بخشی از مقاله
چکیده
طی سالیان اخیر به ویژه پس از بحران های مالی ناشی از فروپاشی شرکت هایی چون انرون و ورلد کام ،توجه مراکز دانشگاهی به آموزش مسائل اخلاق کسب و کار به عنوان یک واحد درسی در رشته های حسابداری و بازرگانی افزایش یافته است در حالیکه در سیستم آموزشی ایران صرفا به بیان مفاهیم آیین رفتار حرفه ای در درس حسابرسی بسنده شده است.
هدف این تحقیق بررسی تاثیر ویژگی های فردی و آموزش های دانشگاهی بر بهبود و توسعه استدلال و قضاوت اخلاقی دانشجویان حسابداری است. این پژوهش بر روی 120 دانشجوی حسابداری در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر صورت پذیرفت .
از پرسشنامه رست برای سنجش استدلال اخلاقی و پرسشنامه کلارک جهت سنجش قضاوت اخلاقی استفاده شد. فرضیه های تحقیق با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه مورد آزمون قرار گرفت .نتایج پژوهش بیانگر این است که سطح تحصیلات بر قضاوت و استدلال اخلاقی تاثیر معنادار دارد. سن صرفا" بر قضاوت اخلاقی تاثیر معنادار داشته است.همچنین یافته های پژوهش نشان داد که جنسیت بر هیچکدام از متغیرهای استدلال و قضاوت اخلاقی اثر معنا داری ندارد.
مقدمه
در شرایط رقابتی قرن 21 ، واحد های تجاری تمرکز زیادی بر روش های موثر حسابداری به منظور کاستن ازهزینه هاوافزودن به سود دارند.[1] چنین شرایطی حسابداران را در محیطی مملو از تضاد و فشار قرار داده که منجر به پیامدهای غیراخلاقی برای آنها گردیده است
چنانکه بسیاری از رفتارها و تصمیم های کارکنان و مدیران در سازمان های امروزی تحت تأثیر ارزش های اخلاقی آن ها است. از آنجا که نیروی انسانی، چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی و در تعامل با دیگران، همچنان مهمترین عامل مزیت رقابتی به شمار می آیند، قضاوت افراد در مورد درستی یا نادرستی کارها بر کمیت و کیفیت عملکرد آنان و به تبع، عملکرد سازمان، در نتیجه ی موفقیت آن به شدت تأثیر دارد، از این رو توجه به اصول اخلاقی برای سازمان ها ضرورتی اجتناب ناپذیر است
تخطی حسابداران از اخلاق حرفه ای بارها به بروز بحران های اقتصادی و رسوایی های مالی انجامیده است.جدایی مدیریت از مالکیت، حسابداران را در جایگاهی نشانده است که تزلزل اخلاقی یا حتی شبهه نسبت به رفتار آنان نه تنها بازارهای سرمایه را آشفته و گاه فلج می سازد، بلکه با ایجاد بی اعتمادی نسبت به درستکاری مدیران امکان انجام فعالیت های مدیریت را نیز محدود می کند.از این رو، طی سال های اخیر، حرفه حسابداری به سمت وضع مقررات محدود کننده تر مانند آیین رفتار حرفه ای حسابداران رسمی و یا قانون ساربنزاکسلی پیش رفته است و در کنار آن نیز بسیاری از دانشگاه ها و موسسات آموزش حسابداری، درس اخلاق حرفه ای را به مجموعه عناوین درسی خود افزوده اند
. چنین اتفاقاتی نشان بر اهمیت موضوع آموزش های اخلاق حرفه ای در مراکز آموزشی است زیرا در صورتی که نسل آینده بتواند به شکلی صحیح و سریع در زمان مواجه شدن با ابهام های اخلاقی به آن ها پاسخ دهد می توان نسبت به کاهش تقلبات و افتضحات مالی در آینده امیدوار بود.
با توجه به مطالب پیش گفته بررسی جایگاه و سطح اخلاقیات در بین حسابداران و حسابرسان آینده - دانشجویان فعلی - ضروری به نظر می رسد. این پژوهش در پی بررسی تاثیر ویژگی های فردی و آموزش های دانشگاهی بر بهبود و توسعه استدلال و قضاوت اخلاقی دانشجویان حسابداری است.
مبانی نظری و پیشینه
واژه کاوی اخلاق
اخلاق را می توان به عنوان شاخه ای از فلسفه تعریف کرد که ارزش را باتوجه به رفتار انسان در ارتباط با درستی یا نادرستی اقدام ها و نیز خوبی یا بدی نیت و پیامدهای اقدامها مورد توجه قرار می دهد . [5] مطابق تعریف دیگری اخلاق بعنوان مجموعه ای از اصول اجتماعی است که راه های درست و نادرست را تعیین می کند و منجر به این می شود که یک نفر به صورت عمدی و یا غیرعمدی از طریق روش های صحیح یا ناصحیح بر دیگران اثر گذارد . [6]
اخلاق حرفه ای
اخلاق حرفه ای رشته ای از اخلاق کاربردی و حاوی نظام ارزشی و باورهای جمعی صاحبان یک حرفه است که چگونگی رفتار، اعمال و مسئولیت های اعضای آن حرفه در مقابل جامعه، در مقابل یکدیگر و در مقابل اشخاصی که از خدمات شاغلین در آن حر فه استفاده می کنند، حاکمیت دارد.
استدلال اخلاقی
» مشخصه یک استدلال اخلاقی چیست؟ آیا قضاوت میان یک استدلال اخلاقی و یک استدلال غیراخلاقی مهم است؟قطعاً از بعضی جهات این دو نوع استدلال مشابه یکدیگرند. در هر دو استدلال نتیجه ای وجود دارد که برای پذیرفتن آن دلیل یا دلایلی ارائه می شود. اما در یک استدلال اخلاقی، نتیجه یک ادعای اخلاقی است؛ مانند »معلمان نباید از تنبیه بدنی استفاده کنند.« یا »رشوه گرفتن نادرست است.«این مدعیات اخلاقی غالباً به عنوان »توصیه« بیان می شوند و در آنها واژه »باید« به کار رفته است. حتی وقتی که چنین ادعاهاییمستقیماً توصیه ای به ما نمی کنند - مانند رشوه گرفتن نادرست است - اگر توجه شود، توصیه ای پشت آن نهفته است - یعنی نباید رشوه گرفت - .
واژگانی مانند »نباید«، »خوب«، »بد» «درست« و »نادرست« واژگان ارزشی هستند و در جمله ای به کار می روند نشان دهنده اخلاقی بودن آن جمله اند. گاهی نیز جنبه ارزشی یک ادعای اخلاقی، با یک صفت مشخص می شود مانند »دردآور«، »سنگدل«، »غیرانسانی«، »قابل تحسین« و نظار آن. یک نکته مهم این است که وجود یک توصیه یا یک واژه ارزشی در یک جمله لزوماً نشان دهنده اخلاقی بودن آن جمله نیست بطوری که در داوری های زیباشناختی نیز گزاره های ارزشی وجود دارد..
مدل رست
» مدل رست - 1994 - 1 توضیح میدهد که ساختارهای شناختی مختلف و فرآیندهای موجود در بطن فرآیند تصمیم گیری اخلاقی برای ایجاد رفتار اخلاقی فرد، چگونه با هم ترکیب می شوند. او چهار جزء اصلی و درونی فرآیند تصمیم گیری اخلاقی را ارائه می کند. رست مدلی از فرآیند رشد قضاوت اخلاقی طراحی نمود که برگرفته از مدل کولبرگ است