بخشی از مقاله

چکیده

تواناییهای حل مسئله و تفکر خلاق جزء مهارت تفکر سطح بالا هستند که علاقه به پرورش آنها در محافل آموزشی پدید جدیدی نیست. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر فعالیت های فوق برنامه بر مهارت های حل مسئله وخلاقیت دانشجویان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای - پس رویدادی - بود جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانشجویان دانشگاه اراک در دانشکدههای علوم انسانی، فنی مهندسی، علوم پایه و کشاورزی است.

تعداد 7200 نفر در سال تحصیلی 94-95 در دانشگاه اراک شاغل به تحصیل بودند.تعداد نمونه 178نفر بود که 89 نفر دارای فعالیت و89 نفر بدون فعالیت هستند.روش نمونهگیری به شکل طبقهبندی خوشهای و سپس ازهر طبقه به شکل انتخاب تصادفی بود. در این مطالعه جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله هپنر که شامل سه زیر مقیاس اعتماد به حل مسائل،سبک گرایش-اجتناب و کنترل شخصی و پرسشنامه خلاقیت عابدی شامل چهار زیر مقیاس سیالی،بسط،ابتکار و انعطاف پذیری بود استفاده شد.

جهت تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین مهارتهای حل مسئله و خلاقیت دانشجویانی که دارای فعالیتهای فوق برنامه هستند و دانشجویانی که فاقد این فعالیتها هستند اختلاف معناداری وجود دارد. در واقع فعالیت های فوق برنامه منجر به افزایش مهارت های حل مسئله وخلاقیت دانشجویان می شود. بنابراین بایستی در مراکز آموزشی شرایطی را فراهم آورد که دانشجویان به سمت انجام چنین فعالیتهایی سوق پیدا کنند.

کلمات کلیدی: فعالیتهای فوقبرنامه، مهارت حل مسئله، خلاقیت

مقدمه و هدف

سرعت فزاینده تغییرات و تحولات در عرصههای مختلف زندگی بشر در قرن بیست و یکم نقش آموزشوپرورش را نیز که از ارکان پیشرفت و توسعه در زمینههای گوناگون است دستخوش تغییر و دگرگونی کرده بهطوریکه یادگیری برای »بهتر زیستن و باهم زیستن« بهعنوان یکی از اهداف اصلی آموزشوپرورش نوین مطرحشده و اندیشمندان آموزشوپرورش را ناگزیر به انتخاب شیوههای آموزشی متفاوت نموده است.

دیگر مانند گذشته نمیتوان اطلاعات از پیش تعیینشده را به فراگیران انتقال داد و انتظار داشت که آنان در محیطهای کاری آینده خود موفق عمل کنند. با توجه به تغییرات ایجادشده صاحبنظران تربیتی و آموزشی معتقدند که بایستی تعلیم و تربیت زمینههای لازم جهت مواجه با تغییر در فراگیران ایجاد کند و مهارتهای لازم در این زمینه را در فراگیران تقویت کند. ازجمله مهارتهای موردنیاز که امروزه بسیار تأکید میشود که مراکز آموزشی به تربیت و پرورش آن همت گمارند مهارتهای بالای تفکر است .مهارتهای بالای تفکر به مهارتهایی اطلاق میگردد که جهت موفقیت در موقعیتهای مختلف زندگی لازم وضرروی هستند. ازجمله مهارتهای مربوط به مهارتهای بالای تفکر میتوان به حل مسئله و خلاقیت اشاره کرد.

در تمام طول تاریخ آموزشوپرورش مهارت حل مسئله یکی از هدفهای مهم آموزشی به شمار می آید. جان دیویی1، جروم برونر2، ژان پیاژه 3و لئو ویگوتسکی 4ازجمله کسانی هستند که بر نقش فعالیت یادگیرنده در جریان حل مسئله بر دانشاندوزی تأکید داشتهاند.وقتی فراگیر با موقعیتی روبرو میشود که نمیتواند با استفاده از اطلاعات و مهارتهایی که در آن لحظه در اختیار دارد به آن موقعیت سریعاً پاسخ درست بدهد یا وقتیکه یادگیرنده هدفی دارد و هنوز راه رسیدن به آن را نیافته است، میگوییم با یک مسئله روبرو است.

با توجه به تعریف مسئله، میتوان حل مسئله را بهصورت تشخیص و کاربرد دانش و مهارتهایی که منجر به پاسخ درست یادگیرنده به موقعیت یا رسیدن او به هدف موردنظرش میشود تعریف کرد. تفکر خلاق به آن نوع فعالیت فکری گفته میشود که به حل مشکلات و مسائل سخت و حلنشده میپردازد و برای مسائل حلنشده گذشته راهحلهای جدید کشف میکند. اینگونه تفکرمعمولاً به ابداع و اختراع منجر میشود. خلاقیتهای علمی، هنری، صنعتی، کشاورزی و داشتن بینشهای نو در مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همگی نتیجه این نوع تفکر هستند.[5 & 6] تفکر خلاقعمدتاً ماحصل فعالیتهای واگرایانه ذهن بشر است.

دانشجویان برای مقابله سازگارانه با استرسها، موقعیتهای مختلف و تعارضهای زندگی به کارکردهایی نیاز دارند که آنان را در کسب این تواناییها تجهیز کند. کارکردهایی نظیر شناختها، عواطف و رفتارها که در قالب ساختارهایی مثل عزتنفس، خودکارآمدی، حل مسئله و مهارتهای اجتماعی تجلی میابند و بسیار زیر بنایی هستند و در فرایند تحول شکل میگیرند. بر همین اساس دانشجویان ما در حال حاضر نیاز دارند که یاد بگیرند تا بدانند چه میخواهند بگویند، چه میخواهند انجام دهند و در موقع لزوم از چه کسی کمک بگیرند یا اینکه چه راهکارهایی برای حل مشکلات خود بکار بگیرند. آنها نیاز دارند اعتمادبهنفس خود را افزایش بدهند و نگرشها، ارزشها و رفتارهایی را که مسئولیتپذیری و مشارکت آنها را افزایش میدهد، کشف کنند و در طول زندگی از آنها استفاده کنند.

مطالعات پژوهشی نشان میدهند که دانشآموختگان در مقاطع مختلف تحصیلی از مهارتهای زندگی پایینتری برخوردارند. یکی از پژوهشهای انجامشده حاکی از آن است که دانشآموختگان در مهارتهای تصمیمگیری، حل مسئله، تفکر خلاق، همدلی، خودشناسی، ایجاد روابط مؤثر با دیگران و مهارت اجتماعی با مشکلات زیادی روبهرو بوده و میانگین کسبشده در مهارتهای فوق پایین بوده است. لذا آموزش این مهارتها میتواند موجب ارتقای رشد شخصی و اجتماعی و پیشگیری از مشکلات روانی- اجتماعی شود .

جهت پرورش مهارتهای تفکر سطح بالا مراکز آموزشی بایستی محیطهایی فراهم آورند و زمینههای لازم برای تفکر در مسائل ایجاد کنند. ازجمله چنین موقعیتهایی که به نظر میرسد در مراکز آموزش عالی فراهم است درگیر کردن دانشجویان در فعالیتهای فوقبرنامه است. فعالیتهای فوقبرنامه، فعالیتهایی قانونی است که جزئی از برنامههای مراکز آموزشی محسوب میشود. این فعالیتها برای حفظ انگیزه و ایجاد چالش در یادگیرنده بهمنظور تجربه در فضای آزاد، درعینحال مرتبط با موضوعات درسی طراحی میشوند.

دامنهای که برای فعالیتهای فوقبرنامه در نظر گرفته میشود از محیط مراکز آموزشی تا فضای بیرون از آنها را شامل میشود. اینگونه فعالیتهای تربیتی را در مقابل فعالیتهای برنامهریزیشدهی رسمی، »فعالیتهای فوقبرنامه« یا فعالیتهای غیررسمی مینامند. درواقع هدف از این فعالیتهاکمک به یادگیرنده است که بتواند رغبتهای اصیل خویش را تشخیص دهد، استعدادهای ذاتی خویش را کشف نماید و در تربیت و توسعهی آنها بهمنظور تأمین سعادت شخصی و افزودن امکان شرکت در فعالیتهای اجتماعی بکوشد.

پیشینه تحقیق

پژوهشی باهدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسئله بر ارتقای خلاقیت مهندسین شرکت مدیریت صنعتی با توجه به سنخ شخصیتی انجام دادند. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای حل مسئله بهطور معنیداری موجب افزایش خلاقیت مهندسین گردید.[ بارکر به این نتیجه دستیافت که توانایی حل مسئله تأثیر مستقیمی بر سازگاری دانشجویان داشته است .قلتاش درپژوهش خود با هدف مطالعه تاثیر فعالیتهای فوق برنامه مدارس بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی شهر مرودشت، نتیجه گرفت که فعالیت های فوق برنامه مدارس بر مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی شهر مرودشت تاثیر معناداری دارد و همچنین فعالیت های فوق برنامه تاثیر معناداری بر افزایش خلاقیت دانش آموزان دختر دارد.

مارش در پژوهش خود دانشآموزانی را که در فعالیتهای فوقبرنامه شرکت نداشتند با آنهایی که شرکت داشتند و فعال بودند مقایسه کرد و نتیجه گرفت تأثیر مشارکت در سطح اجتماعی و آموزشی چشمگیر است و بدون تردید مشارکت در فعالیتهای فوقبرنامه افراد را به سمت افزایش مسئولیتپذیری و سازگاری اجتماعی سوق میدهد. در مطالعه دیگری نیل نتیجه گرفت که انواع گوناگونی از فعالیتهای فوقبرنامه باعث به وجود آمدن تغییراتی در تواناییهای دانش آموزان میشود و میزان ترک تحصیل را کاهش میدهد.

کفاش در پژوهش خود به این نتیجه رسید انجام فعالیتهای گروهی فوقبرنامه هدایتشده باعث جذب فراگیران به فرهنگ مقبول و مشروع میشود همچنین ابراهیم قوام  نیز در پژوهشی نتیجه گرفت بین مهارتهای اجتماعی آموختهشده از طریق فعالیتهای گروهی فوقبرنامه و رشد اجتماعی فراگیران رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد . بر اساس بررسیهای انجامشده تا سال 1990، مارش 4وهالند 5و آندر6 نتیجه گرفتند که بهطور عملی، حمایتهای قوی و محکمی از تأثیرات مثبت فعالیتهای فوقبرنامه بر روندهای روانشناختی، اجتماعی، تحصیلی به چشم میخورد. ولی علیرغم اینکه این فعالیتها میتوانند مزایای بسیاری داشته باشند تحقیقات چندانی در این رابطه صورت نگرفته است.

بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیتهای فوقبرنامه بر مهارتهای حل مسئله و خلاقیت دانشجویان است. بر این اساس فرضیات این مطالعه عبارتند از:-1 بین مهارت حل مسئله دانشجویان دارای فعالیتهای فوق برنامه و فاقد فعالیتهای فوق برنامه تفاوت معنادار وجود دارد. -2 بین خلاقیت دانشجویان دارای فعالیتهای فوق برنامه و فاقد فعالیتهای فوق برنامه تفاوت معنادار وجود دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید