بخشی از مقاله

چکیده

مدیریت سرمایه در گردش، یکی از اجزای اصلی تمام استراتژیهای شرکت میباشد و حاکمیت شرکتی فرآیند و ساختاری است که برای هدایت و مدیریت امور شرکت با هدف افزایش ارزش سهامداران، مورد استفاده قرار میگیرد. این پژوهش، از نمونهی 115 تایی از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 1392 استفاده میکند و فرضیه های تحقیق، از طریق رگرسیون چندمتغیره به صورت مقطعی، آزمون گردیدند.

بدین منظور مدیریت سرمایه در گردش را به چهار جزء - مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان پرداخت حساب ها، چرخه تبدیل وجه نقد و دوره گردش موجودی - و حاکمیت شرکتی را نیز به چهار جزء - مالکیت نهادی، سیاست تقسیم سود، ساختار سرمایه و رقابت در بازار محصول - تفکیک کردیم و سپس هریک از این اجزا را با حضور متغیر کنترلی اندازه شرکت، مورد بررسی قرار دادیم.

این تحقیق، ثابت میکند که ارتباط مثبت و معناداری بین سودآوری، که از طریق سود عملیاتی ناخالص محاسبه میشود، و چرخه تبدیل وجه نقد وجود دارد. این ارتباط مثبت، بدین معنی است که، درصورت افزایش چرخه تبدیل وجه نقد، سودآوری نیز افزایش مییابد. ارتباطی منفی بین مدت زمان وصول مطالبات و سودآوری وجود دارد، و همچنین ارتباط مثبت و معناداری بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و سودآوری شرکت گزارش شد. در واقع، این تحقیق برای مالکان / مدیران، مشاوران مدیریت و موسسات مالی در سیاستها و تصمیمگیریهای مربوط به شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران، مفید خواهد بود.

مقدمه

اخیرا، مدیریت سرمایه در گردش، توجه زیادی را به خود جلب کرده است، و محققان به دنبال راههایی برای مدیریت موثر سرمایه در گردش میباشند. یکی از راه های مدیریت شرکت، مدیریت سرمایه در گردش آن است، زیرا تاثیر مهم و قابل ملاحظه ای بر سودآوری شرکت دارد. مدیریت سرمایه در گردش، به دلیل تاثیراتی که بر سودآوری، ریسک و همچنین ارزش شرکت دارد، بسیار مهم است. مخصوصا در شرکتهایی که برای سرمایه در گردش دارای سیاست تهاجمی هستند و دارای ریسک و بازدهی بیشتری هستند نسبت به شرکتهایی که دارای سیاست محافظهکارانه هستند و دارای بازدهی و ریسک کمتری هستند.

کارکرد عینی مدیریت سرمایه در گردش، تضمین این است که شرکت قادر به تامین مخارج عملیاتی خود می باشد، و همچنین، در جایگاهی میماند که بتواند تعهدات کوتاهمدت خود را پرداخت کند و بدهی خود را کاهش دهد. سوء مدیریت سرمایه در گردش ممکن است منجر به بحران نقدینگی و کاهش سودآوری شود، ازآنجا که بر توانایی شرکت برای ادامه فعالیت خود، تاثیر میگذارد .

از لحاظ علمی، نقدینگی و سودآوری، دو هدف اصلی مدیریت سرمایه در گردش میباشند، که این دو، با یکدیگر ارتباط منفی دارند، هر چقدر شرکت دارای نقدینگی بیشتری باشد، سودآوری آن شرکت کمتر است

دو جزء اصلی مدیریت سرمایه در گردش، داراییهای جاری و بدهیهای جاری هستند. داراییهای جاری اقلامی هستند که می-توانند طی مدتزمان کوتاهی معمولا کمتر از یک سال، به پول نقد تبدیل شوند. این اقلام شامل موجودی کالا، حسابهای دریافتنی، اوراق بهادار قابل معامله/ سرمایهگذاری کوتاهمدت، پیشپرداختها و پول نقد در بانک میباشد. بدهیهای جاری، بدهیهایی هستند که در طی مدت زمان عملیاتی برای اقدامات شرکت، مثل خرید مواد اولیه و موجودی کالا که به صورت نسیه خریداری شدهاند، حقوق-های انباشته شده یا هر هزینه عملیاتی دیگر، مالیاتها و حسابهای پرداختنی، به وجود آمدهاند. مدیریت سرمایه در گردش، مربوط به استراتژیها و تصمیماتی است که تلاش میکنند داراییهای جاری، بدهیهای جاری و روابط متقابل بین آنها را مدیریت کنند 

شرکتها، با استفاده از سه روش، سرمایه در گردش را مدیریت می کنند: محافظهکار، تهاجمی و میانهرو. در روش محافظهکار، شرکت مایل به استفاده از اکثر منابع مالی بلندمدت خود برای اقدامات و فعالیتهای خود است، و در شرایط ضروری از منابع کوتاه-مدت استفاده میکند، و شرکت سعی میکند دارایی جاری خود را نگهداری کند، که در این روش چون وجوه نقد و موجودی کالا زیاد نگهداری میشود، هزینه بیشتری به شرکت تحمیل شده و بازده کاهش یابد. در روش تهاجمی، دارایی جاری کمتر است، مثل موجودی کالا یا پول نقد، که این روش ممکن است منجر به عدم نقدینگی شود اما به دلیل نگهداری کم وجوه نقد و موجودی کالا، هزینه کمتر و بازده افزایش می یابد.

روش میانه رو، بین روش های محافظهکار و تهاجمی است. روش میانهرو، تمایزی بین نوسان دارایی جاری و دارایی جاری ثابت بهوجود میآورد، با این عقیده که منابع مالی کوتاهمدت، باید برای پرداخت هزینه نوسان دارایی جاری استفاده شود. همچنین، منابع مالی بلندمدت، باید برای پرداخت هزینه دارایی جاری ثابت استفاده شود

نظام حاکمیت شرکتی بیش از هرچیز، حیات شرکت را در بلندمدت هدف قرار میدهد و در این راستا سعی دارد تا از منافع سهامداران در مقابل مدیران شرکت پشتیبانی و از انتقال ناخواسته ثروت میان گروههای مختلف و تضییع حقوق عموم و سهامداران جزء جلوگیری کند.

حاکمیت شرکتی شامل معیارهایی است که باعث افزایش عدم تمرکز در کنترل شرکتها شده، از قدرت مدیران اجرایی کاسته و عملکرد شرکتها را بهبود میبخشد. نظام مطلوب حاکمیت شرکتی سبب میشود که شرکتها از سرمایه خود به نحو موثری استفاده کنند، منافع صاحبان سود و جامعهای که در آن فعالیت دارند را در نظر بگیرند، دربرابر شرکتها و سهامداران پاسخگو باشند و سبب جلب اعتماد سرمایهگذاران و جذب سرمایه-های بلندمدت شوند .

حاکمیت شرکتی، مجموعهای از فرآیندها و اقدامات قانونی، سازمانی و فرهنگی است که بر روش مدیریت یا کنترل - نظارت - شرکت تاثیر میگذارد. حاکمیت شرکتی، در تمام زمینههای استراتژیکی و تصمیمات عملیاتی شرکت، ضروری است. تعداد بسیاری از تحقیقات، ثابت کردهاند که، حاکمیت شرکتی عامل تعیینکننده و بسیار مهمی در فرآیند تصمیمگیری مدیریت مالی شرکت است و بهطور وسیعتر، عاملی تعیینکننده در کارایی شرکت است  نقش حاکمیت شرکتی، کاهش اختلاف سود بین سهامداران و مدیران است 

مکانیزمهای داخلی حاکمیت شرکتی مربوط به اعضای هیئت مدیره و سهامداران عمده میباشد. مکانیزمهای خارجی حاکمیت شرکتی شامل بازار کنترل کننده شرکت، محیط قانونی، رقابت بازار محصول و حسابرسان خارجی میباشد .

مکانیزمهای برون سازمانی - محیطی - عبارتند از:

نظارت قانونی : تدوین، تصویب و استقرار قوانین نظارتی مناسب. نظام حقوقی: برقراری نظام حقوقی مناسب.

کارایی بازار سرمایه: گسترش بازار سرمایه و تقویت کارایی آن. نظارت سهامداران عمده: ایجاد انگیزه در سهامداران به فعالیتهایی از قبیل خرید سهام کنترلی.

نقش سرمایهگذاران نهادی: تشویق و گسترش سرمایهگذاری نهادی. نظارت سهامداران اقلیت: احترام به حقوق سهامداران اقلیت و مجاز بودن نظارت اقلیت بر فعالیت شرکت.

الزامی کردن حسابرسی مستقل: با توجه به نقش برجسته نظارتی آن. فعالیت موسسات رتبهبندی: ایجاد تسهیلات برای فعالیت موسسات

رتبه بندی
مکانیزم های درون سازمانی - محاطی - عبارتند از:

هیئت مدیره: انتخاب و استقرار هیئت مدیره توانمند، خوشنام و بی طرف مدیریت اجرایی: تقسیم مسئولیتها بین مدیریت اجرایی و استقرار نرمافزارهای مناسب.

مدیریت غیراجرایی: ایجاد کمیتههای هیئت مدیره از مدیران مستقل و غیراجرایی - شامل کمیته حسابرسی، حقوق و ... -

کنترلهای داخلی: طراحی، تدوین و استقرار کنترلهای داخلی مناسب - مالی، حقوقی، مدیریت ریسک، حسابرسی داخلی و ... -

اخلاق سازمانی: تدوین و گسترش آیین رفتار حرفهای و اخلاق سازمانی.

هریک از مکانیزمهای درون سازمانی و برون سازمانی، بر فرآیندها و فعالیتهای شرکت ها نظارت دارند و موجب ارتقای پاسخگویی و دستیابی به سایر هدفهای حاکمیت شرکتی میشوند 

پیشینه پژوهش
گیل و همکاران [10]، به بررسی رابطه بین سطح سرمایه در گردش و سودآوری در 88 شرکت پذیرفته شده در بورس سهام نیویورک از سال 2005 تا 2007 پرداختند. آنها با استفاده از روش های رگرسیونی دریافتند که رابطه معناداری بین چرخه تبدیل وجه نقد و سودآوری شرکت وجود دارد. اگرچه شرکتهای تحت بررسی آنها کوچک بودند، نتیجه گرفتند که مدیران میتوانند از طریق کاهش مدت زمان اعتباری که به مشتریانشان اعطا میکنند، سودآوری را افزایش دهند. همچنین، یافتهها ی پژوهش حاکی از آن بود که سودآوری شرکت با کوتاهتر شدن دوره وصول مطالبات افزایش می-یابد.

دانگ و سو [11] ، به بررسی تاثیر عناصر چرخه تبدیل وجه نقد بر سودآوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس سهام ویتنام پرداخت. یافتههای پژوهش بیانگر وجود ارتباط منفی و معناداری بین سودآوری شرکت و کاهش مدت چرخه تبدیل وجه نقد بود. بهعلاوه، یافتههای این پژوهش حاکی از آن بود که شرکتها با نگهداری سطح بهینه سرمایه در گردش میتوانند ثروت سهامداران را افزایش دهند.

شوبیتا و الصالح [12]، تحقیقات گیل و همکاران [10] را در ارتباط با تاثیر ساختار سرمایه با سودآوری برای شرکتهای صنعتی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار عمان گسترش دادند. نمونه پژوهش آنها شامل 39 شرکت بود. با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره، آنها دریافتند که ارتباط معنادار و منفی بین میزان بدهی و سودآوری شرکت وجود دارد.

لاکشن و ویجکون [13]، رابطه بین حاکمیت شرکتی واحتمال ورشکستگی شرکت را با استفاده از اطلاعات موجود از گزارشهای سالیانهی 70 شرکت ورشکسته شده و 70 شرکت ورشکسته نشده در بورس کلمبو را در بازه زمانی 2008-2002 مورد بررسی قرار دادند. آنها برای تجزیه وتحلیل دادهها، از رگرسیون لجستیک، استفاده کردند. نتایج حاکی از آن بود که، وجود هیئت بررسی و حق الزحمه اعضای هیئت مدیره، به طور منفی با احتمال ورشکستگی شرکت، ارتباط دارد. دوگانگی وظایف مدیرعامل، به طور مثبت با احتمال ورشکستگی شرکت، ارتباط دارد. اندازه هیئت مدیره، نظر هیئت بررسی، عوامل مهمی به نظر نمیرسند. همچنین آنها به این نتیجه رسیدند که حاکمیت شرکتی میتواند احتمال ورشکستگی شرکت را افزایش دهد، حتی در شرکتهایی که کارکرد مالی خوبی دارند.

کیم وهمکاران [14]، به بررسی تاثیرشایستگی حاکمیت شرکتی بر کارایی شرکت بین شرکتهای صنعتی کره ای، از سال 2005 تا 2007 با استفاده از تجزیه وتحلیل رگرسیون چندگانه پرداختند. نتایج این تحقیق، حاکی از آن بود که اصلاح حاکمیت شرکتی تاثیرات مثبتی بر کارایی شرکت دارد. بهعلاوه، جزئیات شایستگی حاکمیت شرکتی مثل هیئت مدیره، آگهی عمومی و تقسیم سود سهام عواملی هستند که بر کارایی شرکت تاثیر می-گذارند. این تحقیق، به ویژگیها و اجزای مختلف ساختار مالکیت شرکت مثل مدیران ومالکان نپرداخته است.

یعقوب نژاد و همکاران [15]، به بررسی ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج پژوهش نشان داد که، رابطه منفی و معناداری بین متغیرهای مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری وجود دارد. بدین معنا که افزایش دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودی، دوره پرداخت بدهی و چرخه تبدیل وجه نقد، منجر به کاهش سودآوری در شرکت خواهد شد و مدیران میتوانند با کاهش دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودی، دوره پرداخت بدهی و چرخه تبدیل وجه نقد به حداقل سطح ممکن، برای سهامداران ایجاد ارزش کنند.

اسماعیلزاده مقری و همکاران [16]، به بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی بر کیفیت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین درصد مالکیت سهامداران نهادی، سهامداران عمده، درصد مدیران غیرموظف در ترکیب هیئت مدیره و تعداد حسابرسان شرکت با کیفیت سود وجود دارد.

بهار مقدم و همکاران [17]، به بررسی تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سودآوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین کارایی مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری با حضور دو متغیر کنترل نقدینگی و اندازه شرکت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

نجار و مرادی [18]، به ارزیابی کارایی و اثربخشی سیاستهای مدیریت سرمایه در گردش و تاثیر آن بر ارزش شرکت پرداخت. نتایج آزمون بیانگر آن بود که، به استثناء متغیر دوره وصول مطالبات و دوره تبدیل موجودی ، ارتباط معناداری بین متغیرهای کارایی مدیریت سرمایه در گردش با معیارهای عملکرد مبتنی بر ارزش وجود ندارد.

علاوه بر این، یافته های پژوهش بیانگر رابطه مثبت و معناداری بین دوره وصول مطالبات با ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار و رابطه منفی و معنادار بین دوره تبدیل موجودی با معیار ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار میباشد. با این وجود، نتایج بیانگر آن است که به استثناء ارزش افزوده بازار ارتباط معناداری بین سیاستها ی مدیریت سرمایه در گردش و سایر معیارهای عملکرد مبتنی بر ارزش وجود ندارد.

سبزعلیپور و همکاران [19]، به بررسی رابطه بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و دقت پیشبینی سود پرداختند. برای آزمون فرضیهها، از مدل رگرسیونی خطی چندمتغیره استفاده کردند. نتایج پژوهش نشاندهنده رابطه مثبت و معناداری بین درصد اعضای غیرموظف هیئت مدیره با کیفیت پیشبینی سود و همچنین عدم رابطه معنادار بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی با دقت پیشبینی سود بود.

امینی و همکاران [20]، رابطه بین ساختار مالکیت و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش براساس مدل ارزش افزوده اقتصادی و Q توبین بهدست آمد و نشان دهنده ی رابطه منفی و معناداری بین مالکیت حقیقی و عملکرد شرکت و رابطه مثبت و معناداری بین مالکیت نهادی و عملکرد شرکت میباشد. به علاوه، بین تمرکز مالکیت و عملکرد شرکت رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.

فرضیات تحقیق
فرضیه اصلی اول: بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری، رابطه معنادار وجود دارد.

فرضیه فرعی اول: بین مدت زمان وصول مطالبات و سودآوری، رابطه منفی ومعناداری وجود دارد.

فرضیه فرعی دوم: بین مدت زمان پرداخت حساب ها و سودآوری، رابطه منفی ومعناداری وجود دارد.

فرضیه فرعی سوم: بین دوره گردش موجودی و سودآوری، رابطه منفی و معناداری وجود دارد.

فرضیه فرعی چهارم: بین چرخه تبدیل وجه نقد و سودآوری، رابطه منفی و معناداری وجود دارد.

فرضیه اصلی دوم: بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و سودآوری، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

روش شناسی تحقیق

این پژوهش، از نظر هدف، در دسته ی پژوهشهای کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش در دستهی پژوهشهای توصیفی - همبستگی قرار میگیرد.

بهمنظور آمادهسازی متغیرها ی لازم جهت استفاده در مدلهای مربوط به آزمون فرضیهها و محاسبات لازم برای دستیابی به متغیرهای پژوهش، از نرمافزار اکسل استفاده شده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید