي گـردد و در سراسر دوران مدرسه ادامه مي يابد [۶]. يافته ها حـاکي از آن است که هرچه سن فرد بالاتر مي رود از نظر هوش اجتماعي - هيجاني توانمندتر مي گردد [۷] حال آن که وکسلر معتقد است هوش شناختي شروع به کاهش مي نمايد [۸]. لذا به لحاظ اهميت هوش اجتماعي - هيجاني در سلامت افراد، افزايش اين مهارت ها مي تواند از اهداف مهم برنامه هاي آموزشي تلقي گردد. مدارسي که در آنها برنامه هاي يادگيري هيجاني - اجتماعي اجرا مي گردد معتقدند که آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي ، سازگاري اجتماعي را بالا برده [۹]، پرخاشگري را کاهش مي دهد و رفتارهاي فرا اجتماعي را تقويت مي کند [۱۰] و همچنين بر کيفيت روابط اجتماعي نيز تاثير مي گذارد [۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵]. پژوهش هاي انجام شده در زمينه رابطه هوش هيجاني - اجتماعي با مؤلفه هاي سلامت رواني ، نشان داده است که اين سازه با سلامت روان [۱۶]، شناسايي محتوي هيجان ها و توان همدلي با ديگران [۱۷، ۱۸، ۱۹]، سازش اجتماعي - هيجاني [۲۰]، بهزيستي هيجاني [۲۱]، سازگاري اجتماعي [۲۲]، رضايت از زندگي [۲۳] و خود شکوفايي [۲۴] همبستگي مثبت و با آشفتگي روان شناختي [۲۵]، افسردگي [۲۶، ۲۷]، مصرف سيگار و الکل و اخـتلال هاي روان شنـاختي [۱۶]، استرس هـا و نگـراني هـا [۲۶] همبستگي منفي دارد.
نتايج يافته هاي پژوهشي در رابطه با تفاوت هاي جنسي در هوش هيجاني - اجتماعي يکسان نيستند. به طوري که برخي پژوهش ها تفاوت معني داري در هوش کلي بين زنان و مردان گزارش نمي کنند.
درحالي که در پاره اي از پژوهش ها نشان مي دهند که زنان بيش از مردان از هيجانات خودآگاهي داشته ، مهارت هاي بين فردي قوي تر و سازگاري بالاتري دارند و مردان ظرفيت درون فردي بيشتر، مديريت هيجان هاي بهتر و احترام به خود بالاتري دارند [۵، ۶، ۷، ۹، ۲۲، ۲۹، ۳۰، ۳۱].
مجموعه پژوهش هاي ارايه شده [۲، ۳، ۵، ۷، ۹، ۲۷] بيانگر آن است که باورهاي شناختي و انگيزشي ، در بهبود شرايط يادگيري حائز اهميت است . در اين پژوهش ها مهارت هاي هيجاني - اجتماعي و اهميت آنها در موفقيت تحصيلي به عنوان عامل مهمي در سازگاري فرد با محيط دانش آموزان مورد تاکيد قرار گرفته است اما کمتر پژوهشي به اهميت آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي به معلمان به عنوان عامل تاثيرگذار در ارتقاي مهارت هاي هيجاني - اجتماعي و تحصيلي دانش آموزان پرداخته است . با آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي به معلمان مي توان شاهد اثـرات مستقيم و غيرمستقيم اين آموزش در رشد مهارت هاي هيجاني - اجتماعي دانش آموزان بود.
انجمن همياري به وسيله گلمن و با هدف تقويت يادگيري هاي اجتماعي - هيجاني بنيانگذاري شده است و هدف آن تدوين و گسترش يادگيري هاي هيجاني اجتماعي به عنوان بخش اساسي برنامه آموزشي است . از جمله فعاليت هاي اين انجمن ، کمک به آماده سازي و آموزش معلمان براي عملي ساختن برنامه هاي SEL از طريق برنامه هاي مختلف است .
بر اين اساس اهداف بنيادي اين پژوهش چنين است :
- بررسي سطح مهارت هاي هيجاني - اجتماعي معلمان مقطع ابتدايي (به تفکيک جنس )
- بررسي اثربخشي آموزش مهارت هاي هيجاني -اجتماعي بر رشد مهارت هاي هيجاني - اجتماعي معلمان (به تفکيک جنس ) - بررسي پايداري اثربخشي مهارت هاي هيجاني حاصل از آموزش در معلمان (به تفکيک جنس )
روش
در اين پژوهش ، افراد به صورت تصادفي در گروه هاي کنترل و آزمايش جايگزين شدند. ابتدا سطح مهارت هاي هيجاني - اجتماعي معلمان مورد بررسي قرار گرفت و نمره به دست آمده به عنوان نمرات پيش آزمون تلقي گرديد. سپس مداخلات آزمايشي مبني بر آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي در حوزه مهارت هاي درون فردي شامل : خودآگاهي ، مديريت استرس ، مديريت احساسات ، مفهوم خود و اعتماد به نفس و هدفمندي و مهارت هاي بين فردي شامل : مهارت ارتباطي کلامي - غيرکلامي ، مهارت گوش دادن ، مهارت همدلي ، افشاي خود، ابراز وجود، تصميم گيري و حل مسئله و حل تعارض انجام گرديد. اين آموزش در ۱۰ جلسه ۲ساعته ارايه شد و در پايان مداخلات آزمايشي به منظور بررسي اثربخشي مداخلات ، مهارت هاي هيجاني - اجتماعي پس از ۲ هفته (به عنوان پس آزمون ) بررسي گرديد.
پايداري اثربخشي رشد مهارت ها، ۴ ماه پس از آموزش در گروه هاي آزمودني مجدداً مورد مطالعه قرار گرفت .
ـ تاثير آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي در رشد اين مهارتها ١٤٥ آزمودني ها: در اين پژوهش ، از معلمان (داراي حداقل مدرک ليسانس و سابقه تدريس بالاي ۱۰ سال ) داوطلب پايه چهارم و پنجم ابتدايي که در دوره هاي ضمن خدمت در شهر تهران بودند، ثبت نام به عمل آمد. به منظور بررسي اثر جنس ، از هر دو جنس معلمان زن و مرد در پژوهش استفاده شد. سپس ، افراد آزمودني به طور تصادفي در گروه کنترل و آزمايش جايگزين شدند. ۷ نفر از افرادي که به طور مستمر در جلسات آموزشي شرکت نداشتند حذف و حجم نهايي نمونه ۶۸ آزمودني شامل ۳۴ نفر در گروه کنترل (۱۸ زن و ۱۶ مرد) و ۳۴ نفردر گروه آزمايشي (۲۰ زن و ۱۴ مرد) گرديد.
ابزار پژوهش : ابزار مورد استفاده در اين پژوهش ، پرسش نامه هوش هيجاني - اجتماعي بار- ان بود که براي افراد بالاتر از ۱۷ سال قابل اجرا است . پرسش نامه بار- ان داراي ۱۳۳ سؤال است . بار- ان پايايي آزمون فوق را به روش آلفاي کرونباخ ۰.۸۱ گزارش نمود.
سموعي [۳۸]، اين آزمون را مجدداً هنجاريابي کرد و سؤالات آن را به ۹۰ سؤال تقليل داد که در ۱۵ خرده مولفه قرار گرفتند. در اين هنجاريابي ، ضريب اعتبار براي آزمون ها ۰.۷۰ و ضريب پايايي از طريق آلفاي کرونباخ ۰.۹۳ و از طريق روش دونيمه کردن ۰.۸۰ گزارش شده است . در پژوهش حاضر از فرم هنجاريابي شده سموعي استفاده شده است . آلفاي کرونباخ براي ۵ خرده مقياس (با حذف برخي سؤالات که ضريب آلفا را کاهش مي دادند) به اين شرح به دست آمده است : مهارت بين فردي ۰.۷۵، درون فردي ۰.۸۶، سازگاري
۰.۷۵، مديريت استرس ۰.۸۱ و خُلق عمومي ۰.۸۲. اعتبار اين پرسش نامه نيز از طريق همبستگي خرده آزمون ها با نمره کلي مهارت هاي هيجاني - اجتماعي بالاتر از ۰.۶۵ گزارش گرديد.
يافته ها
بررسي سطح مهارت هاي هيجاني -اجتماعي و خرده مولفه هاي آن در گروه هاي آزمودني : تحليل واريانس تک متغيره در بررسي تفاوت گروه ها در مهارت هاي هيجاني - اجتماعي کلي پيش از آموزش ، نشان داد که در مهارت هاي هيجاني - اجتماعي کلي ، تفاوت معني داري ديده نمي شود لذا گروه هاي آزمودني و هر دو جنس تفاوتي در مهارت هيجاني - اجتماعي کلي در پيش از آموزش ندارند.
آزمون تحليل واريانس عاملي طرح هاي آميخته (گروه .عمل آزمايش ) به تفکيک جنس (گروه متغير بين آزمودني و خرده مقياس هاي هوش هيجاني - اجتماعي متغيرهاي درون آزمودني ) نشان داد که هم در گروه مردان و هم در گروه زنان ، بين افراد گروه کنترل و آزمايش ، پيش از آموزش در خرده مقياس هاي مهارت هاي هيجاني - اجتماعي تفاوت معني داري (۰.۰۰۵>p) وجود ندارد.
نتايج آزمون تحليل واريانس عاملي طرح هاي آميخته (پيش از آموزش ) به تفکيک گروه نشان داد که بين زنان و مردان در خرده مقياس هاي مهارت هاي هيجاني - اجتماعي کلي تفاوت معني دار وجود دارد. بطوري که زنان در مهارت هاي بين فردي و مردان در خلق عمومي تفاوت معني دار و برتري را نشان دادند (جدول ۲).
بررسي اثربخشي آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي (عمل آزمايش ) در گروه هاي آزمودني : به منظور بررسي اثربخشي عمل آزمايشي (آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي )، ابتدا نمرات تفاضلي افراد آزمودني (تفاضل نمرات پس آزمون از پيش آزمون ) براي مهارت هيجاني اجتماعي کلي و ۵ خرده مقياس هاي آن محاسبه ، و سپس تحليل داده ها بر روي ميانگين نمرات تفاضلي انجام گرديد.
در بررسي تفاوت افراد آزمودني در مهارت هاي هيجاني - اجتماعي کلي پس از آموزش ، نتايج تحليل واريانس تک متغيره با توجه به جنس و گروه نشان داد که اثرات بين آزمودني گروه ، معني دار است اما اثرات جنس و اثرات متقابل جنس .گروه معني دار نيست . تحليل نشان داد که در ميانگين نمرات تفاضلي مهارت هاي هيجاني - اجتماعي کلي گروه هاي آزمودني (کنترل و آزمايش ) تفاوت معني داري وجود دارد ولي اين تفاوت در بين آزمودني هاي مرد و زن (به طور کلي و با توجه به اثر متقابل جنس .گروه ) معني دار نيست (جدول ۴).
به منظور بررسي اثربخشي آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي در خرده مقياس هاي آن بر اساس ميانگين نمرات تفاضلي ، تحليل واريانس عاملي طرح هاي آميخته انجام شد. در اين تحليل ، متغيرهاي بين آزمودني جنس و گروه و متغير درون آزمودني خرده مقياس هاي مهارت هاي هيجاني - اجتماعي (مهارت بين فردي - درون فردي مديريت استرس ، خلق عمومي و سازگاري ) بودند.
آزمون هاي اثرات درون آزمودني نشان داد که اثر اصلي عمل آزمايش (آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي ) و اثر متقابل عمل آزمايش × گروه معني دار مي باشد و عمل آزمايش (آموزش مهارت ) توانسته است تفاوت معني داري را در گروه آزمايش ايجاد نمايد ولي اثرات متقابل جنس × عمل آزمايش و اثرات متقابل "جنس .گروه .عمل آزمايش " معني دار نيست و آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي در زنان و مردان تاثيرات مشابهي گذاشته است (جدول ۵).
بيشترين نمرات تفاضلي در زنان گروه آزمايش در مولفه درون فردي (۰.۶۲) و سپس سازگاري و کمترين ميزان در نمرات خلق عمومي (۰.۲۲) و در مردان گروه آزمايش ، بيشترين نمرات تفاضلي در سازگاري (۰.۶۶) سپس مديريت استرس و کمترين ميزان در روابط بين فردي (۰.۳۷) است .
بررسي پايداري اثربخشي آموزش مهارت هاي هيجاني - اجتماعي (عمل آزمايش ) در مرحله پي گيري در گروه هاي آزمودني : به منظور بررسي پايداري اثرات آموزش (مهارت هاي هيجاني - اجتماعي ) در مرحله پي گيري ، تحليل واريانس عاملي طرح هاي آميخته (متغيرهاي بين گروهي شامل جنس و گروه و متغير درون گروهي شامل ميانگين نمرات تفاضلي پس آزمون و پيگيري ) بر اساس نمرات تفاضلي (تفاضل نمرات پيگيري از پيش آزمون ) انجام شد.
نتايج آزمون هاي اثرات درون آزمودني نشان داد که در مهارت هيجاني - اجتماعي کلي و خرده مقياس ها هيچ کدام از اثر اصلي عمل آزمايش (مقايسه تفاضل ميانگين ها در پيگيري و پيش از آموزش ) و اثرات متقابل عمل آزمايش .گروه ، عمل آزمايش .جنس ، عمل آزمايش .گروه .جنس معني دار نيستند. نتايج حاصل از آزمون اثرات بين آزمودني نشان داد که تنها اثر بين آزمودني "گروه " معني دار است يعني بين گروه کنترل و آزمايش در عمل آزمايش تفاوت وجود دارد (جدول ۸).