بخشی از مقاله

چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر پایه سوم دبیرستان بود. روش پژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه شهر اصفهان - نیمسال اول، - 1393-1394 تشکیل داده بودند که از بین آنها تعداد 40 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل - هر گروه 20 نفر - قرار گرفتند.

گروه آزمایش در زمینه تفکر انتقادی، در 8 جلسه 1/5 ساعته، مورد آموزش قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری دانش آموزان - سینها و سینگ، - 1993 بود. داده های حاصل با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که در مرحله پس آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل در زمینه سازگاری اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد - . - p>0/05 اما در مرحله پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل در زمینه سازگاری اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد

مقدمه
امروزه فراگیران برای روبرو شدن با تحولات شگفتانگیز قرن بیستویکم باید به طور فزایندهای مهارتهای تفکر را برای تصمیمگیری مناسب و حل مسائل پیچیده جامعه کسب کنند. بسیاری از صاحبنظران مانند انیس، پائول و لیپمن بر این باورند که یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت باید تربیت انسان های متفکر باشد - شعبانی،. - 1381 مسائل نسل جوان بیشتر در زمینه آسیب های ناشی از ضعف تفکر، زودباوری، پیروی از تبلیغات، ضعف تحلیل و قضاوت نادرست در مورد نظرات و آراء دیگران دیده می شود.

این در حالی است که بهبود وضعیت نسل جوان با پیشگیری از آسیب های مختلف اجتماعی از طریق جلوگیری از قضاوت ناصحیح و انتخاب نادرست و همچنین دست یابی به توانایی حل مسائل میسر می گردد

هدف تفکر انتقادی رسیدن به داوری منطقی است؛ داوری منطقی و نهصرفاً مبتنی بر عقل. داوری منطقی، برآمده گره خوردگی فعالیت عقلانی و عاطفی در ذهن انسان است. احساس و عاطفه، داده ای درباره¬ی واکنش درونی ما نسبت به موضوعی است که با آن درگیریم. واکنش عاطفی مثبت و منفی وجهی از داده و اطلاعاتی است که از طریق تعبیر و تفسیرشان می توانیم به تحلیل و ارزیابی بپردازیم و استدلال و استنتاج کنیم

در جامعهای که سیستم تعلیم و تربیت آن بدون بحث و انتقاد، امور را میپذیرد و بدون تفکر آنها را منعکس میکند، خطر پدید آمدن انسان های فاقد توان و نیروی تفکر در جامعه زیاد میباشد و لذا - Halpern,1998 - ، معتقد است هدف تعلیم و تربیت برای شهروند مردم سالار، پرورش تفکر انتقادی است . به اعتقاد کونرلی، اگر دانش آموزان از مهارت های تفکر انتقادی استفاده کنند دیدگاه های عمیق، واضح و روشنی کسب می کنند، نسبت به رویدادها علاقه مند می گردند، روش قابل قبولی را بر می گزینند و منصفانه عمل می کنند

در تفکر انتقادی نه انتقاد کردن به معنای نفی کردن و نپذیرفتن است و نه منتقد فردی است که در مخالفت با موضوعی صحبت می کند یا می نویسد. مفهوم انتقادی بودن در تفکر انتقادی شیوه¬ی رسیدن به داوری هدفمند از طریق بررسی سنجش نقاط ضعف و قوت اطلاعات و مدارک یا استدلال های ارائه شده در گفته یا متن است 

انجمن فلسفه آمریکا یک تعریف جامع برای تفکر انتقادی ارائه کرده است که مؤلفه های شناختی و عاطفی را در بر می گیرد. این انجمن تفکر انتقادی را قضاوت هدفمند و خود نظم دهنده ای می داند که به تفسیر، تحلیل، ارزیابی، استنباط و تبیین ملاحظات موقعیتی، روش شناختی، ملاکی و مفهومی مبتنی است و متفکر انتقادی ایده آل کسی است که به صورت دائمی کنجکاو، آگاه و دقیق در قضاوت، ارزیابی کننده عینی و بدون سوگیری، تمایل به بررسی مجدد، روشن بینی مسائل و مشکلات، جدی بودن در اخذ اطلاعات مرتبط و منطقی در انتخاب معیارهاست

تفکرانتقادی در واقع به نقد و تحلیل کشیدن تأثیرات رسانهها و همسالان، تحلیل نگرشها، ارزشها، هنجارهای اجتماعی و اعتقادات و عوامل تأثیرگذار بر آنها و شناسایی اطلاعات مرتبط و منابع اطلاعاتی است

از تفکر انتقادی تعاریف متفاوت شده است که نشان دهنده تفاوت دیدگاه ها در تعریف این مقوله است. ولی با وجود این، یک ادعای بدون اختلاف درباره این نوع تفکر آن است که تفکر انتقادی مستلزم آگاهی از اندیشیدن خود - تفکر فرد درباره چگونه اندیشیدن خود - و تعمق در تفکر نسبت به خود و دیگران به عنوان یک هدف شناختی محسوب می گردد؛ چرا که توجه به چگونه اندیشیدن، باعث کشف و تعیین نقص های دانش شده و همچنین امکان شناسایی بهترین و مؤثرترین راهبرد یا روش یادگیری در سطوح عمیقتر را میسر می سازد

و به عقیده - پائول و الدر، - 1392، رابطه نزدیک و پویایی میان تفکر، احساس و خواستن وجود دارد و هر یک از این کارکردها روی دو کارکرد دیگر تاثیر می گذارد.

در مقدمه کتاب تفکر انتقادی در روان شناسی بر قابل آموزش بودن تفکر انتقادی تأکید کرده و می گوید همان طور که شما مفاهیم و یا کار در یک رشته خاص را فرا می گیرید، مهارت های تفکر انتقادی هم قابل انتقال بوده و آموزش داده می شوند.

از نظر - Lipman ,1997 - ، قدرت تمیز، داوری و استدلال آوری از اهمیت انکار ناپذیری در زندگی فردی و حیات برخوردار است؛ نقش این امور در تفاهم میان آدمیان و استفاده از گفتگو را نیز نمی توان نادیده گرفت. - پائول و الدر، - 1392 معتقدند که، تفکر انتقادی در بر گیرنده مهارت های ذهنی بنیادین است. این مهارت ها را می توان برای نیل به دو هدف متفاوت بکار برد:

خودگرایی یا منصف بودن. ما همچنان که مهارت های ذهنی بنیادینی را به کمک تفکر انتقادی می آموزیم، می توانیم از این مهارت ها به گونه ای خودخواهانه یا منصفانه استفاده کنیم. متفکر انتقادی قوی سعی می کند منصف باشد. دستیابی به ذهنی منصف امری چالش برانگیز است و متفکر باید بتواند به صورت همزمان از نظر عقلی متواضع، با شهامت، همدل، صادق، با ثبات، مطمئن به استدلال - به عنوان ابزار اکتشاف و یادگیری - و مستقل باشد. بدون این ویژگی ها در مجموعه ای یکپارچه، منصف بودن امکان پذیر نخواهد بود. همچنین سازگاری منطقی و اخلاقی، ارزش بنیادین یک متفکر انتقادی منصف و بی طرف است.

در نظریه پیاژه، افراد در 11 تا 15 سالگی وارد مرحله عملیات صوری می شوند و این مرحله تا دوران بزرگسالی ادامه می یابد. تفکر عملیات صوری، انتزاعی تر، آرمان گرایانه تر و منطقی تر از تفکر عینی است. آنها بیش از گذشته به شیوه دانشمندان فکر می کنند و برای حل مشکلات، برنامه ریزی می کنند و راه حل های خود را به صورت منظم می آزمایند 

نوجوانی یکی از دشوارترین، تنشزاترین و در عین حال هیجانانگیزترین دوره زندگی، هم برای خود نوجوان و هم والدین و مربیان به شمار میآید

سازگاری اجتماعی، در نوجوانان به عنوان مهمترین نشانهی سلامت روان آنان ، از مباحثی است که در دهه های اخیر توجه بسیاری از جامعه شناسان، روان شناسان و مربیان را به خود جلب نموده است ،زیرا دوره ی نوجوانی، دوره حساسی است و سازگاری اجتماعی نوجوان در این دوره دستخوش تحولات عاطفی، جسمانی و ذهنی فوق العاده شدیدی است و هنوز به طور کامل رشد نیافته است.

علاوه براین، رشد اجتماعی مهمترین جنبه ی رشد وجود هر شخصی است و معیار اندازه گیری رشد اجتماعی هر کس سازگاری او با دیگران است 

ابعاد سازگاری، شامل سازگاری جسمانی، روانشناختی، اجتماعی و اخلاقی است که در راس همه، سازگاری اجتماعی قرار دارد. پیش درآمد رسیدن به سازگاری های روانی، اخلاقی و جسمانی، سازگار شدن از لحاظ اجتماعی است

انجمن روان پزشکان آمریکا - - 1994 ، سازگاری اجتماعی را چنین تعریف می کند : هماهنگ ساختن رفتار به منظور برآورده ساختن نیازهای محیطی کهغالباً مستلزم اصلاح تکانه ها، هیجان ها یا نگرش هاست - به نقل از حجاری، . - 1384 البته این اصطلاح با مفهوم منفی نیز به کار برده می شود و آن زمانی است که با اصطلاح پیروی و همنوایی، انطباق پیدا کرده و به معنی کوتاه آمدن و تسلیم شدن در مقابل سلیقه و ابتکار دیگران مورد استفاده قرار می گیرد 

اگر سازگاری به صورتی نمایان شود که فرد برای مشکلات و مسائل خود مجبور باشد با اصول، قوانین و ارزش های اجتماعی مورد قبول اکثریت درگیر شود در این صورت آن را ناسازگار اجتماعی می نامند - میلانیفر، - . - 1386 شفیع آبادی، - 1368 ، هشت علامت برای ناسازگاری نام برده است:

-1 در گروه به ندرت حضور می یابد.-2 قیافه اش اغلب اوقات عبوس و گرفته است. -3 از مدرسه و کلاس های مربوط به آن خوشش نمی آید.-4 به درس و تحصیل بی علاقه است و در کارهایش موفق نمی شود. - 5 حسود است و خود را انسان موفقی نمی داند. - 6 در جایی ساکت و آرام می نشیند. -7 به خود می بالد و مغرور است. -8 در ارتباط با همبازی هایش مشکلاتی دارد.

در واقع سازگاری با محیط، مهارتی است که باید آموخته شود و کیفیت آن مانند سایر آموخته ها به میزان علاقه و کوشش فرد برای یادگیری بستگی دارد 

از نشانه های سازگار بودن با محیط و اجتماعی، داشتن استقلال، مسئولیت پذیری، آینده نگری، تصمیم گیری و حفظ اعتدال و میانه روی در امور زندگی نیز از دیگر ویژگی های فردی می باشد که دارای سازگاری اجتماعی است

- قنبری هاشم آبادی و شهابی، - 1387، در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که آموزش تفکر انتقادی به دانش آموزان دختر دبیرستانی موجب افزایش میزان عزت نفس و مهارت های حل مسأله آنان می شود. در تحقیقی رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان زبان انگلیسی توسط - غنی زاده و معافیان، - 1391 ، مورد بررسی قرار گرفت که بیانگر وجود رابطه معناداری بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان می باشد . از میان فاکتورهای تفکر انتقادی دو عامل انعطاف پذیری و مسئولیت اجتماعی بالاترین همبستگی را با هوش هیجانی داشته و پیش بینی کننده های مثبتی برای هوش هیجانی بودند.

در پژوهش - سهرابی و خلیلی، - 1391 ، میزان اثر بخشی آموزش تفکر انتقادی بر نگرش کلی دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر را بررسی کردند که یافته های این پژوهش نشان داد برنامه آموزشی مهارت تفکر انتقادی، موجب تقویت نگرش منفی به سوء مصرف مواد می شود و اثر این برنامه آموزشی به مدت سه ماه پایدار است. - امیرپور، - 1391، نشان داد که تفکر انتقادی و ابعاد آن - به جز بالندگی - قادر به پیش بینی شادکامی و عزت نفس اجتماعی بودند.

- Deal, 2003 - ، در پژوهشی رابطه تفکر انتقادی و مهارت های درون شخصی را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که افرادی که دارای تفکر انتقادی هستند در مهارت های درون شخصی همچون تسهیل گری، مدل سازی ذهنی و نظارت بر محیط، نمره بالایی را کسب می کننند. - Paul and Elder, 2006 - ، در نتیجه تحقیقات خود بر این باورند، با آموزش درست ابزارها و مفاهیم تفکر انتقادی، می توان زمینه پیشرفت تحصیلی، عزت نفس و مقاومت در حل مسائل دشوار و پیچیده دانش آموزان را افزایش داد.

- Halpern,2009 ، در تحقیق خود نشان داد آموزش مهارت های تفکر انتقادی در دانش آموزان دبیرستانی، موجب افزایش مهارت حل مسأله و تاب آوری در دانش آموزان در زمینه مسائل درسی می شود

- - Helsdinge et al, 2010 ، در دو مطالعه تأثیرات آموزش تفکر انتقادی را بر روی آموزش و انتقال مهارت تصمیم گیری پیچیده ارزیابی کردند. نتایج نشان داد که آموزش تفکر انتقادی، استراتژی تصمیم گیری را بهبود می بخشد و درک اصول کلی از حوزه ی مورد نظر را بالا می برد. - Gloudmens et al, 2012 - ، رابطه بین مهارت های تفکر انتقادی و باورهای خودکارآمدی را در گروه های مختلف مورد بررسی قرار دادند. نتایج این تحقیقات نشان داد، رابطه تنگاتنگ و دوسویه ای بین این متغیرها وجود دارد.

کسب مهارت در شیوه تفکر به افراد کمک می کند در برخورد با افراد و اجتماع، اقدامات و تصمیمات متناسب را انجام دهند تا بتوانند از این طریق زندگی سالمی را برای خود شکل دهند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید