بخشی از مقاله

چکیده
مدیریت دانش یکی از دستاوردهای عصر اطلاعات و دانش است و با توجه به ویژگی ها ی آن،امروزه سازمان های موفق به شدت احساس نیاز به بهره مندی از آن دارند. از طرفی چون تغییر فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین جنبه های هر نظام مدیریت دانش می باشد ، بررسی وضعیت فرهنگ سازمانی موجود و تاثیرآن بر استقرار مدیریت دانش ضروری می باشد.

هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی - با استفاده از مدل فرهنگی دنیسون - و مدیریت دانش - با استفاده از مدل عمومی دانش نیومن و کنراد - در بانک پارسیان است. به این منظور پنج فرضیه شامل یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی تدوین گردید. برای آزمون فرضیات تحقیق نمونه ای به حجم 168 نفر از بین مدیران، مسئولین و کارمندان بانک پارسیان انتخاب شد.

نتایج بدست آمده نشان داد که کلیه فرضیات تحقیق تایید شده است و بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در بانک پارسیان رابطه مثبت ومعنادار وجود دارد و این نشاندهنده این موضوع میباشد که با تغییر در فرهنگ سازمانی متغیر مدیریت دانش هم در همان جهت تغییر میکند . همچنین رتبه بندی ضرایب همبستگی نشان داد بین ویژگی انطباق پذیری وخرده مقیاس ذخیره سازی دانش بیشترین رابطه وجود دارد.

مقدمه
دوره ی کنونی حیات بشری با تحولات و دگرگونی های شگفت انگیزی همراه است. سازمان ها به عنوان زیر مجموعه ای از حیات انسانی،باید برای بقاء و بالندگی،خود را در رویارویی با این تحولات عظیم آماده نمایند. هر چند که در قرن گذشته با ارزش ترین دارایی یک سازمان ابزار تولید بود. ولی اکنون سرمایه اصلی مؤسسات ،کارکنان آن به عنوان دانشگران هستند.

بنابراین گردانندگان، سازمانها در اثر تغییرات موج آسای قرن بیست و یکم، ناگزیر به بازاندیشی و باز آفرینی روشها، الگوها و افکار خود در مورد نیروی انسانی شاغل هستند. یکی از ابزارهایی که می تواند سازمانها رادر تأمین این اهداف یاری دهد،مدیریت دانش است. مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها یاری می کند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر می کنند و تخصصی است که برای فعالیت هایی چون حل مشکلات، آموختن پویا و تصمیم گیری ضروری است 

از طرفی فرهنگ سازمانی یک از عوامل موثر در میزان موفقیت برنامه های سازمان از جمله برنامه مدیریت دانش تلقی می شود.در طول مرور پیشینه ها و مبانی نظری تحقیق، تحقیقات متعددی بر این مؤلفه اشاره و تأکید داشته است. فرهنگ سازمانی بر تمام جنبه های سازمانی تأثیر می گذارد و براساس اعتقادات و ارزشهای مشترک به سازمان ها قدرت می بخشد و بر نگرش، رفتار فردی، انگیزه و رضایت شغلی و سطح تعهد نیروی انسانی، طراحی ساختار و نظام های سازمانی، هدف گذاری، تدوین و اجرای خط مشی هاو اجرای راهبردها و ... تأثیر می گذارد. بنابراین تنها با بررسی، تغییر و ایجاد یک فر هنگ سازمانی مناسب و انعطاف پذیر است که می توان به تدرجی الگوی تعامل بین افراد را در سازمان تغییر داد و از مدیریت دانش به عنوان مزیت رقابتی بهره گرفت

ظهور اقتصاد مبتنی بر دانش یکی از پویا ترین تغییراتی است که در دنیای نوین رخ داده است. امروزه سازمان ها در یک اقتصاد مبتنی بر دانش فعالیت می کنند. در اقتصاد سنتی ارزش اضافی از طریق به حداکثر رساندن سرمایه، نیروی کار و مواد اولیه به دست می آمد، امادر اقتصاد مبتنی بر دانش ارزش اضافی از طریق بکارگیری مداوم دانش در فرآیند های کاری، محصولات و خدمات بدست می آید 

مدیریت صحیح دانش گاهی در جهت دستیابی به مزیت رقابتی تلقی می شود و هم اکنون بیشتر سازمانها راهبرد مدیریت دانش را به عنوان مبنایی برای رقابت و الگوی رشدپایدار را نیز بعنوان بخشی از راهبردهای شغلی بکار می برند.به هر حال مدیریت دانش بعنوان یک راهبرد شغلی تنها وقتی به نتیجه نهایی خواهد رسید که نیازهای اساسی بر آورده شده باشند .

بانک پارسیان در جهت دستیابی به چشم انداز خود با اولویت و محوریت بهره وری و مشتری مداری روشهایی را به عنوان جوهره فرهنگی حاکم بر سازمان تعریف نموده است.بنابراین پرداختن به مسأله فرهنگ سازمانی بانک پارسیان از آن جهت اهمیت دارد که این سازمان با شناخت مؤلفه های کلیدی فرهنگ سازمانی می تواند به گستره و عمق آن در سازمان وقوف پیدا کرده وبا مهم شمردن و تقویت آنها بسیاری از کمبودها و خلأهای سازمان را رفع و جبران کرده و در جهت اثر بخشی و موفقیت بر نامه ها و راهبردهای خود گام بردارد.

در این پژوهش برای شناخت فرهنگ سازمان، از مدل و پیمایش فرهنگ سازمانی دنیسون که به نسبت جدیدترین و کامل ترین است، استفاده می شود. حجم وسیعی از پژوهش ها و پرسش نامه هایی وجود دارند که مدعی اندازه گیری فرهنگ هستند، اما تمامی آنها بیشتر به سوالاتی در زمینه جو سازمانی و این که سازمان چه احساسی در مورد کارکنان خود دارد، محدود می شود، اما مدل پیمایشی دنیسون به جای آنکه بر روی جو عاطفی و کلی محل کار تمرکز پیدا کند ، به مفروضات، ارزش ها و اعتقاداتی تکیه دارد که به طور مستقیم بر عملکرد سازمانی تأثیر می گذارند.

پیمایش فرهنگ سازمانی دنیسون ابزار قدرتمندی است که رهبران مدیران ، مشاوران، پژوهشگران، کارکنان و ذی نفعان کلیدی را قادر می سازد تا تأثیری که فرهنگ سازمان برعملکرد دارد را دریافته و همچنین آنها راقادر می سازد تا نحوه هدایت مجدد فرهنگ سازمان به سوی اثر بخشی و عملکرد بالای سازمانی را یاد گیرند .

مدیریت دانش شامل خلق دانش، کسب دانش، ذخیره سازی دانش، انتشار دانش، به اشتراک گذاری دانش و بالاخره به کارگیری دانش است. یک سازمان باید دانش مورد نیاز خود را شناسایی کرده، و آن را کسب کند و ذخیره سازی کند تا بتواند آن را در موارد زیر به کار گیرد. پس مدیریت دانش شامل فرایند های ایجاد و حق دانش، اعتبار بخشیدن به دانش ، شکل بخشیدن به آن، توزیع دانش و کاربرد عملی آن در سازمان است. در عمل مدیریت دانش در خار از سازمان به عنوان شناسایی ومشخص کردن سرمایه های فکری و ایجاد دانش جدید جهت برقراری رقابت در صحنه جهانی و در داخل سازمان نیز به منظور آسان کردن دسترسی اطلاعات، به اشتراک گذاردن فرآیند های مناسب و دسترسی به تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی مطرح می باشد 

به طور کلی ، مروری بر ادبیات تحقیق نشان می دهد که هر سازمانی، فرهنگ سازمانی منحصر به خود رادارد این مسئله به این واقعیت برمیگردد که در هر سازمان افراد خاصی کار می کنند که فرهنگ منحصر به فردویژه آن سازمان را می سازند بر اساس این واقعیت، فرهنگ سازمانی متفاوت بربرنامه های که در سازمان ها اجرا می شود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید