بخشی از مقاله
چکیده
عفت، ملکه نفسانی و امري باطنی است که مانع از تسلط قوه شهویه و لغزیدن انسان در قبایح میشود و حجاب، امري ظاهري است. برخی گفتهاند: پوششصرفاًامري تابع عرف جامعه است و بهدلیل وجودبعضاًمحجبههاي غیرعفیف و عفیفهاي غیرمحجب، بین حجاب و عفت ملازمهاي وجود ندارد . هدف این نوشتار بررسی وجوه محتلف این سخن است. روش تحقیق تحلیلی است. نخست جایگاه حجاب در قرآن بررسی میشود تا معلوم شود حجاب امر الهی است و کسانی که به آن ملتزم باشند، عملشان ازرش اخلاقی دارد. در بخش دوم در بررسی رابطه حجاب و عفت، مشخص میگردد حجاب حافظ و تقویتکننده عفت فردي و اجتماعی است؛ بنابراین حتی اگر کسی حجاب را به عنوان قانون مراعات کند، عملش داراي ارزش اخلاقی مراقبت از خویشتن و ممانعت از درد و رنج دیگران است.
مقدمه
در جوامع مسلمان اصطلاح »حجاب بانوان« به معناي پوشاندن تمام بدن، غیر وجه و کفین در برابر نامحرم است. این اصل جزء ضروریات اسلام و از واجبات است و در کمتر مسئله فقهی مانند این مسئله فقهاي فرق چهارگانه اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند، همین اتفاق نظر، دال بر ادله محکم حکم در کتاب و سنت است. نخست با اتکا به تحلیل متن، به مسئله جایگاه حجاب در قرآن پرداخته شده، تا معلوم شود، حجاب امر الهی است و اگرچه دین واضع اصل پوشش نیست و پوشش تابع عرف عقلاي هر جامعه است، اما شارع بر همان پوشش زمان نزول، تکمله افزوده که رعایت آن عمل به امر الهی است. در قسمت دوم با نگاه بروندینی و تکیه بر تحلیل عقلی، رابطه عفت و حجاب بررسی گردید تا نسبت حجاب و اخلاق مشخص شود.
حجاب از منظر درون دینی
اساسیترین منبع استنباط احکام الهی قرآن است، که میفرماید: »یا ایها النبی قل لارواجک و بناتک ونساء المومنین ان یدنین علیهن جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان االله غفورا رحیما - « احزاب: - 58 نودمین سوره نازله قرآن احزاب است - معرفت، 1391، ص - 78، - حجتی، 1360، ص - 143 براي این آیه در کتب تفسیري شأن نزولی به این مضمون ذکر شده که زنان مسلمان که شبها براي انجام نماز یا امر واجبی از منزل خارج میشدند در بازگشت بعضاًاز طرف اراذل مورد تعرض قرار میگرفتند، مطلب به پیامبر - - رسید، - طبرسی، 1360، ج20، ص - 175 - طباطبایی، - بیتا - ج 16، ص - 344 این آیه نازل شد.
نکته مبهم در این آیه، مفهوم »جلباب« است، مفسرین با عنایت به کتب لغات و کاربرد این کلمه در زبان عرب »جلباب« را پوشش سراسري یا به تعبیري ملحفه یا پوشش وسیع و بزرگتر از مقنعه و کوتاهتر از رداء معنا کردهاند که در لباس افراد آن زمان مصداق معین داشته و باید گفت »جلباب«، لباس عرف آن جامعه بوده است. »دنی« اگر به معناي نزدیکی باشد معناي آیه این است که بانوان اطراف جلباب را به هم نزدیک کنند، تا پوشش بیشتري ایجاد کند و یا گفته شده »دنی« وقتی با »علی« متعددي میشود، به معناي آویزان کردن و آویختن است که نشان میدهد، جلباب لباس تنپوش وسیعی بوده که در مورد آن آویختن معنا میداده است؛ به همین دلیل برخی فقهاء مصداق جلباب را عباي زنان عرب که شباهت بسیاري به چادر دارد دانستهاند.
حکمت امر به این پوشش شناخته شدن و متفرع بر این شناخت اذیت نشدن است. نکات زیر حاصل فهم مفسرین از آیه است: اولاً:آیه در مقام بیان تکلیف است؛ زیرا خطاب امري است - قل - و زنان و دختران پیامبر از باب الگو بودن قبل از زنان مؤمن ذکر شدهاند. کسانی با استناد به شأن نزول آیه، امر به پوشش مورد نظر را به عنوان نشانهاي براي تمایز زنان آزاد از کنیز دانسته و نتیجه گرفتهاند کهاولاً: چونبه اتفاق نظر شیعه و سنی کنیزان مؤمن، مأمور به انجام نبودهاند، پس حجاب حقی براي زن آزاده بوده و نه تکلیفدینی. ثانیاً: چون در زمان حاضر علت حکم؛یعنی مسئله آزاد و کنیز منتفی شده، شاید حکم هم منتفی باشد .
در پاسخ بایدگفت اولاً: شان نزول هیچگاه آیه را منحصر در مصداق نمیکند - معرفت،1391، ص - 88 ثانیاً: طبق فهم آنان،خداوند اجازه تعرض به کنیزان را داده است، درحالیکه کنیزان مؤمن جزء مؤمنیناند و ایمانشان پذیرفته شده و خداوند در قرآن به مردان مؤمن توصیه میکند که ازدواج با کنیز مؤمن بهتر از زنان زیباي مشرك است - بقره:. - 220 ثالثاً:در آیه خطاب تمایزي بین کنیز و غیرکنیز دیده نمیشود، حتی با استناد به شأن نزول، حکمت رعایت پوشش مصونیت از اذیت است.
صاحب مجمع البیان و مرحوم علامه طباطبایی شناخته شدن به پارسایی را به عنوان نتیجه رعایت پوشش ذکر میکنند و مینویسند قول به شناخت به پارسایی و نجابت اولی و اقرب است - طبرسی، ترجمه: رازي، 1360، ج20، ص. - 176 - طباطبایی، بیتا، ج 16، ص - 340 و امام فخر رازي مینویسد با پوشش معلوم میشود که زنان از مستوراتند و اهل زنا نیستند - الرازي، بیتا، ج 25، ص - 230 رابعاً:معافیت کنیزان از حجاب، شاید به این دلیل بوده که کنیزان مورد رغبت براي ازدواج نبودند، همچنانکه زنان سالخورده نیز رخصت در کم کردن پوشش دارند و شاید سنخ کار کنیزان، رعایت پوشش را برایشان سخت و مشکل میکرد - مطهري، 1391، ص - 161خامساً:. اگر حکمتکلیف زنان آزاد باشد، منحصر به آن زماننیست. سادساً: با استناد به شأن نزول،علت احکام الهی فهمیده نمیشود، علت حکم با مصلحت یا فایده حکم متفاوت است.
پس این سخن که پوشش از عرفیات و تابع پسند عقلاي هر جامعه است و نسبتی با امر الهی ندارد، سخن دقیقی نیست؛ زیرا در جاي خود بحث میشود که گاهی شارع یک مشهور را در جامعه منع کرده است؛ مانند معاملات ربوي یا قمار. گاهی عرفیاتی را اصلاح کرده؛ مانند حج معهود در جامعه جاهلی و یا همین مسئله پوشش بانوان و گاهی عرفیاتی را شارع با سکوت تأیید کرده است؛ مانند بیع و خرید و فروش، بنابراین پوشش عرفی و معهود آن زمان، با نزول امر الهی تکمیل شده و عرف متشرع مطابق با امر شارع شکل گرفته است. در زمان حیات پیامبر - - زنان انصار به آیه حجاب عمل کردهاند.
سوره نور مدنی و یکصد و دومین یا یکصد و سومین سوره نازله قرآن است - حجتی، 1360، ص - 143 - معرفت، 1391، ص. - 78 گفته شده: جوانی که به گریبان و چهره زنی خیره شده بود، بدون توجه سرش به شیشه یا استخوان تیزي در دیوار اصابت کرده و زخمی میشود و با همان وضعیت براي کسب تکلیف به پیامبر - - مراجعه میکند و این آیات نازل میشود - طبرسی، ترجمه: بهشتی، 1354، ج17، ص. - 127 نکات زیر از ظاهر آیه فهیده میشود:
- مرد مسلمان وظیفه دارد نگاه خود را کنترل کند و عین این وظیفه به عهده زنان هم هست.
- مرد و زن مسلمان باید عورت خود را بپوشانند و به عورت دیگران نگاه نکنند.
- لازم است زنان روسريهايشان را بر روي گریبانهایشان انداخته و زینتهاي غیر آشکار خود را بپوشانند. مفسرین توضیح دادهاند که زینت کنایه از مواضع زینت است؛ زیرا دیدن گوشواره یا گردنبند زن، توسط مرد اجنبی هیچ اشکالی ندارد - طبرسی، ترجمه: احمد بهشتی، ج17، ص - 127 - طباطیایی، بیتا، ج 15، ص - 111 - الرازي، بیتا، ج23، ص - 206 و میتوان گفت: پوشاندن زینت مستلزم پوشاندن مواضع زینت هم هست، اما دو استثناء در آیه ذکر شده است؛ اولاً:لزومی به پوشش مواضع زینتی که خود بخود آشکار میشود، نیست.
ثانیاً: این نحوه پوشش در مقابل دوازده گروهی که در ادامه آیه ذکر میشود واجب نیست. استثناي اول با عنایت به خود آیه و استناد به روایات صحیح از پیامبر - - طبق نقل هر دو فرقه، وجه و کفین است. کیفیت پوشش در این آیه در جمله »ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن« بیان شده است، زنان عربعمولاًم روسريهایشان را از پشت سر میآویختند بهگونهاي که گوشها و جلو سینه و گردن نمایان بود، آیه دستور به پوشش این قسمتها را میدهد. گفته شده بیرون بودن موي یا گردن و گریبان زن، هیچ منافاتی با دینداري ندارد؛ زیرا در قرآن گفته نشده موهایتان را بپوشانید. درحالیکه خمار موهاي زنان را میپوشانده، سخن در تکمیل پوشش است. استثناي دوم آیه، به دوازده گروهی مربوط است که اینگونه پوشش در مقابل آنها لازم نیست.
کسانی که به دیدگاه حداقلی دین در حوزه معارف مورد نیاز بشر قائلند، - سروش، 1377، ص - 6-5 انتظار میرود، قائل باشند دین در حوزه عقل عملی، حد اقلهایی را معین کرده، و باتوجه با وثاقت وحی، کلام خدا را بپذیرند. بنابراین اگر کسی از باب عمل به وظیفه الهی حجاب اسلامی را رعایت کند و در نظریه اخلاقی دیدگاه موسوم به امر الهی را پذیرفته باشد؛ در این صورت رعایت پوشش متصف به وصف خوبی و ارزش اخلاقی تعهد به وظیفه است.
پاسخ به چند سؤال
درباره استثناي پوشش وجه و کفین گفته شده است: اگر هدف از حجاب جلوگیري از تحریکات شهوانی باشد، باید گفت: مو و گریبانکه ظاهراً دستور به پوشش آن داده شده، نقشاساسی در زیبایی ندارد و برعکس ترکیب اجزاء چهره زن که موجد زیبایی اصلی و جاذب است، دستوري براي پوشش ندارد. پاسخ: اسلام پوشش وجه و کفین را به زنان واجب نکرده، اما حکم به حرمت نگاه عمدي و با قصد التذاد به وجه و کفین را داده استبعضاً. گفته میشود: اسلام براي اینکه مردان به گناه نیفتند، به زنان امر کرده خود را بپوشانند درحالیکه از نظر اسلام هر انسانی مسئول عمل خودش است و در هیچ گناهی، انسان مختار نمیتواند مسئولیت کارش را به گردن عوامل دیگر بیندازد. اسلام براي حفظ مردان دستوراتی به خود آنان داده است که نگاه را مواظبت و از مواضع گناه بپرهیزند و توصیه اکید به ازدواج شدهاند. حکم اسلام، وجود حریم بین مرد و زن نامحرم است، که موجب سلامت هر دوست.