بخشی از مقاله
چکیده
در دهه های اخیر، افزایش حجم اطلاعات در سازمانها و لزوم استفاده موثر از آنها در تصمیمات سازمان به ظهور پدیده ای به نام مدیریت دانش منتج شده است که با تکیه بر راهبردهای مدیریت دانش شامل کسب وکار، مدیریت سرمایه های فکری، مسئولیت دانش فردی، خلق دانش، انتقال دانش و دانش مشتری محور در این تحقیق به بررسی سلامت سازمانی در بین کارکنان دستگاههای اجرایی شهر سیرجان می پردازد این پزوهش به روش توصیفی انجام شد و نتایج به دست آمده نشان داد بین مولفه های مدیریت دانش و سلامت سازمانی رابطه مستقیمی وجود دارد.
مقدمه
دانش بشری به صورت مداوم خود را منسوخ می کند ودانش پیشروی امروز،جهل فرداست - پروبست و همکاران،. - 2000 این دانش هر 33سال 2برابر می گردد و بالطبع آن ظرفیت فکری انسانها نیز هر 1.5تا3 میلیون سال 2 برابر می گردد
این امر ضرورت برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و پایش دانش سازمانی همچنین مدیریت فرایند دسترسی به دانش درست به گونه ای که کارایی و اثربخشی داشته باشد را نشان می دهد زیرا دانش تنها منبعی است که با بکارگیری، افزایش می یابد. امروزه دانش به عنوان یک عامل رقابتی، به شدت مورد توجه قرار گرفته است. شرکت ها مجبورند تا از گنج نهفته در اذهان کارکنان خویش، بهره ی بیشتری بگیرند. در بسیاری از شرکت ها سه چهارم ارزش افزوده در انحصار دانش خاصی می باشد
بنابراین مدیریت دانش طیف وسیعی از فعالیت ها به شمار می رود که برای مدیریت، مبادله، خلق یا ارتقای سرمایه های فکری در یک سازمان استفاده می شود - پیری و آصف زاده،1385 - .و در طی آن یک حرکت مارپیچی و در حال گسترش تولید می شود که دانش تولید شده در طول زمان را مدیریت می کند - نوناکا وکانو,. - 1991 از نظر سیمین نیز مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار، ساختار و غیره با قصد افزایش، نوسازی، اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است که در آن هر کدام از سه عنصر سرمایه فکری یعنی ساختاری، انسانی و اجتماعی نمایان می شود
چهار عامل در پدید امدن مدیریت دانش دخیل بوده اند:
-1دگرگونی مدل کسب و کار صنعتی -2 افزایش فوق العاده حجم اطلاعات -3 تغییر هرم سنی جمعیت -4 تخصصی تر شدن فعالیت ها
ایجاد مدیریت دانش نیزفرایندی است که به سازمان کمک می کند تا اطلاعات و مهارت های مهم را که به عنوان حافظه سازمانی محسوب می شود و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند و بر راهبردهای زیر متکی است:
- 1 راهبرد دانش به عنوان راهبرد کسب و کار که روشی جامع و با وسعت سازمانی برای مدیریت دانش در جایی است که دانش، بیشتر به عنوان یک محصول در نظر گرفته می شود،
- 2 راهبرد مدیریت سرمایه های فکری که بر بکارگیری و ارتقای سرمایه هایی که از قبل در سازمان وجود دارند، تأکید دارد،
- 3 راهبرد مسئولیت برای سرمایه دانش فردی که از کارکنان حمایت کرده و آن ها را ترغیب می نماید تا مهارت و دانش خود را توسعه داده و آن را با یکدیگر در میان گذارند،
- 4 راهبرد خلق دانش که بر نوآوری و آفرینش دانش جدید از طریق واحدهای تحقیق و توسعه تأکید می کند،
- 5 راهبرد انتقال دانش که به عنوان بهترین فعالیت در بهبود کیفیت امور و کارایی سازمان مورد توجه قرار گرفته است
6 راهبرد دانش مشتری محور که با هدف درک مشتریان و نیازهای آن ها به کار گرفته می شود تا خواسته ی آن ها به دقت فراهم گردد
از طرفی موفقیت به کارگیری شیوه ها و تکنیک های مدیریتی مانند مدیریت دانش، متضمن ایجاد پلی محکم و استوار بین این روش ها و سلامت سازمانی و راه و رسم زندگی در هر جامعه و نظام اجتماعی از جمله سازمان است. به دلیل پویایی زیاد محیطی، سازمان ها باید خود را با تغییرات محیط تطبیق دهند.
جهت هماهنگی بیشتر با شرایط محیطی باید مدیران از حداکثر دانش روز استفاده کنند و به سمت مدیریت مبتنی بر دانش حرکت کنند و این می تواند از پیامدهای یک فرهنگ قوی و مثبت و سلامت سازمانی محسوب شود - رادینگ:1383،. - 45 اصطلاح سلامت سازمانی نخستین بار در سال 1969 توسط مایلز به عنوان سازمانی تعریف شد که نه تنها در محیط خود دوام می آورد بلکه در یک برهه ی زمانی طولانی نیز به طور کافی سازش کرده و توانایی های بقاء و سازش خود را به گونه ی مداوم توسعه و گسترش می دهد
کیت دیویس در تعریفی از سلامت سازمانی، سازمانی را سالم می داند که آفریننده باشد و برای این ویژگی یعنی آفرینندگی ، ویژگی هایی قائل شده که عبارتند از: -1 دگرگونی را بپذیرد - به این معنی که از دانش مدرن استفاده نماید - ، -2 اندیشه های تازه را گرامی بدارد،-3 آزمایش و شکست را جزیی از کامیابی بداند و-4 از کوشش مردمان قدردانی کند
یکی از مهمترین مدلهای بررسی سلامت سازمانی مدل ارائه شده توسط هوی و فیلدمن می باشد که شامل ابعاد یگانگی نهادی، نفوذ مدیر، ملاحظه گری، ساخت دهی، پشتیبانی منابع، تاکید علمی و روحیه می باشد
بنابراین سازما نها با به کارگیری صحیح مدیریت دانش و استفاده از امکانات آن در امر تسریع و تسهیل دستیابی به اطلاعات قادر خواهند بود قابلیت های دانش خود را افزایش داده و به مزیت رقابتی در مقایسه با سایر سازمان ها دست یابند. از طرفی سلامت سازمانی بر توانایی سازمانها در سازگاری با محیط خود و یگانگی، انسجام و تمامیت برنامه های سازمانی تأکید دارد.
با استناد به نتایج تحقیقات گذشته در زمینه اهمیت مدیریت دانش و سلامت سازمانی در ارتقاء تعالی سازمانی، پژوهش حاضر سعی دارد نقش مولفه های مدیریت دانش را در پیش بینی مؤلفه های سلامت سازمانی از دیدگاه کارکنان دستگاههای اجرایی شهرستان سیرجان مورد بررسی قرار دهد. لذا با توجه به طرح مبانی نظری و پیشینه ی مطرح شده و هدف پژوهش حاضر، فرضیات زیر مورد بررسی قرارگرفته اند:
- بین مؤلفه های مدیریت دانش با مؤلفه های سلامت سازمانی رابطه وجود دارد بین راهبرد کسب وکار در مدیریت دانش با سلامت سازمانی رابطه وجود دارد
- بین راهبرد سرمایه های فکری در مدیریت دانش با سلامت سازمانی رابطه وجود دارد بین راهبرد مسئولیت دانش فردی در مدیریت دانش با سلامت سازمانی رابطه وجود دارد بین راهبرد خلق دانش در مدیریت دانش با سلامت سازمانی رابطه وجود دارد بین راهبرد انتقال دانش در مدیریت دانش با سلامت سازمانی رابطه وجود دارد
بین راهبرد دانش مشتری محور در مدیریت دانش با سلامت سازمانی رابطه وجود دارد
روش تحقیق
جامعه آماری این تحقیق را دستگاههای اجرایی شهرستان سیرجان تشکیل می دهند . تعداد کارمندان دستگاههای اجرایی در این شهرستان 1450 نفر بود .حجم نمونه یا استفاده از فرمول کوکران 300 نفر محاسبه و نمونه حاضر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که در این تحقیق از دو پرسشنامه استاندارد ، هوی و فیلدمن جهت اندازه گیری سلامت سازمانی و پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش که روایی آن به تائید اساتید رسیده جهت اندازه گیری راهبردهای مدیریت دانش استفاده شد . بعد از توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها ، داده ها به روش معادلات ساختاری و توسط نرم افزار لیزرل 8.3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل داده ها
مدل سازی معادلات ساختاری را می توان به عنوان روشی کمی تلقی کرد که به محقق کمک می کند تا پژوهش خود را از مطالعات نظری و تدوین آنها گرفته تا تحلیل داده های تجربی ، در قالبی چند متغیره سامان بخشد. مدلهای معادلات ساختاری به طور معمول ترکیبی از مدل اندازه گیری و مدلهای ساختاری اند. بر مبنای مدلهای اندازه گیری ، محقق تعریف می کند که کدام متغیرهای مشاهده شده یا معرفها، اندازه گیرنده کدام متغیرهای پنهان هستند. و بر پایه مدلهای ساختاری مشخص می شود که کدام متغیرهای مستقل دارای تاثیر بر کدام متغیرهای وابسته هستند و یا اینکه کدام متغیرها با یکدیگر همبسته اند. مدل معادلات ساختاری در شکل1 نشان داده شده است .
یکی از شاخصهایی که در معادلات ساختاری جهت تعیین برازش مدل استفاده می شود شاخص 2 /df است این شاخص هر چه کوچکتر از 3 باشد دارای برازش بهتری است. در این تحقیق مقدار این شاخص 1.97 بدست امد که نشان از برازش مناسب مدل دارد. شاخص بعدی که جهت تعیین برازش مدل استفاده می شود، شاخص RMSEA است که این شاخص بر اساس خطاهای مدل ساخته می شود. زمانی که مقدار این آماره کمتر از 0.05 باشدنشان می دهد که مدل از برازش خوبی برخوردار است. در صورتی که بین 0.05 تا 0.08 باشد برازش قابل قبول و اگر بین 0.08 تا 0.1 باشد برازش متوسط و اگر بزرگتر از 0.1 باشد برازش ضعیف است. مقدار این شاخص 0.074 بدست آمده است . بنابراین این شاخص نیز برازش مناسب مدل را تایید می کند.