بخشی از مقاله
چکیده
ایجاد ارتباط با اصول پایدار معماری کهن ایران و تلاش برای بکارگیری صحیح آن می تواند معمار سرگشته امروز ما را در مسیری رهبری نماید که پرچمدار ارزشهای فرهنگ ایرانی در عصر کنونی گردد. این بازگشت به گذشته نیست بلکه رجوع به ارزش های پویایی است که سازنده هویت آینده ماست. با تاکید بر این اصول، معماران نسل جدید می توانند در سنت خود ریشه پیدا کنند و اصول معماری ایرانی را تداوم بخشند.
طی پژوهش انجام شده به روش تفسیری- تاریخی و با استفاده از مطالعات میدانی و کتابخانه ای به این نتیجه رسیده ایم که مجموعه های فرهنگی می توانند خانه ای برای یک فرهنگ نمادین باشند یک فرم عملکردی-نمادین در قبال آیین، سنت، فرهنگ و ... که بایستی حس تعلق به مکان را در خود جای داشته باشد و آدمیان را متوجه فرهنگ غنی خود نموده و بتواند حلقه اتصالی بین فرهنگ کهن و زندگی امروز باشد با تجلی در معماری امروز...
برای پایداری این فرهنگ کهنسال و غنی، باید فرهنگ خود را با مقتضیات دنیای کنونی، آرزوها و نیازهای مردم تطبیق دهیم. پژوهش حاضر به بررسی اصول پایدار معماری کهن ایران وتاثیر و نقش آن در شکل گیری مجموعه های فرهنگی می پردازد. نتایج پژوهش اصولی همچون اصل فرهنگ، اصل مردم واری، اصل سلسله مراتب، اصل طبیعت و ... می باشد که می تواند الگویی برای تداوم بخشیدن به اصول پایدار معماری کهن ایران و جلوگیری از ایجاد فضاهای تهی از معنا و مخالف ارزش های فرهنگ کهن ایرانی در طراحی فرهنگسراها گردهم آورد.
-1مقدمه
معماری کهن ایران یعنی معماری قبل از اسلام و بعد از ورود اسلام دارای ویژگیهای خاصی است که همچون نخ تسبیح معماری این مرز و بوم را برای قرون متمادی به هم پیوند داده است آن را از سایر اقوام و ممالک متمایز ساخته است.این ویژگیهای خاص معماری ایران، که قابل دریافت توسط تمامی انسان ها در قومیت ها و فرهنگ های متفاوت باعث شده است خاصیتی فرازمانی- فرامکانی به این معماری اعطا کند.
انسان مداری خاصیت اصلی فضای معماری کهن ایران است که انسان را محوریت اصلی در خلق فضاها قرار می دهد و می تواند همیشه پاسخگوی بعدهای مختلف انسانی باشد. برای مثال معماری مساجد را برای پاسخ به بعد روحانی انسان و تجلی گر ظهور خداوند به وجود می آورد. آن چیزی که فضای معماری کهن ایران را خلق می کند همان مفاهیم و اصول پویایی هستند که از نیازهای فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی نشآت می گیرند و چنان شکوه و عظمتی را به آن اعطا می کند که همگان را به تحسین وامی دارد.
هویت در معماری کهن ایران به خوبی ملموس و قابل مشاهده است چرا که معمارایرانی سعی می کند فضا را مطابق همان اصول پویا و پایدار معماری ایران سازماندهی کند که همین توجه، عاملیت اصلی پایداری وپویایی معماری کهن ایران را تا امروز است. ولی متاسفانه در طی قرون اخیر معماری ایران دچار تحولاتی شده که آن را به بیراهه ساختمان سازی کشانده و از اصل معماری که همان خلق فضای معمارانه است دور نموده، که به وضوح می توان آن را بحران هویت نامید.
وظیفه ما معماران این است که با واکاوی معماری ایران بتوانیم ادراک صحیحی از هدف آن داشته باشیم و با پژوهش و بررسی در اصول به کار گرفته در آن بتوانیم به کلیه فضاها و همچنین فضاهای عمومی شهری مان حس مکان را همچون تمامی فضاهای معماری کهن ایران که سرشار از پویایی و سرزندگی هست را اعطا کنیم و حرکت نادرست معماری معاصر را هدایت و اصلاح و ارمغانی برای آیندگان خود همچون میراث فرهنگی که به ما رسیده برجای بگذاریم.
-2 اصل اول: اصول معماری ایرانی
هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که عبارتند از: مردم واری،پرهیز از بیهودگی،نیارش،خود بسندگی،درونگرایی.
-2-1 مردم واری
مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است .در ایران هم مثل مکان های دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی است .معمار ایرانی بلندای درگاه را به اندازه بالای مردم می گرفته و روزن وروشندان را چنان می آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرای می آورد .پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستراست و افراز تاقچه به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازه ای پهناور و باشکوه بوده که شایسته پذیرایی باشد
-2-2 پرهیز از بیهودگی
در معماری ایران تلاش می شده کار بیهوده در ساختمان سازی نکنند و از اسراف پرهیز می کردند.این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات می شده است
-2-3 خودبسندگی
معماران ایرانی تلاش می کردند مصالح مورد نیاز خود را از نزدیک ترین جاها به دست آورند و ساختمان ها را چنان می ساختند که نیازمند به مصالح جاهای دیگر نباشد و تنها به خود اکتفا کنند.به این ترتیب کار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شد و ساختمان با طبیعت پیرامون خود سازگارتر بود و هنگام بازسازی و نوسازی نیز همیشه مصالح در دسترس است.توجه به این نکته مهم است که معماران ایرانی تا آن جا که می شد تلاش می کردند مصالح مرغوب به کار برند و با بهترین گونه خاک، گچ، آهک و سنگ کار می کردند .اما اگر فرآوردن و آماده ساختن آن از همان جا شدنی نبود، از جای دورتر بهره می گرفتند
استفاده از مصالح بومی هر منطقه از مهمترین عوامل معماری گذشته ایران بود که استقلال این معماری را همواره حفظ می کرد، معماری ای رانی هنری مردمی است که از دیرباز بدست مردم آگاه و هنرشناس این مرز و بوم پدید آمده و پیوسته نغزتر و مردمی تر شده است. معماران ایرانی هرگز دست بسته و چشم براه ننشسته اند تا چوب از هند و آهن از فرنگ بیارند و کوشیده اند با آنچه در دسترسشان بوده یا در کوه ها و دشتهای پیرامون خانمانشان نهاده سراها و کوشکهایی باندازه و در خور مردم خود و هم آهنگ با زندگی پدید آورند. از سنگ لاشه و ریگ و سنگریزه کوه نزدیک گرفته تا خاک رس و خاک کاه و نی و گچ و آهکی که از گداختن سنگها بدست می آمده همه را به کار می گرفتند و از سر خاکستر گلخن گرمابه و پوسته های لاد بجا مانده در تک جویها و سیلاب کندها هم نمی گذشتند.
برای اینکه دستکردهایشان هر چه نغزتر و پرداخته تر و مردم وارتر شود پروائی نداشتند که از دست آوردهای همسایگان و مردی که پیش از ایشان و بیش از ایشان کار آزموده بودند بهره گیرند. کاربرد خشت و آجر را به صورتی بسیار گسترده، فراوان و اساسی در معماری ایران به ویژه در معماری بناهای درونگرای ایران، می توان یکی از مشخصه های مهم معماری ایران دانست، زیرا کاربرد این مصالح منجر به اختراع، پیدایش و تکوین سازه هایی متناسب با آن و در نهایت منجر به پیدایش طرحها و شکلهایی خاص و متناسب با آن در فضاها، جزء فضاها و عناصر معماری ایرانی شد
-2-4 نیارش
به دانش ایستایی و مصالح شناسی گفته می شده و پیروی از آن نگرانی های معماران را درباره استحکام و زشتی ساختمان از میان می برده است
-2-5 درونگرایی
خصوصیات درونگرایانه ریشه ای عمیق در مبانی و اصول اجتماعی -فلسفی این سرزمین دارد زیرا در فرهنگ معماری ما ارزش واقعی به جوهر و هسته باطنی آن داده می شود .درونگرایی در جستجوی حفظ حریم محیطی است که در آن شرایط کالبدی با پشتوانه تفکر، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خویش و یافتن طمانینه خاطر و آرامش اصیل در درون، به نظمی موزون و متعالی رسیده است، توجه به مسائل درونی بر اساس فرهنگ، نوع زندگی، آداب و رسوم و جهان بینی ای شکل گرفته است که همراه با سایر عوامل محیطی و جغرافیایی خود آن بدست آورده است
-3 اصل دوم: اصول بنیادی معماری ایرانی
-3-1 مرکزیت
ویژگی موازی با درونگرایی است .سیر تحول عناصر پراکنده - کثرتها - به وحدت مرکزی در اغلب فضاهای معماری دنیای اسلام به چشم می خورد .فضای مرکزی تنظیم کننده تمام فعالیتها بوده و اصل و مرکز فضا را در قسمتی قائل است که نقطه عطف و عروجی استثنایی درآن رخ می دهد