بخشی از مقاله

چکیده

مطالعات نشان میدهند که در میان عوامل متعدد و گوناگون - فردی و محیطی - تاثیرگذار بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان انگیزش نقش برجسته و بلکه مهمتری را ایفا مینماید. شناخت و تحلیل مناسب انگیزش فراگیران برای کارایی و اثربخشی فعالیتهای و یادگیری اهمیت زیادی دارد. هدف مقاله ی حاضر ارتقای دانش و درک خواننده از مفهوم ، اهمیت وعوامل تاثیرگذار بر انگیزش و کمک به کاربست این دانش در انتخاب این تدابیر یاددهی و یادگیری میباشد. در این راستا تعدادی از منابع علمی مرتبط مورد مطالعه و محتوای این نوشتار از آنها جمع آوری و تلخیص گردیده است . در این نوشتار ابتدا مفاهیم انگیزش، انگیزه و یکی از انواع انگیزش که در حوزهی تعلیم وتربیت حایز اهمیت است، یعنی انگیزش پیشرفت، مورد واکاوی قرار گرفته است؛ اهمیت انگیزش در فرایندهای یادگیری و یادگیری، و در پایان عوامل تاثیرگذار بر انگیزش فراگیران به اجماع شرح گردیده است.

واژگان کلیدی: انگیزش، یادگیری، انگیزش پیشرفت.

مقدمه انگیزش1 دغدغهی اصلی اکثر معلمان و همچنین مدیران است . مساله انگیزش تنها منحصر به بخش تعلیم وتربیت نیست، بلکه موضوع مهم عرصه های روانشناسی، مدیریت وبخشهای دیگر اجتماعی - اقتصادی نیز میباشد. در حقیقت،جایگاه و نقش نظامهای تعلیم و تربیت در تربیت نیروی انسانی علاقهمند، مسئولیتپذیر، پژوهنده و کارآمد برای سازمانهای اجتماعی و پرورش شهروندانی شایسته برای جامعه اهمیت انگیزش را در آن نظام ها برجسته تر و بنیادیتر مینماید.

برای نیل به یادگیری موفقیت آمیز و موثر، معلمان به شاگردان برانگیخته، علاقه مند و تلاشگر نیاز دارند و خواهان چنین معلمانی هستند. به سخن دیگر یادگیرندگانی که در فعالیتهای یادگیری و دستیابی به اهداف پرورشی، خودانگیخته و خودراهبر باشند و برای به فعالیت واداشتن آنها نیاز کمتری به مشوقها و محرکهای بیرونی و چالش معلمان وجود داشته باشد. از طرف دیگر، بیعلاقهگی یا پایین بودن انگیزش دانشآموزان اغلب بر معلمان تاثیرات نامطلوب میگذارد. در واقع کمبود انگیزش موجب تحلیل منابع و »پتانسیلها« و کاهش بهرهوری فرآیند تدریس- یادگیری میگردد.

هنگامی که دانش آموزان علاقهای به موضوع درس ندارند، این بر شیوهی واکنش و گوش دادن آنها به معلم تاثیر میگذارد و زمانی که بسیاری از دانشآموزان بر این باور باشند که قادر به گذراندن درس نیستند، معلم نیز تحت تاثیر قرار میگیرد. در مواجهه با دانشآموزان بیعلاقه، معلمان ممکن است با بیتفاوفتی نسبت به یادگیری و پیشرفت دانشآموزان و به عنوان رفع تکلیف درس را به صورت یکطرفه، یکنواخت و بدون تامل ارائه و تمام نمایند. چنین وضعیتی به صورت چرخهای تشدید می-شود. هدف اصلی مقاله حاضر این است که خواننده به درک وسیعتری از مفاهیم انگیزش و انگیزه دست یابد؛ اهمیت انگیزش در پیشرفت تحصیلی و تاثیر متقابل آن دو را بداند؛ برخی از عوامل موثر بر انگیزش یادگیرندگان را بشناسد. و در نهایت این مقاله برای کاربست در اتخاذ تدابیر برانگیزاننده در فرآیند یاددهی- یادگیری مفید واقع شود.

انگیزش و انگیزه انگیزش یکی از مهمترین منابع قدرتند تکانهای است که رفتار یادگیرندگان را در آموزشگاه تحت تاثیر قرار میدهد و قدرت و پایداری رفتار را تعیین میکند. انگیزش به یادگیرنده در دستیابی به هدف و کسب توانایی برای انجام فعالیت های ضروری در شرایط خاص نیرو میدهد. انگیزش به حالتهای درونی موجود زنده که موجب بروز، هدایت یا تداوم رفتار او به سوی نوعی هدف میشود، اشاره میکند. به سخنی دیگر انگیزش را میتوان به عنوان محرک فعالیتهای انسان و عامل جهتدهندهی تعریف کرد.

در انگیزش عوامل احساسی، شناختی یا هر دو نقش دارند. بر این اساس انگیزش به حالتی از احساس یا تفکر اطلاق میشود که درآن فرد برای انجام یا مشارکت در رفتاری خاص آمادگی دارد. این توصیف بر انگیزش به عنوان وضعیت یا حالتی از احساس یا تفکر اطلاق میشود که در آن فرد برای انجام یا مشارکت در رفتاری خاص آمادگی دارد. این توصیف بر انگیزش به عنوان وضعیت یا حالت هیجانی یا شناختی تاکید میکند که مستقل از عمل است. برای برخی از افراد، جنبهی احساسی انگیزش و برای بعضی دیگر جنبهی شناختی یا ذهنی آن برجستهتر است. در موقعیت تدریس- یادگیری، انگیزش با خواست، آمادگی وتلاش یادگیرنده برای یادگیری ارتباط دارد. مانند یادگیری، انگیزش نیز به طور قابل مشاهده نیست، در واقع براساس مشاهده و سنجش رفتارها، در مورد انگیزش فرد قضاوت میگردد.

انگیزه1 اصطلاحی است که اغلب با انگیزش مترادف به کار میرود. انگیزه به حالت مشخصی اطلاق میگردد که سبب بروز رفتاری معین میشود. به سخن دیگر، انگیزش عامل کلی یا علت عام مولد رفتار به حساب میآید، در حالی که انگیزه علت اختصاصی رفتاری مشخص میباشد. شعارینژاد بین انگیزه و محرک، عامل دیگری که در بروز و هدایت رفتار نقش دارد، تمایز قایل میشود و مینویسد: »مجموعه علل و عوامل رفتار را در صورتی که درونی باشند، یعنی از درون شخص آغاز شوند، انگیزه و اگر بیرونی باشند، یعنی خارج از وجود شخص، محرک1 نامند. «

این تمایز را به شکل دیگری، تحت عنوان انگیزههای اولیه و ثانویه یا درونی و بیرونی نیز توصیف کردهاند. با این وصف عواملی مانند تحسین، چشم و هم چشمی، پاداش وتنبیه محرک یا انگیزههای خارجی محسوب میشوند . به عوامل دیگری مانند نیاز به قدر و منزلت، تعالی خویشتن و عزت نفس، میتوان انگیزه اطلاق کرد. یکی از انگیزههای مهم که با فعالیتهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی ارتباط نزدیک دارد، انگیزه پیشرفت2 میباشد. در ادامه به شرح مختصری از این موضوع پرداخته میشود. انگیزه یا انگیزش پیشرفت انگیزه پیشرفت یعنی گرایش به تلاش برای انتخاب و انجام فعالیتهایی که هدف آنها رسیدن به موفقیت یا دوری از شکست

است. این یکی از انگیزه های اجتماعی مهم است که ارتباط خاصی با کار معلم دارد. اطلاق انگیزش پیشرفت بر این حالت درونی بر تاثیر گسترده آن بر رفتارها و فعالیتهای مختلف تحصیلی و ویژگیهای شخصیتی دیگر افراد دلالت مینماید. انگیزش پیشرفت اغلب با رفتار بالفعل فراگیران در نیل به اهداف بستگی دارد. رفتار و عملکرد دانش آموزان در تحصیل بر حسب سطح انگیزش پیشرفت آنان متفاوت است. به عبارت دیگر، بین دانش آموزانی که انگیزش پیشرفت بالایی برخوردارند و دانش آموزانی که انگیزهی پیشرفت در آنان پایین یا ضعیف است، تفاوتهای قابل توجهی مشاهده میشود. این تفاوتها در زمینههای گوناگونی شامل باورها، نگرشها، سبکهای اسنادی، خودکارآمدی، عملکرد تحصیلی و برخی دیگر از ویژگیهای شخصیتی وجود دارد.

دانش آموزانی که دارای پیشرفت بالایی هستند، در مقایسه با کسانی که انگیزهی پیشرفت آنان ضعیف است مدت طولانیتر در انجام تکالیف و تلاش برای حل مسائل پافشاری میکنند، حتی تجربهی شکست نیز مانع تلاش آنان نمیشود. دانش آموزان دارای انگیزهی پیشرفت بالا، موفقیت را به تلاش و کوشش و شکست خود را به کمبود یا فقدان تلاشها - عامل شخصی، اما قابل تغییر - نسبت میدهند. در مقابل یادگیرندگانی که انگیزهی پیشرفت در آنان ضعیف است، عموما شکست یا موفقیت را به عواملی مانند توانایی و استعداد، دشواری تکلیف یا مسئله یا شرایط محیطی و خارجی دیگر، نه تلاش، نسبت میدهند. یادگیرندگانی که انگیزهی پیشرفت بالایی دارند برای موفقیت تلاش میکنند و انتظار موفقیت دارند این انتظار به تقویت خودکارآمدی و اعتماد به نفس آنان کمک میکند.

از طرف دیگر هرگونه موفقیت، میل به موفقیت و پیشرفت بیشتر را میپرورانند و موفقیت بعدی را تسهیل مینماید. اینان هنگامی که شکست میخورند برتلاشهای خود میافزایند. در مقابل دانش آموزانی که انگیزه- ی پیشرفت آنان ضعیف است برای اجتناب از شکست عمل میکنند. به عبارت دیگر هم و غم آنها دوری از شکست است. از این رو چنین دانش آموزانی اغلب منعل و مضطرب هستند؛ تکالیف آسان را بر میانگیزند و یا گاهی سخت؛ احتمالا بدان جهت که توجیهی برای شکست خود داشته باشند. در جدول زیر برخی از تفاوتهای شخصیتی دانش آموزان برحسب قوی یا ضعیف بودن انگیزش پیسرفت در آنان ذکر گردیده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید