بخشی از مقاله
چکیده
شهر مجموعه ای از عوامل زنده و پویاست که عناصر و عوامل تشکیل دهنده محیطهای آن اعم از ساختمانها، گذرها، میادین و متأثر از روح خلاق ساکنان آن است. بنابراین سیمای کلی هر شهر نمودی کالبدی از تفکرات و جهان بینی فرهنگی شهروندان آن خواهد بود.از سوی »فضا« و »مکان« که از مولفه های کالبدی و جداناپذیر در شکل گیری شهرها در جوامع شهری هستند، با حضور انسان تعریف و براساس ادراک و دریافتهای عینی و ذهنی جلوه ای خاص از خویش عیان می دارند، لذا جهانبینی و فرهنگ قوی و اجتماعی ساکنان ]هر شهر[ از عوامل بنیادین در دریافت و ادراک محیط پیرامون به هنگام حضور در فضا یا مکان خاص اگر واجد یا عاری از اصالت و ریشه ای بنیادین باشد، به فضا یا مکان ]یاد شده[ روح معنوی یا غیرمعنوی خواهد دمید.با عنایت به آنچه یاد شده می توان برخی از فضاهای معماری ایران - منظور گذشته است نه حال - را در زمره مکانهای با اصالت ریشه ای و از عوامل مهم هویت ساز در سطح ملی دانست اما جای این سوال باقی است که چرا در عصر حاضر - عصر پیشرفت تکنولوژی و علم - از خلق چنین آثاری که دارای غنای معنوی و بعد هویتی هستند عاجز مانده ایم؟
در این پژوهش ابتدا به معنی و مفهوم »مکان« یا »فضا« پرداخته و پس از بررسی حواس و ادراک به عنوان ابراز حیاتی انسان در ادراک محیط به برخی از اندامهای بومی ایران به صورت موردی اشاره خواهد شد. در نتیجه جهت حفظ و اعتلای ارزشهای ریشه ای و اصیل معماری به پیشینه دیرین آن می بایست توجه و در این راستا آموزش همگامی و دانشگاهی پیشنهاد می گردد، زیرا حفظ چنین ارزشهای هویت ساز توسط این قشر و از طریق آموزش به نسلهای آینده مفید و موجب کاهش اثرات نفوذ فرهنگ و جهانبینی غرب و متعاقب آن جلوه گری مضامین آن در معماری و شهرسازی کشور خواهد بود.
-1 مقدمه
شناخته رویکردهای مختلف به طراحی و شکل دهی فضاهای شهری تاثیر بسیار در تدوین اهداف و سیاستهای طراحی شهری دارد. از این رو شهرها مکانهای مناسبی جهت شکل گیری نهادهای اجتماعی، اعتلای ارزشهای فرهنگی، گسترش و تحکیم روابط و مناسبات اجتماعی و پاسداری ارزشهای انسانی و هویت ملی و محلی هستند.
مروری بر فرآیند شکل دهی به فضاهای شهری موید این نظر است که دیدگاههای متفاوت به انسان و محیط و تعامل این دو در ساخت محصول نهایی که همان فضای شهری است موثر بوده است. از این رو شناخت، تجزیه و تحلیل و طراحی یا شکل دهی به فضاهای نیازمند شناخت انسان، انگیزه های او و توجه به چگونگی ارضاء این نیازها در تعامل با محیط کالبدی است.
آگاهی از قابلیت های بالقوه محیط کالبدی - شکلی، معنایی، زیست محیطی، فرهنگی و عملکردی - و چگونگی تعامل انسان با آن قابلیت ها ما را به شناخت فرآیند آفرینش و طراحی فضاها و مکانهای شهری هدایت می نماید. از این رو هویت هر مکان شهری و توسعه فضایی و غیر فضایی محیط انسانی پیوندهای ناگسستنی با خواست های انسانی دارد.
اگرچه انسانها از نگاه جغرافیای زیستی و محیط فرهنگی در بستر زمان در شرایط متفاوت به سر می برند اما در بسیاری از نیازهای اساسی خویش وجه اشتراک دارند.
در این نوشتار پس از پرداختن به معنای مکان یا فضا، به نقش انسان در شکل گیری فضاهای شهری انسان ساخت و ادراک محیطی متأثر از آن پرداخته و به بررسی برخی از اندامهای رایج در معماری ایران به عنوان عناصر هویتی- فرهنگی خواهیم پرداخت.
امید است این نوشتار نتایج سودمندی در جهت استمرار تفکر بکارگیری عناصر هویت ساز معماری بومی ایران و دوری از تقلید ناآگاهانه در جهت عدم ترویج و نفوذ فرهنگ غرب و تاثیر آن بر معماری و شهرسازی کشورمان فراروی طراحان و برنامه ریزان شهری قرار دهد.
-2 تعریف مکان
در خصوص واژه مکان و اینکه مکان حاصل چه ویژگیها و خصوصیاتی است تعداد نظر بسیاری وجود دارد. در ادبیات فارسی واژه »مکان« مترادف با واژه «Place» با این تعابیر یافت می شود. بنیاد، عمارت، ساختمان، جا، پهنا، جایگاه، موقعیت، محل، موضع، استقرار ... و به نظر می رسد به طور عموم با سکونت زندگی، محل استقرار و آرامش انسان در ارتباط است.
امروزه معماران گاه به تسامح بدان »فضا« می گویند. لذا واژه »فضا«سهواً جایگزین مفهوم مکان شده است. ارسطو فضا را جا دهنده یا گنجایی چیزهای مختلف می بیند. ظرفی که همه چیز را دربرمی گیرد. بنابراین تعریف فضا محدوده ای مشخص دارد. فضا می تواند ارزشهای یک مکان را در خود داشته باشد.
ویژگیهای کالبدی و فیزیکی یک فضا اعم از تناسب، فرم تعادل، سلسله مراتب و ... که وجود این ویژگیها می تواند در نوع ارتباط با انسان نقشی مهم ایفا کند. زیرا این خصایص براساس و فیزیک و روان انسانی قابل تعریف و همان چیزی است که انسان آنرا در فضا می طلبد. اصول فرمال، زیباشناسی، سودمندی و کارآیی، قواعد هندسی و ساخت و ... ویژگیهایی هستند که در کیفیتارتباط انسان با فضا کاملاً موثرند. انسان با درک فضا به صورت تجربی و حواس، احساسی خاص نسبت به آن پیدا می کند.
"مکان با وجود انسان معنا می یابد و فضا برای انسان و فعالیتهای او خلق می شود. ایجاد مکان توسط یک عنصر نظم دهنده و وحدت دهنده صورت می پذیرد. انسان به مثابه یک عامل مهم محوری در رأس این رابطه قرار دارد و علت تعریف یافتن مکان است."
تلقی غالب از مکان، مکان سه بعدی است، یعنی چیزی که قابلیت امتداد در سه جهت را دارد. خصلت اصلی این مکان که می توان مختصاتش را روی کاغذ آورد و در معماری اصالت عملکردی تاکید خاصی بر آن می شود، تجانس و همسانی است، یعنی هیچ جای این مکان از لحاظ کیفی و نسبتی به جای دیگر برتری ندارد و همه جا از ویژگی امتداد در سه جهت برخوردار است و بنابر همین خصلت شأن مکان بودن را احراز می کند.
فلاسفه و ریاضی دانان شرق و غرب از دیرباز به مفهوم »فضا« توجه کرده و از آن تعاریفی به دست داده اند . افلاطون، ابن سینا، دکارت و انیشتین هر کدام تعریفی از فضا کرده و مشخصاتی برای آن قائل شده اند. لیکن به نظر نمی رسد تعبیر ایشان از فضا با معنایی که معماران از آن در نظر دارند اشتراک و انطباق چندانی داشته باشد. به عبارت دیگر »فضا« ی معماران و »فضا« ی فلاسفه و ریاضی دانان بیشتر مشترک لفظی است تا معنوی، و اگر چه ممکن است تأمل در تلقی وتعریف ایشان در فضا به تعمق بیشتر در مفهوم معمارانه فضا کمک کند، لذا ارتباط مستقیمی با آن ندارد.
از طرف دیگر به نظر می رسد آنچه فارسی زبان وعربیزبانان عرفاً از واژه »فضا« یا »فضا« اراده می کنند نیز ربط مستقیمی با فضای معماران ندارد. مثلاً در فرهنگ معین »فضا « این طور معنا شده است -1» مکان وسیع زمین فراخ، ساحت-2/ دنج - مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند.« به ظن قوی واژه فضا ظرف نیم قرن اخیر از طریق ترجمه و گرته برداری به واژگان فارسی تخصصی معماری وارده شده است، زیرا در زبان انگلیسی واژه Space هم به معنای عام »فضا« است و هم در قرون اخیر به معنای معمارانه فضا.
اما از این مقدمه معلوم می شود که با تحقیق در نظر فیلسوفان و ریاضیدانان و دقت در واژه فضا نمی توان به معنای معمارانه آن نزدیک شد. لیکن در خود معماری نیز این واژه معنای دقیق و واحدی ندارد. گاه مقصود از فضا مکان و اجزاء و آحاد بنا، مانند اتاق و تالار و حیاط و خیابان و میدان و پارک است، گاه آن به مجموعه ای معماری که خصوصیت مشترکی دارند اشاره می کنند، مانند فضای باز، فضای بسته فضای سبز، گاهی به قسمتهای خالی و پر نشده شهر نظر دارند - که در این صورت در مقابل حجم یا توده قرار می گیرد و به معنای لغوی »فضا« یعنی جای تهی، نزدیکتر است - ، گاهی به کیفیت و تاثیر آن نظر دارند، چنان که گویند فضای دلباز، فضای دلگیر، فضای خفه، فضای سنگین، فضای بی روح، فضای خشن، فضای لطیف، فضای پر ابهت، فضای پرشکوه، فضای روحانی، فضای معنوی، فضای مقدس و ...
بنابراین مکان - فضا - در خود معماری نیز معنایی وسیع و بلکه آشفته دارد، تا حدی که شاید بتوان این واژه را یکی از مشکل زاترین و مهمترین واژه های تخصص معماری در امر تألیف و ترجمه شمرد.
وقتی واژه »فضا« را به معنای »کیفیت« یا »بیان« یا »تاثیر فضا« استعمال می کنیم، به تاثیر معماری بر انسان و تاثیر انسان از آن عنایت داریم. به عبارتی دیگر فضا در این معنا نوعی ادراک است، زیرا کیفیت معماری اغلب ادراکی است که انسان از خود بنا انتزاع می کند.
در هر ادراک دو عنصر اصلی دخیل است: -1" مدرک - ادراک شونده یا امر عینی و ابژکتیو - -2 مدرک - ادراک کننده یا امر سوبژکتیو"
بنابراین فضا امریصرفاً عینی و خارج از ذهن انسان نیست. همچنین امریصرفاً ذهنی و کیفیتی فارغ از عینیات نیست و در عین حال هر دوی اینها هست. فضا کیفیتی است که انسان تحت تاثیر کالبد معماری درمی یابد و تصویر فضای عینی و خارج از ذهن در آینه دل و ذهن انسان است و از آنجا که آینه ها رنگ شخصیت هر انسان را برخوردارند، تصویری که از آنها ایجاد می شود حاصل ترکیب امر عینی و بیرونی - مدرک - و صفات مدرک است. علی ایحال موضوع پژوهش حاضر معنای اخیر فضا، یعنی کیفیت و بیان فضایی »مکان« با نگاه ویژه بر اندامهای معماری بومی ایران خواهد بود.
1؛-2 نقش ادراک و دریافت فضا
وسایط ارتباط انسان با عالم خارج، و به عبارتی گیرنده های دستگاه ادراک او، حواس ظاهری و باطنی اوست. حواس اطلاعاتی را از امر عینی می گیرد و به ذهن منتقل می کند. ذهن، او با توجه به پیشینه های خود، تفسیر و گزارشی از امر عینی به دست می دهد که همان شناخت ما از واقع است. فضا نیز امری ادراکی است. در مورد فضا نیز چنین اتفاق می افتد