بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارتهای مبتنی بر هوش هیجانی، میزان عملکرد و سازگاری دبیران درس تربیت بدنی شهر یاسوج انجام میباشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دبیران درس تربیت بدنی شهر یاسوج تشکیل میدادند. همچنین نمونه آماری این پژوهش را40 نفر دبیر درس تربیت بدنی که 20 نفر مرد و 20 نفر زن را شامل میشود که به صورت نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند، و در رشته های تیمی و انفرادی فعالیت میکردند. ابزار اندازهگیری در یک جلسه مشترک، پرسشنامه هوش هیجانی بار در بین آزمودنیها توزیع گردید، سپس برای تجزیه و تحلیل دادههای از آزمونهای آماری و نرمافزار SPSS20 مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای به دست آمده نشان داد که بین هوش هیجانی و تیمی به نسبت رشتههای انفرادی همبستگی مثبت و معناداری مشاهده گردید. در نتیجه میتوان گفت با افزایش هوش هیجانی در ورزشکاران مهارتهای روانی و قابلیتهای فردی و اجتماعی و به طور کلی موفقیت ورزشی آنان را بهبود گردید.
کلمات کلیدی: هوش هیجانی، میزان عملکرد و سازگاری، ورزش انفرادی، ورزش تیمی، دبیران درس تربیت بدنی.
.1 مقدمه
سالهاست که صاحب نظران علوم رفتاری درحیطه رشد شناختی انسان به تفکر پرداختهاند. به نظر میرسد توجه فراوان به این حیطه، باغث کم توجهی به حوزه های عاطفی و هیجانی شده است با این وجود درسالهای اخیر هوش هیجانی به عنوان عاملی که بالقوه در درک و پیشبینی عملکرد فرد، مفید است مورد توجه زیادی قرار گرفته است. اگر چه چندین دهه است که روانشناسان مختلف هوش هیجانی درسازمانها را بدون استفاده ازاین اصطلاح مورد بررسی قرار دادهاند. مفهوم هوش هیجانی آن طور که در حال حاضر به کار میرود، نسبتا" جدید است. درهرحال اینگونه از تسلط هیجانی و مهارتهای مقابلهای به طور طبیعی به دست کودکان ونوجوانان یا حتی بزرگسالان نمیرسد . بلکه نیاز به آموزش این دسته از مهارتها وجود دارد. هوش هیجانی یکی از توانمندیهایی است که با موفقیت درزندگی ارتباط دارد. طرفداران هوش هیجانی معتقدند هوش هیجانی متفاوت از بهره هوشی است و تأثیر آن بر موفقیت و عملکرد فرد از بهره هوشی بیشتر است.
هوش هیجانی عبارت است از شناخت درک و کنترل افکار و احساسات و ارتباط دادن مناسب آنها با دیگران به گونهای که با هیجانات دیگران همدلی نموده و افراد را قادر میسازد که بر اساس یک سطح هیجانی مناسب با دیگران تعامل نمایند. هوش هیجانی یعنی به کارگیری هیجانات برای تبدیل شدن به فردی نیرومند که در استفاده صحیح از احساسات چابک و زرنگ است. افرادی که هوش هیجانی شان به رفتارشان نظم میبخشد با تغییر و به کارگیری احساسات متناسب ضرورتهای موقعیت اجتماعی اندیشه و عمل میکنند - نامکا، . - 1388 تحولات عظیمی که در حوزههای هوش و هیجان رخ داده دیدگاههای سنتی را زیر سؤال برده و بر ارتباط نزدیک و در هم تنیده هوش و هیجان تأکید نموده است. از پیشگامان این تحولات در حوزه هوش میتوان به گاردنر - 1983 به نقل از استنبرک - 2001 اشاره کرد و در حوزه هیجان از کشفیات ژوزف لی دوکس - به نقل از گلمن - 2000 نام برد اما اوج این تحولات به مطرح شدن مفهوم - - هوش هیجانی - - توسط سالووی و مایر - 1990 - برمیگردد که آشکارا بر هم تنیدگی هوش و هیجان تاکید میکنند. تاکنون در مورد هوش عقلایی - شناختی - یا به عبارتی IQ مقالات متعددی نوشته شده است و تحقیقات بسیاری در این مورد صورت گرفته است.
ولی هوش هیجانی واژه جدیدی است که در عرصه روانشناسی و علمی و ورزشی متولد شده است و دانشمندان درصدد یافتن اطلاعات در این زمینه هستند. هوش هیجانی که بصورت - EQ - شناخته شده است اصطلاحی است که کمتر در مورد آن توضیح داده شده و از طرفی اثرات آن بر سعادت و خوشبختی انسان شگفت انگیز است و همچنین اثر آن در مدیریت و سازمانها و رابطه آن با مدیران و کارکنان و ورزشکاران اهمیت زیادی یافته است. وقتی تحقیقات به درون یک شغل یا حرفه مینگرد تا دریابد که چه چیز افراد را تا بالا می برد و چه چیز آنها پیشبینی کننده قویتری نسبت به بهره 5 را ثابت نگه میدارد و موجب سقوط آنها میشود، هوش هیجانی هوشی عمومی خواهد بود. همه ما ترکیبی از هوش هیجانی داریم. در واقع بین هوش عمومی و برخی جنبههای هوش هیجانی همبستگی کم وجود دارد و باید گفت این قلمرو اساس مستقل است . مایر - 1999 - عقیده دارد هوش هیجانی - EI - یک نوع ظرفیت روانی برای معنی بخشی و کاربرد اطلاعات هیجانی است . افراد در این مورد ظرفیتهای مختلف دارند. بعضی در حد متوسط و برخی دیگر ماهرند. به عقیده وی، قسمتی از این ظرفیت غریزی است، درحالیکه قسمت دیگران از تجارب زندگی آموخته میشود، قسمت اخیر میتواند بهوسیله کوشش، تمرین و تجربه پیشرفت یابد - برادبری و گریوز، : 1384 مایر و همکاران، . - 1999
به عقده کلرک - 1388 - هوش هیجانی را میتوان در هر سنی از طریق کسب مهارتهای ضروری و به کارگیری آن در عملکردهای درونی و موقعیتهای اجتماعی آموزش داد. فرد بالغ میتواند هوش هیجانی را رشد دهد، اما کودکان و نوجوانان میتوانند این دست مهارتها را از سنین اولیه فرا بگیرند. چرا که این مهارتها به آنها کمک میکند تا با پستی و بلندیهای زندگی خود مقابله کنند. والدین، معلمان و مربیان میتوانند بسیاری از مهارتها را با تلاشهای سنجیده و فعالیتهای هدفمند به کودکان و نوجوانان آموزش دهند - کلرک و همکاران، . - 1388 ارتقای هوش هیجانی سبک زندگی جدیدی است که برای همه کودکان و نوجوانان و بزرگسالان قابل استفاده و دارای اهمیت است و باید به طور مستمر تکرار شوند تا فرد بر مهارتها مسلط شود - کریمی و شیلر، : 1388 کلرک و همکاران، . - 1388 هوش هیجانی میتواند به عنوان یکی از مهمترین عوامل سازگاری افراد، موفقیت در روابط و عملکرد شغلی باشد - گولمن و همکاران، . - 1999 بر اساس نتایج آندریو - 2009 - ، گروه افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند، عملکرد بهتری را در اجرا از خود نشان میدهند - آندریو، . - 2009
کسانی که هوش هیجانی بیشتری دارند، در رقابتهای ورزشی موفقتر عمل میکنند همچنین این هوش از عوامل موفقیت ورزش - به ویژه در ورزش های گروهی - است - بشارت و همکاران، . - 1384 شاید بتوان با افزایش هوش هیجانی در ورزشکاران مهارتهای روانی و قابلیتهای فردی و اجتماعی و به طور کلی موفقیت ورزشی آنان را بهبود بخشید. در یک فعالیت گروهی مانند ورزش گروهی هوش هیجانی نیز تاثیر گذار بر عملکرد و نتیجه فعالیت و بازی محصول هوش هیجانی یک گروه و یک تیم به شمار میرود و نه هوش هیجانی یک فرد یا افراد مستقل. هوش هیجانی یک گروه چه به طور ساده حاصل جمع هوش هیجانی افراد گروه محسوب میشود و چه در یک تبیین دقیقتر حاصل ضرب هوش هیجانی افراد گروه به حساب میآید. ضریب و بهرهی بیش از هوش هیجانی فرد را به خود اختصاص میدهد و به همین نسبت نیز تاثیر گذاری آن بر نتیجه و محصول کار و بازی افزون می شود. با توجه به نتایج بعضا" ضد و نقیض و ناکافی بودن و کاستی بعضی از تحقیقات صورت گرفته، محققان پژوهش حاضر به دنبال آزمون این اهداف هستند که آیا بین هوش هیجانی و عملکرد و سازگاری دبیران درس تربیت بدنی در رشتههای گروهی و انفرادی شهر یاسوج رابطهی وجود دارد یا نه؟
.2 روششناسی پژوهش
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارتهای مبتنی بر هوش هیجانی بر میزان عملکرد و سازگاری دبیران درس تربیت بدنی شهر یاسوج انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دبیران درس تربیت بدنی شهر یاسوج تشکیل میدادند. همچنین نمونه آماری این پژوهش را40 نفر دبیر درس تربیت بدنی که 20 نفر مرد و 20 نفر زن را شامل می شود که به صورت نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند، و در رشتههای تیمی و انفرادی فعالیت میکردند. رشتههای ورزشی آزمودنیها عبارتند از: تنیس روی میز - خانمها 8 نفر و آقایان 12 نفر - ، فوتسال - خانمها 7 نفر و آقایان 13 نفر - بودند، که در رشته های ورزشی انفرادی 20 نفر و رشته های گروهی 20 نفر در هر دو جنس بودند. ابزار اندازهگیری در یک جلسه مشترک، پرسشنامه هوش هیجانی بار که در سال - 1997 - و دارای 90 سوال بود، که بر اساس مدل لیکرت 5 گزینهی بود که پاسخ آنها به ترتیب - کاملا" موافقم، موافقم، نظری ندارم، مخالفم، کاملا" مخالفم - تقسیم شده است. در بین آزمودنیها توزیع گردید، سپس برای تجزیه و تحلیل دادههای از آزمونهای آماری و نرمافزار SPSS-20 مورد استفاده قرار گرفت.
.3یافته ها
متغییرهای مورد بررسی در این پژوهش ارزیابی هوش هیجانی، ورزش گروهی و ورزش انفرادی بودهاند. مقیاس هوش هیجانی را در هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش تعداد کل آزمودنی 40 نفر بودند که 20 نفر خانم و 20 مرد که به دو گروه مساوی که بین رشتههای انفرادی و گروهی قرار داشتند. نتایج جداول نشان داد که بررسیها تفاوت چندانی را در میان نمره میانگین روابط بین فردی مردان و خانمها در رشته تنیس رویمیز مشاهده نشد. نمره میانگین روابط بین فردی مردان و خانم ها در رشته فوتسال تفاوت اندکی را نشان میدهد. در نتیجه نتایج دادههای به دست آمده نشان داد که بین هوش هیجانی و تیمی به نسبت رشتههای انفرادی همبستگی مثبت و معناداری مشاهده گردید.
.4نتیجهگیری
نتایج دادههای به دست آمده نشان داد که بین هوش هیجانی و تیمی به نسبت رشته های انفرادی همبستگی مثبت و معناداری مشاهده گردید. این یافتهها با نتایج تحقیق سارانی - 1998 - ، پالمر و سالووی - 1997 - ، اسکات و مالوف - 2001 - ، لپس و همکاران 2003 - - ، آیزن برگ و همکاران - 2000 - ، هالبرس تد و همکاران 2001 - - ، سالووی و همکاران - 2002 - و فرقدانی - 2004 - مطابقت داشت. تحقیقات پالمر و سالووی - 1997 - در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی با کیفیت ارتباط میان فردی نیز مرتبط است. لپس و همکاران در سال - 2003 - در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند افرادی که با هوش هیجانی بالاتر ارتباط مثبتی و بیشتری با دیگران برقرار میکنند و تعاملات منفی کمتری با نزدیکانش دارند. با توجه به نتایج این تحقیق و سایر پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه میتوان بیان کرد که برای پیشرفت اهداف ورزشی یکی از راههای موثر بر کارآمدی ورزشکاران آموزش و ارتقاء ظرفیتهای هوش هیجانی است.