بخشی از مقاله
چکیده
هر فردی در جامعه باید توانایی ارتباط با افراد و جامعه را داشته باشد تا بتواند از این رابطهها بهرههای لازم را ببرد. برای رسیدن به این هدف باید مهارتهای زندگی را دریافت و آنها را تقویت کرد. یکی از عوامل تقویت آن هوش هیجانی است.
هدف این پژوهش تاثیر آموزش هوش هیجانی بر سازگاری اجتماعی دانشآموزان مقطع دوم متوسطه شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر یک پژوهش آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با آزمایش گروه گواه و با شمارش تصادفی است.
جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان مقطع دبیرستان شهر کرمانشاه بود. روش نمونهگیری تصادفی ساده و حجم نمونه 60 نفر که به دو گروه 30 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شد. روش مورد استفاده جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و روش جمعآوری دادهها میدانی بود. ابزار مورد استفاده جمعآوری دادهها پرسشنامههای هوش هیجانی بار- ان و سازگاری اجتماعی بل بود. یافتههای نشان داد که فرضیه تحقیق با ضرایب معناداری صفر مورد تایید قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که هوش هیجانی بر سازگاری اجتماعی تاثیرگذار است.
-1 مقدمه
زندگی بشر تحت تاثیر تغییرات وسیع صنعتی، اجتماعی، فرهنگی، دچار تحول شده است. شمار زیادی از افراد قادر نیستند بین محرکهای متنوع بیرونی و نیروهای متعارض درونی توازون ایجاد کنند و در فرایند رشد موزون و همه جانبه که همانا هدف اصلی تعالی انسان است، دچار مشکل میشوند. بدیهی است که کودکان و نوجوانان به سبب بیتجربگی و ناآگاهی از مهارتهای بازدارنده و تسهیل کننده، اصلاحی، بیشتر در معرض آسیبهای جدی درونی و اجتماعی هستند. دانشآموزانی که مهارتهای مقابله با موقعیتهای تنشزا را ندارند، به نوعی مقهور آنها خواهند شد و بدین ترتیب مستعد اختلالات روانی، عاطفی، افسردگی، اضطراب واحتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند شد این دانشآموزان در فرایند تصمیمگیری نیز دچار مشکل میشوند.
بنابراین باتوجه به نقش مهم مدارس در تامین بهداشت روانی دانش آموزان، برنامه آموزش مهارتهای زندگی، روش موثری در جهت رشد شخصیت سالم دانشآموزان و تامین بهداشت روانی دانش آموزان است . آموزش مهارتهای زندگی، نوعی کوشش است که در سایه آن نوجوانان ترغیب میشوند تا خلاقیت خود را به کار گیرند و به طور خود جوش راههای موثر را برای حل تعارضات و مشکلات زندگی خود بیابند.
به نظر میرسد آموزش مهارتهای زندگی گام موثری در این جهت باشد که استعدادها و توانمندیهای دانش آموزان بکار گرفته شود تا خود فعالانه سرنوشت خویش را بدست گیرند و انتخابگر باشندضمناً. فرایند خودباوری در نوجوانان مسیر درست خود را طی کرده و نوجوان ضمن استفاده درست از مهارتها، مسئولیت اعمال و احساسات خود را میپذیرد و مهارتهای لازم را برای اتخاذ تصمیمهای مهم زندگی کسب میکند .
از آنجا که بحران هویت از سالهای نوجوانی آغاز میشود و بخش عظیمی از دانشآموزان دبیرستانی، در این سنین قرار گرفته اند و با توجه به نگرانیهایی که در زمینه علایق و گرایشات و رفتارهای دانشآموزان مشاهده میشود و از آنجا که بخش مهمی از وجود دانشآموزان را هویت آنان تشکیل میدهد و زندگی فردی و اجتماعی آنها نیز متأثر از این مسئله است، آنان در جستجوی هویت میباشند و موقعیت مبهم دانشآموزان دبیرستانی، در فرهنگ و جامعه معاصر، این نتیجه را برای آنها در بر دارد که فرصتی را به منظور آزمودن شیوههای مختلف زندگی به آنها میدهد، تا آنها تصمیم بگیرند که چه الگوهای رفتاری، ارزشی و نگرشی بهتر میتواند نیازهای آنها را تأمین نماید.
در برخورد با دانشآموزان در کلاسهای درسی یا مشاورههای فردی با دانشآموزان، دریافتم که گرایش به آئین مسیحیت و زندگی در کشورهای دیگر راصرفاً به خاطر احساس آزادی بیشتر برای رفع نیازهایشان ابراز میکنند. همچنین مصرف مشروبات الکلی، قلیان و سیگار، ارتباطات جنسی و ... راصرفاً در راستای رفع نیازهایشان ارزیابی میکردند و این مسئله هویت دینی، ملی و خانوادگی آنان را خدشهدار نموده است و بخش عظیمی از جمعیت انسانی که باید در جهت آبادانی و حفظ آرمانها و ارزشهای کشور، آموزشهای لازم را ببینند و در آینده به خدمت گرفته شوند، به نحو احسن و شایسته مورد استفاده قرار نمیگیرند.
آنچه موجب شد تا پژوهش فعلی با این عنوان در خصوص دانشآموزان متوسطه انجام شود، به دلیل اشتغال به تدریس - نگارنده - در مقطع متوسطه شهرستان کرمانشاه است که مدام شاهد نگرانیهای همکاران فرهنگی و همچنین مراجعات مکرر اولیا و اظهار نگرانی از وضعیت تحصیلی و اخلاقی فرزندانشان، بوده و با توجه با اینکه همگی دبیران و اولیاء به اتفاق معتقد بودند که نسل فعلی با نسلهای قبلی بسیار متفاوت میباشد و یک شکاف نسلی عمیق احساس میکردند و از طرفی مشاهده برخی از رفتارها و حرکات و گرایشات در کلاسهای درس، مرا بر آن داشت تا در زمینه هویت اجتماعی آنان و مسائل تأثیرگذار بر آن به صورت جدی به مطالعه بپردازم و بدین صورت زمینه تحقیق حاضر فراهم شد. محقق قصد دارد تا در نهایت به این سوال کلی پاسخ دهد که آیا آموزش هوش هیجانی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه تاثیر دارد؟
برای بهتر نشان داده تاثیرگذاری بین متغیرهای پژوهش و بهبود مبانی آن در ادامه به بررسی چند مورد از پژوهشهای مشابه به شرح ذیل میپردازیم:
صبری و همکاران - 1393 - در پژوهشی به بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و سازگاری اجتماعی: نقش واسطهای هوش هیجانی پرداختند. این پژوهش شامل 206 دانشجوی سال اول مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بود. نتایج حاکی از آن بود که سبکهای دلبستگی ناایمن دوسوگرا و اجتنابی به طور منفی و معنادار سازگار اجتماعی را پیشبینی میکنند. علاوه براین، هوش هیجانی در رابطه بین سبکهای دلبستگی ناایمن و سازگاری اجتماعی دارای نقش واسطهای بود. بنابراین، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که با ارتقای هوش هیجانی و آگاه کردن خانوادهها در زمینه تاثیر منفی سبکهای دلبستگی ناایمن، میتوان تا حدودی از مشکلات سازگاری اجتماعی دانشجویان کاست.
گنجه و همکاران - 1392 - در پژوهشی به بررسی مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مساله و هوش هیجانی در کاهش پرخاشگری دانشآموزان پسر دبیرستانی پرداختند. این پژوهش شامل 3 گروه 15 نفره با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای بود. نتایج پیشآزمون و پسآزمون نشان داد که مقایسه دو نوع روش آموزشی در خرده مقیاسها تفاوت معنیدار بود.
زاهد و همکاران - 1391 - در مطالعهای به بررسی مقایسه سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی و یادگیری خودتنظیمی در دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری، مجله ناتوانی یادگیری پرداختند. این پژوهش شامل 40 نفر از دانشآموزان پسر شهر اردبیل بود.
نتایج این مطالعه نشان داد که که کودکان دارای ناتوانی یادگیری نرخ بالاتری از مشکلات و سازگاریهای اجتماعی، هیجانی و تحصیلی را دارند که اغلب در مدرسه نادیده گرفته میشود. از سوی دیگر مدیریت خودتنظیمی به عنوان یک عامل کلیدی در موفقیت تحصیلی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان نقش دارد.
حاجیان و همکاران - 1391 - در مقالهای با عنوان رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی دریافتند که هوش معنوی بیشتر موجب هوش هیجانی بیشتر میشود و بهواقع هوش معنوی تقویتکننده هوش هیجانی است.
نتایج پژوهش چری و همکاران - 2013 - 1 حاکی از آن است که دلبستگی اجتنابی به صورت منفی و معنادار هوش هیجانی را پیشبینی میکند. از سوی دیگر، هوش هیجانی نیز به نوبه خود بر سازگاری اجتماعی تاثیرگذار است. برخی معتقدند افراد با هوش هیجانی بالا نسبت به افراد هوش هیجانی پایین بهتر میتوانند از عهده مقتضیات محیطی برآمده و از ساگاری بهتری نیز برخوردارند.
فریلیچ و شچمن - 2010 - 2 نشان داد که بسیاری از دانشآموزان دارای ناتوانیهای یادگیری دارای مشکلات اجتماعی، عاطفی و تحصیلی میباشند که اغلب در مدرسه نادیده گرفته میشود.
زناسنی و لوبارت - 2009 - 3 نیز در دو مطالعه رابطه بین هوش هیجانی و خلاقیت را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش از بخشهای 1و3 مقیاس چندعاملی هوش هیجانی که توانایی شناسایی هیجانهای اصلی را میسنجید، استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین جنبه شناسایی هیجانها در چهره و تصویر با توانایی تولید و خلق افکار نو رابطه منفی وجود دارد. بنابراین، نتایج به دست آمده از پژوهشهایی که به بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خلاقیت پرداختهاند،ناهمسان است.
سیورز - 2008 - 4 با بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی بر پیشرفت مهارتهای اجتماعی و بر رفتار دانشآموزان نشان داد که استفاده از راهبردهای آموزش مهارتهای اجتماعی، مانند الگوسازی، بازی نقش، تقویت مثبت و تکرار و تمرین دانشآموزان را در ایجاد و گسترش روابط اجتماعی مثبت با دیگران و تطبیق مؤثر با شرایط و انتظارات آنها کمک میکند.
با توجه به مبانی و پژوهشهای انجام شده بررسی فرضیههای زیر مورد توجه است.
-2 فرضیه های تحقیق
-1 هوش هیجانی بر میزان استقلال طلبی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه اثر دارد.
-2 هوش هیجانی بر میزان ریسکپذیری دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه اثر دارد.
-3 هوش هیجانی بر میزان کنترل درونی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه اثر دارد.
-4 هوش هیجانی بر میزان خلاقیت دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه اثر دارد.