بخشی از مقاله
چکیده
با وجود تلاش های انجام شده جهت ساماندهی فضاهای شهری، اکثر این فضاها کسل کننده و غیر جذاب و به دور از سرزندگی می باشند که انگیزه ای برای عبور و مرور و یا مکث برای مخاطبین ایجاد نمی کنند. طی سال های اخیر، دغدغه مسئولین شهری مشهد نیز، زیبا سازی محورهای پیاده مشهد بوده است که بر اساس مطالعات انجام شده، این امر تنها جنبه کالبدی داشته و در این طرح ها توجه چندانی به امر سرزندگی نگردیده است. بر این اساس هدف از این مقاله، بررسی عوامل تاثیر گذار بر سرزندگی محور پیاده جنت و تاثیر زیبا سازی پیاده راه مذکور بر سرزندگی آن است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا با استفاده از تعاریف گوناگون سرزندگی، مفهوم سرزندگی تدقیق شده و سپس معیارهای موثر کیفی سرزندگی بر فضای شهری مورد بررسی قرار می گیرد و با تحلیل نتایج به دست آمده، معیارهای خاص سرزندگی فضای شهری در مشهد و محور جنت ارائه می شود. در ادامه تاثیر زیبا سازی پیاده راه جنت مشهد بر سرزندگی این محور مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر از نظر هدف،کاربردی می باشد و با توجه به ماهیت هدف گذاری و ابزارهای دستیابی به این اهداف از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای استفاده می شود.
واژه های کلیدی :زیبایی شناسی،سرزندگی، پیاده راه، محور جنت، سیمای شهری
مقدمه
موجودیت شهر با حضور مخاطبین در فضای شهری معنا پیدا می کند و یکی از جنبه های نمودی فضای جمعی که نقش مهمی در ارتقای تعاملات اجتماعی- فرهنگی ایفا می کند، پیاده راه است؛ که طراحی مناسب عناصر آن موجب ادراک، سرزندگی و حس تعلق می شود.[1] خیابان و پیاده رو که مهم ترین مکان های شهر هستند، ضروری ترین اجزای آن محسوب می شوند.[2] شهرها فضاهای مهمی جهت فعالیت ، زندگی و رشد فرهنگی انسان ها می باشند که در صورت عدم پایداری آنها،دنیای ناپایداری در انتظار ما است.تاثیر مدرنیته بر ساختار شهرها که در کنگره سیام، بر منطقه بندی عملکردهای مختلف شهر تاکید داشت،موجب افزایش سفرهای درون شهری و در نتیجه تبدیل خیابان ها به کریدورهایی جهت تسریع حرکت ترافیک شد. یکی از عوامل ایجاد سرزندگی و حیات در فضاهای شهری، حرکت پیاده است. با توجه به این مسئله که خیابان یکی از جلوه های سرزندگی و حیات شهری است،اهمیت نقش آن در برنامه ریزی شهری مشهود می باشد آنچه در پی می آید، بررسی و طراحی اصولی حرکت پیاده به عنوان یکی از عوامل ایجاد سرزندگی در فضاهای شهری نیازمند تامل می باشد. در این ارتباط، از جمله فضاهای شهری که پتانسیل های مناسبی جهت ایجاد فضای سرزنده در شهر مشهد را دارد، می توان به پیاده راه جنت اشاره نمود، که طی سال های اخیر توجه ویژه ای معطوف بازسازی آن صورت گرفته است که به علت توجه صرف به امر کفسازی و مبلمان، نتایج قابل قبولی متوجه آن نیست.
زیباشناختی
زیبایی از ذات بشر سرچشمه می گیرد، به همین دلیل لازمه کمال و تعالی زندگی فردی و اجتماعی است. از این رو بشر همه جا در جست و جوی زیبایی و خلق آن می باشد. تجلی زیبایی از تنوع شگفتی برخوردار است، با این حال می توان قلمرو زیبایی را به 4 عرصه اصلی تقسیم کرد: (1 زیبایی در جلوه های طبیعت (2 کار، تولید و صنعت (3 آثار هنری (4 محیط انسان ساخت.
بررسی ماهیت زیبایی در عرصه های مختلف، موضوع دانش زیبایی شناسی((Aesthetics است، که خود به شاخه های گوناگون مثل فلسفه زیبایی، روان شناسی زیبایی، روان شناسی محیط، فلسفه و تاریخ هنر، نقد هنری و ... تقسیم می شود، اما موضوع این مقاله بررسی نقش زیباسازی، در سرزندگی فضای شهری است.
شهر مکانی است که روابط انسان و محیط در آن شکل می گیرد، بنابراین شهر بستر و محیط زندگی انسان می باشد که باید علاوه بر نیازهای مادی، نیازهای اجتماعی آنها نیز فراهم شود. به طور کلی می توان نیازهای روانی انسان محیطی مردم را به سه مقوله اصلی یعنی ادراک فضایی، حس تعلق و حس زیبایی تقسیم نمود، که این سهپدیده در کنار هم موجب رضایت، آسایش، ایمنی و لذت برای انسان می شوند.
در روزگار ما به دلیل تحولات عینی و ذهنی، معیارهای زیباشناسی، بیش از پیش پویاتر شده اند و به همین دلیل به آسانی نمی توان آنها را تعریف کرد، در نتیجه این دگرگونی ها، فضای شهری از مقیاس انسانی به سمت فرا انسانی حرکت کرده و در نتیجه روابط انسان محیطی نیز دچار چالش گردیده است. در واکنش به چنین وضعی است که بسیاری از جامعه شناسان، جغرافیدانان شهری، شهرشناسان، برنامه ریزان، طراحان شهری و معماران در سراسر جهان تلاش می کنند تا راه چاره ای برای بهبود فضای اجتماعی و سیمای شهرها بیابند و توسعه کمی شهرها را با حفظ ارزش های کیفی و زیباشناختی همساز کنند.
عوامل موثر در کیفیت فضاهای شهری را می توان به سه دسته تقسیم کرد یعنی کیفیات کارکردی(دسترسی به تامین نسازهای زیستی، سلامتی، ایمنی، آسایش و راحتی، جهت یابی و اطلاع رسانی )، کیفیات اجتماعی(احساس تعلق، تعامل اجتماعی، سرزندگی و ...)، کیفیات زیباشناختی(نظم فضایی، تنوع، انگیزش، زیبایی منظر، خوانایی و ...). بنابراین می توان گفت که عنصر زیبایی یکی از مولفه های کیفیت فضاست. حرکت پیاده قدیمی ترین شکل جابه جایی انسان در فضا محسوب می شود که خود متشکل از فعالیت های گوناگون چون راه رفتن، نشستن، ایستادن و غیره می باشد و نقش اساسی در ادراک سیمای شهری دارد، زیرا اولین برخورد انسان با محیط، به صورت دیداری یا بصری است. با توجه به کیفیات خاص حرکت پیاده، می توان گفت، هنوز پیاده روی مهم ترین امکان برای دیدن مکان ها و فعالیت ها و سرزندگی فضاهای شهری به حساب می آید و زیباسازی و ساماندهی آن، نقش مهمی در ایجاد حس سرزندگی و ادراک محیط دارد. در کتاب دایرهالمعارف برنامه ریزی شهری، عناصر زیبایی شهر در 4 مقوله طبقه بندی شده که عبارتند از: نما یا سیمای شهر، میدان، خیابان و اثاثیه شهری. در اینجا می توان از 5 معیار عام زیباشناختی یعنی تنوع، ترکیب، ابهام، تداعی و معنا نام برد.[3]
پیاده راه
پیاده، به شخصی که با پا یا هر وسیله دیگری که باعث حرکت به جلو به غیر از دوچرخه باشد اطلاق می گردد.[4] در لغت نامه دهخدا آمده،آنکه با پای راه سپارد، نه با ستور و امثال آن.در لغت نامه آکسفورد((2006پیاده فردی است که سفرهای خود را بیشتر از طریق پیاده روی در مقایسه با سایر شیوه های حمل و نقل انجام می دهد.در لغت نامه امریکایی هریتیج مفهوم پیاده اینگونه بیان شده است که،کسی که بر روی پاهای خود سفر می کند.بنابر این تعریف کسانی که پیاده روی را با اهداف غیر حمل ونقلی همانند تفریح،ورزش،گذراندن اوقات فراقت،خرید،ارتباطات اجتماعی،تجدیدقوای روحی یا حتی جمع کردن اعانه برای موسسات خیریه انجام می دهند نیز شامل می شود و پیاده روی را شیوه ای از حمل و نقل نمی داند. معبر پیاده شکافی نیست بین دو دیوار که برای عبور عابر پیاده طراحی شده باشد؛ بلکه یک سری از مجموع تفاوت هاست. تفاوت میان درون و برون که از کنجکاوی و انتظار سرچشمه می گیرد .[4] راه رفتن در خیابان شکلی ابتدایی از تجربه کردن شهر را به ما می دهد. پیاده ها کسانی هستند که بدنشان از کلفتی ونازکی"متنی"شهری پیروی می کند که خودشان آنرا می نویسند،بی آنکه بتوانند آنرا بخوانند. خود عمل پیاده رفتن می تواند، فقط پیاده روی، پرسه زدن یا تماشای ویترین مغازه ها باشد.[5] پیاده راه چیزی بیش از مجموعه مغازه هاست. این مکان ها زمینه های فرهنگی، تفریحی، فراغتی، گردشی، زندگی مدنی، تبادل دیدگاه، عقاید و نظرات جامعه را فراهم می آورند.[6] فضا های پیاده عرصه ای برای وقوع رویدادهای اجتماعی، سیاسی، ایجاد خاطره و بیان احساسات جمعی است.[7]
اهمیت پیاده مداری
یکی از اهداف پیاده راه ها ارتقای تصویر ذهنی شهروندان از طریق جلب توجه مکان های اجتماعی- تاریخی است. این تصویر با حفظ کاربری های خرد در مقیاس محلی تقویت می شود. پیاده روی بیشترین نزدیکی را به محیط دارد و بنابراین اجازه می دهد که فرایند تفسیر و به خاطر آوردن منسجم تر باشد. یکی از اهداف پیاده، راه نقش آن به عنوان یک پروژه محرک توسعه است که بر محیط اطراف خود، چه اجتماعی چه کالبدی تاثیرگذار است. تبدیل ساختار اصلی محلات به محور پیاده می تواند محرک نوسازی بافت پیرامونی خود به ویژه در بافت های فرسوده شود.[8] پیاده روی یکی از اصلی ترین راه های جابه جایی افراد در داخل شهرها برای فاصله های کوتاه می باشدکه در مقایسه با سایر شیوه ها دارای مزیت های زیر می باشد، نیاز به هیچ ابزار و وسیله ای ندارد. منابع انرژی غیرقابل تجدید را مصرف نمی کند. آلودگی به وجود نمی آورد. هزینه تامین شبکه مناسب پیاده روی در مقایسه با سایر وسایط نقلیه ناچیز است. پیاده روی انعطاف پذیری و دارای خود تنظیمی از نظر وقت می باشد. در صورت فراهم بودن شرایط آن توزیع عادلانه دسترسی به امکانات شهری را برای همگان به وجود می آورد.به سلامت و نشاط افراد کمک می کند. پیاده روی به فضاهای شهری جنب و جوش و حرکت می بخشد.میزان ادراک محیطی انسان نظیر مشاهده مکان ها، فعالیت ها برای پیاده، در مقایسه با سایر وسایل نقلیه بسیار بیشتر بوده و احساس کشف ارزش ها و جاذبه های نهفته در محیط برای عابر از طریق پیاده روی فراهم می گردد. امکان با هم بودن افراد زیاد فقط از طریق پیاده در محیط اجتماعی میسر است. سبب تعامل اجتماعی بین شهروندان در شهر می شود.[9]
معیارهای ارزیابی پیاده راه ها
طراحی پیاده راه ها ابعاد مختلفی را شامل می شود که علاوه بر شهرسازان و طراحان محیط،همواره جامعه شناسان را درگیر نموده است. مرتضوی((1390 در پژوهش خود از پیاده راه به عنوان مکانی برای برگزاری نمایشگاه های فصلی و یا اجرای نمایش های خیابانی به منظور حیات اجتماعی و جذابیت بصری یاد کرده است. [10] از نظر معینی((1385غلبه فرهنگ پیاده روی و امنیت در خیابان به علت فعالیت های شبانه روزی،از شاخص های مهم اجتماعی و اقتصادی است.[11] مهدیزاده((1379معتقد است، ساماندهی پیاده راه ها موجب رونق خرده فروشی ها و خدمات ضروری جزئی روزمره هستند . [12]مرتضوی((1390بیان می کند؛وجود کاربری های متنوع یکی از عوامل فعالیت 24 ساعته پیاده راه ها و موجب سرزندگی و جذابیت محیط می باشد. [10] قریب((1383 عنوان می کند مسیر های پیاده باید به صورت شبکه به هم پیوسته عمل کنند و کلیه فعالیت های شهری را به هم مرتبط سازند.[13] در طراحی شهری،توجه به کف سازی مناسب،خط آسمان،بدنه ها و محیط اطراف می تواند سبب ارتقا کیفی مسیر شود.مبلمان شهری در این امر نقشی موثر ایفا می کند.[14] معینی((1385 در مقاله ای تحت عنوان "افزایش قابلیت پیاده مداری" معیارهای موثر در پیاده راه ها را چنین بیان می کند: امنیت، دلپذیری، جذابیت، مطبوعیت، انتخاب نوع سفر، حمل و نقل، دسترسی و جابه جایی آموزش و سلامت عمومی، پیوستگی، ارتباط بین کاربری ها و رفتار عابر پیاده بر اساس معیارهای فرهنگی- اجتماعی.[11] نظریات بررسی شده در خصوص معیارهای پیاده مطلوب، نشان از تنوع دیدگاه میان اندیشمندان و نظریه پردازان این حوزه دارد،به همین سبب سعی شده از طریق جمع بندی دیدگاه های موجود،معیارهای اصلی برای انجام ارزیابی صحیح استخراج شود.
سیمای شهری
در لغت نامه دهخدا از واژه نما چنین یاد شده است: صورت خارجی هر چیزی، آنچه در معرض دید و در برابر چشم است، آنچه از بیرون دیده می شود، منظره خارجی بنا و عمارت، قسمت خارجی ساختمان و نماسازی، فن روسازی ساختمان وساختن نمای عمارت. مفهوم نما در مراتب مختلف ساختار یک شهر و در گونه های شهرسازی متفاوت، الزامات کالبدی و بصری متمایزی را به کار می گیرد. نمای ابنیه باید تابع عوامل همبستگی بین نماهای اطراف باشد؛ زیرا نما یک سطح صاف و تخت نیست، بلکه سطحی انتقالی بین فضاهای داخل و خارج ارتباط برقرار می کند.[15] در کتاب دایرهالمعارف برنامه ریزی شهری، عوامل موثر در زیبایی شهری در 4 دسته طبقه بندی شده اند که نمای شهر یکی از مهم ترین آنهاست و دیگر عوامل عبارتند از میدان، خیابان و اثاثیه شهری.[16] لینچ عوامل ادراکی شهر را به عنوان مولفه های ذهنی و عینی(کالبدی، اجتماعی وروانی) تحلیل می کند، که عوامل عینی از نظر وی راه، نشانه، لبه، گره و محله را شامل می شوند.[17] برنامه ریزی پیاده و توسعه فضاهای پیاده، یکی از اهرم های نیرومندی است که با تعدیل حرکت سواره، بهسازی فضاهای حرکت، آرایش اثاثیه شهری و غیره می تواند به احیای فضاهای پر شور و پر جاذبه مثل میدان ها، خیابان ها، باغ ها و غیره کمک کند و ارزش های مطلوب را به شهر بازگرداند، که تمام این موارد به بازشناسی سیمای شهر و ادراک زیبایی آن منجر خواهد شد.[3]
اولین تلاش برای بازسازی نماهای شهری، بر می گردد به اوایل قرن 19 میلادی در اروپا و کشور هلند. اما در آن زمان تغییر نما هنوز مسئله مهمی محسوب نمی شد. از مطالعات پیشین چنین بر می آید که راه حل در آن دوران اغلب به تغییر رنگ نماها، تغییر پوشش جداره ها، جایگزینی عناصر جدید به جای اجزاء قبلی، پوشاندن نما توسط لایه های جدید به عنوان روکش، الحاق یک بخش به ساختمان و پوشاندن حیاط یا محوطه باز مانند گلخانه محدود می شد.[18] عوامل عینی و ذهنی در سرزندگی و حس تعلق در نمای شهری تاثیر دارند، که عوامل عینی مربوط به کالبد و مولفه های بصری است و ادراکات حسی، عوامل ذهنی را تشکیل می دهد.[19] به عنوان مثال ساختمان های قدیمی، 8 برابر ساختمان های جدید مردم را به خود جذب می کنند. در این تحقیقات نشان داده شده است که مردم ساختمان ها و نماهایی را بیشتر می پسندند که یادآور حسی از گذشته و نیز دارای شیار و فرورفتگی و جزئیات تزئینی بسیار باشند. همچنین این تحقیقات نشان می دهند که مردم ساختمان های مدرن را پس می زنند، علت این امر طراحی و برنامه ریزی نامناسب و ناصحیح معماران مدرن می باشد که با به کار گیری نا به جای مصالح، رنگ، ترکیب بندی، تناسبات و مقیاس، معماری مدرن را به صورت نازیبایی ارائه داده اند و بنابراین فقط بخش کوچکی از مردم، معماری مدرن را می پسندند.[20]
طراحی شهری هنر شکل دادن به شهر است، که یکی از مصادیق این زیبایی را می توان در سیمای شهر جست و جو کرد. زیبایی سیما و ظاهر شهر نمی تواند صرفا آرایش و طرح شتاب زده ای باشد که در در آخر و طی مرحله ای جدا به آن اضافه می گردد، بلکه از طریق تلفیق عناصر مصنوع و طبیعی محیط به ساماندهی فضا کمک می کند. سیمای شهر یکی از مقولاتی است که در چگونگی مطلوبیت فضاهای شهری نقش بسزایی دارد و به عنوان نمود عینی شهر، از تاثیرگذارترین شاخصه های شهری بر انسان است. مطالعات صورت گرفته در زمینه سیمای شهر، روشن کننده این مطلب است که تجربه انسانی از فضاهای شهری حاصل حضور وی در یک محیط عینی و یا یک زمینه کالبدی می باشد. در راستای اقدامات طراحی شهری، متخصصان شهری هدف های متفاوتی را مطرح کرده اند که بیشتر توجه آنها شامل بعد کیفی همچون، خوانایی، سرزندگی، نفوذپذیری، انطباق پذیری محیط، زیبایی و هویت بخشی به فضا،تداوم و پیوستگی بصری، توجه به کیفیت فضاهای جمعی به منظور ارتقای تعاملات اجتماعی می باشد، که تمام موارد ذکر شده را می توان در سیمای شهر جست و جو کرد. سیمای شهر بر دو بعد فیزیکی، و ذهنی و روانی انسان تاثیر می گذارد.[21] از دید کوین لینچ((1374 این عوامل عبارتند از اجزای ثابت شهر و یا خود مردم به عنوان عوامل متحرک. وی معتقد است، آدمیان خود نه تنها ناظر مناظر شهرند، بلکه خود جزئی از آن محسوب می شوند.ثابت شده است که فضا، فعالیت های قابل رویت، جو و محیط، عوامل کلیدی در طرح نما و ظاهر سیمای شهری اند، اما عوامل دیگری هم وجود دارند که ثبت آنها با اهمیت است؛ نظیر طراحی معماری که یکی از انواع طرح است که بر فرم شهر تاثیر می گذارد.[17] مطالعه وبررسی نمونه های گوناگون فضاهای شهری از نظر کیفیت سیمای شهری می تواند به عنوان راهکارهای مناسب به منظور آشنایی بیشتر با موضوع مطرح شود. ثابت شده است که فضا، فعالیت های قابل رویت، جو و محیط، عوامل کلیدی در طراحی نما و ظاهر سیمای شهری اند، اما عوامل دیگری هم هستند که ثبت آنها با اهمیت است؛ نظیر طراحی معماری که یکی از انواع طرح است که بر فرم شهر تاثیر می گذارد.[22] پدیده آلودگی دیوارهای بیرونی اکثر ساختمان ها، تبلیغات نویسی، ساختمان های متروکه، بام هایی که تبدیل به انبار اسقاطی های خانگی شده و عدم هماهنگی نماها و غیره همه مولد آشفتگی بصری و روانی مردم شده اند. چشم اندازهای شهرهای امروزی بیش از آنکه توجه به زیبایی و تاثیر نظارت را به نمایش بگذارد، حاصل سلیقه فردی معماران تجربی است که بر اساس درک آن ها از جذابیت بصری برای اقشار مختلف و خریداران شکل گرفته است و نتیجه آن تابلویی مغشوش، شهری ناهمگون و خطوط نامتناسب در کالبد شهری است. معماری باید همسو با طراحی شهری باشد وهمچون کلیت واحد و هماهنگ عمل کنند، به طوریکه ساختمان جزئی از بدنه شهری شود.[15]
با توجه به مطالعات پیشین می توان مشاهده نمود که بیشترین تاکید بر معیارهای بصری نما پرداخته شده است که در ادامه به صورت زیر بیان می شود:
(1 هویت: بدنه شهری باید خوانا، سرزنده و به یاد ماندنی باشد، بهطوریکه نمای هر محور خاص همان فضا و با دیگر فضاها متفاوت باشد تا در ذهن مخاطب حس مکان را ایجاد نماید.[23]
(2 پیوستگی: تداوم بصری و پیوستگی جداره های شهری درصورتیکه با نظم و ریتم منطقی بین اجزای سیمای شهر همراه باشد، موجب ایجاد زبانی خاص برای فضای شهری می گردند.[15]
(3 وحدت در نما: از نظر آلبرتی() نظم مجموعه ای از اجزا و عناصراست که چنان با یکدیگر ترکیب شده اند که نتوان حتی کوچکترین تغییری در آنها ایجاد کرد.[25] ویتروویوس معتقد است در صورتیکه اجزا سیمای شهری نسبت به هم و نیز نسبت به کل مجموعه همخوانی داشته باشند می توان گفت مجموعه دارای نظم می باشد.
یکی از راه های ایجاد نظم و هارمونی، نسبت های هندسی هستند استفاده از آنها موجب پیوستگی بصری بین اجزای نما می شود و وجود پیوستگی، نظم و تناسب بین اجزای بدنه شهری منجر به مجموعه ای وحدت یافته می گردد. عناصر تشکیل دهنده نما باید به نحوی کنار هم قرار بگیرند که چشم به راحتی از عنصری به عنصر دیگر حرکت کند، همچنین وجود تعادل و توازن در جداره شهری موجب می شود مخاطبین درک صحیحی از فضا داشته باشند. این امر از طریق چیدمان صحیح روزنه ها، تکرار مصالح خاص، هماهنگی خط آسمان و غیره اتفاق می افتد.[15]
مقیاس: به معنای ایجاد ساختار برای چشم می باشد و ایجاد مقیاسانسانی برای درک بهتر فضا توسط مخاطب حائز اهمیت است.[15] توجه به این نکته ضروری است که جداره پیاده راه برای مخاطبین با سرعت 5 کیلومتر در ساعت پیش بینی می شود و با لبه شهری که برای سواری های با بیش از این سرعت طراحی می شوند متفاوت می باشد.[26] راه هایی جهت شکستن مقیاس بزرگ و تبدیل آن به مقیاس انسانی وجود دارند که برای مثال می توان به چند مورد اشاره کرد: تقسیم نماهای بلند مرتبه به قسمت های کوچکتر و یا شکستن فضا در ارتفاع های مناسب برای حرکت چشم عابر بین طبقات، تغییر مصالح یا رنگ در نما و ایجاد خطوط افقی. در مجموع بهتر است نما به گونه ای طراحی شود که طبقات از هم قابل تفکیک باشند.[27] تجربه آسایش و ماندن در فضا به شدت به چگونگی هماهنگی ساختار شهر و فضای شهری با بدن انسان و ابعاد و مقیاس فضایی وابسته است. توجه به معماری پنج کیلومتر در ساعت و شصت کیلومتر در ساعت و در نظر گرفتن مقیاس خرد در طول نماها و مقیاس سریع در طول مسیرهای عبور و مرور سواره در طراحی فضای سرزنده شهری امری الزامی می باشد. ترکیب فضاهای کوچک و بزرگ، روشی دیگر در جهت فراهم کردن مقیاس انسانی است، همانند استفاده از رواق،کیوسک، گذرهای سرپوشیده، ردیف درختان، دکه های خرید و فروش، چترها و سایبان های کافه های پیاده رو که باعث می شوند فضاهای شهری، کوچکتر و دوستانه تر به نظر آیند. زمانی که فضاها بیش از حد، بزرگ طراحی شوند، در نتیجه منظر انسانی سرد و حتی غیر قابل استفاده می شود.[26]
زمینه: دو عامل مهم در نمای ساختمان، شروع و خاتمه آن میباشند.شروع ساختمان و اتصال بنا به زمین از این نظر حائز اهمیت می باشند که، این خط دید یا طبقه همکف در محدوده قد مخاطبین قرار گرفته و بیشترین کشش را از طریق این سطح می توان در افراد ایجاد نمود.[26] همچنین انتهای بنا، خط مشترکی است بین آسمان و ساختمان که هویت نما و دید آن را در برابر مخاطب مشخص میسازد و از کنار هم قرار گرفتن این مجموعه در فضای شهری، منظر شهری پدید می آید.[15]
پر و خالی در نما: ایجاد نمای یکنواخت و تخت به لحاظ بصریجذابیتی برای مخاطب ندارد، بنابر این برای زنده سازی نمای جداره
ها، ایجاد شکستگی و پیش آمدگی و بازی نور و سایه ضروری به نظر می رسد، چرا که نما را از حالت صلب و بی تحرک به فضایی پویا و زنده تبدیل می نماید.[15] لبه های فضای عمومی، جاذبه ای مغناطیسی دارند. در این فضاها در حالیکه رو به وقایع داریم، پشت مان به وسیله لبه محافظت می شود. بنابراین پدیده ای به عنوان"اثر لبه" تعریف می شود. اثر لبه، فضایی در طول لبه پیاده راه ایجاد می کند که انسان در مسیر می تواند بایستد و به آرامی توقف کند، بدون اینکه در مسیر عبور و مرور خللی ایجاد کنند. از جمله مزایای لبه ها می توان به موارد زیر اشاره نمود: فضایی جهت تماشای وقایع شهری، فضایی برای پشتیبانی فیزیکی و روانی، حفاظت در مقابل عوامل طبیعی، امکان تکیه در گوشه ها و فرورفتگی ها. فضای شهری بدون لبه، شرایط ضعیفی برای توقف فراهم میکند. رواق ها، جزئیات نما، مبلمان و تجهیزات نیز نقاط پشتیبانی برای توقف در لبه ها فراهم می کنند. همه نماها خاصیت دعوت کنندگی ندارند. نماهای بسته، تخت و خالی از جزئیات، تاثیری عکس دارند. در میان عناصر نمای شهر، حفره ها و فرورفتگی ها بیشترین امکان جذب مخاطب جهت مکث را دارا هستند. فرورفتگی در نما، سبب می شود شخص به طور کامل در فضا حضور عمومی نداشته باشد.[26]
مصالح: مصالح به کار رفته در نما باید با اقلیم منطقه سازگاریداشته باشند، چنانچه به دلیل عدم هماهنگی با اقلیم، مصالح دچار آسیب شده و ظاهری نا مناسب در نما ایجاد می شود. همچنین هماهنگی مصالح با طرح معماری و نیز ساختمان های مجاور، جهت ایجاد حس وحدت ضروری می باشند.[28]
رنگ: رنگ ها اثرات ذهنی بر مخاطب دارند و دارای معانی متفاوتدر اقلیم و فرهنگ های گوناگون می باشند. همچنین تاثیر فیزیکی و درمانی آن بر روی افراد قابل توجه است به گونه ای که افراد نسبت به رنگ های گوناگون واکنش های مختلفی دارند که این واکنش ها متناسب با سن، جنسیت، فرهنگ وغیره متفاوت است. آنچه در این میان حائز اهمیت می باشد، استفاده صحیح و مناسب از رنگ ها در جهت ایجاد وحدت وتوازن درجداره شهری است، به طوریکه موجب کشش و جاذبه در مخاطبین آن گردد.[15]
هماهنگی با اطراف: در یک جداره علاوه بر ارتباط و هماهنگیاجزای یک بنا، تمام ساختمان ها باید با نماهای اطراف خود در یک بدنه پیوستگی و هماهنگی داشته باشند. نمای ابنیه باید تابع عوامل همبستگی بین نماهای اطراف باشد. نما یک سطح صاف و تخت نیست، بلکه یک سطح انتقالی بین فضاهای داخل و خارج می باشد، بنابراین طراحی نما، شامل زمینه و پیش آمدگی و مصالح و... باید بر اساس سیاست واحدی در مجموعه شهری انجام شود.[29] توقف های طولانی تر به معنای سرزندگی شهرهاست، بنابراین ایجاد گزینه هایی جهت توقف در پیاده راه ها الزامی است. از میان فعالیت هایی که منجر به توقف مخاطب در لبه پیاده راه ها می شود، می توان به کافه های واقع در پیاده رو اشاره کرد. دلیل اصلی جذابیت کافه هایپیاده رو، زندگی پیاده روهاست. فضای راحت جهت نشستن، استراحت و تماشای وقایع پیاده رو یا زندگی شهری.