بخشی از مقاله
چکیده
شهر اسلامی در برگیرنده ساختمان های متعددی است که از جمله آن فضای سکونت ، آموزشی ، بهداشتی ، تجاری ، رفاهی و مذهبی می باشد . ساختمان های مذهبی شامل مساجد و زیارتگاه هستند . زیارتگاه ها مقابر بزرگان دینی را در بر می گیرد . برخی از مسلمانان برای رهایی از مشکلاتی که پیش رو دارند به دنبال مأمنی می باشند. از آن جایی که اسم خدا مومن است یعنی با ورود به مکان امن یا شهر امن انسان به آرامش می رسد مرجع تمام نیازهای انسانها از جمله مومنین خداوند است و بهترین ریسمان برای چنگ زدن ریسمان الهی است در این میان انسانهای کامل و اولیا خداوند و مرقد شریف آنان در دایره بلد امن قرار دارد. از این رو مومنین به آن پناه می برند. این فضا ها در شهر های اسلامی نقاط شاخصی هستند که بر کالبد و جان شهر تاثیر می گذارند.
سوال مقاله این است که رابطه معنوی توسل را کشف آن رابطه را در شکل شهر اسلامی بیابد و تاثیر این مفهوم را در معماری بیابد. از این رو ابتدا به متون دینی مراجعه شده تا تبیین عقلانی و وحیانی توسل ارایه شود و سپس جایگاه این موضوع در معماری که به شکل زیارتگاه مطرح است باز شناسی و به رموز معمارانه این بناها پرداخته شده است تا زبان فهم این آثار کشف گردد در این راستا راه کارهای مناسب برای طراحی چنین مکانهایی یافت شود. نتایج بیانگر آنست که. سلسله مراتبی که در توسل و زیارت نامه ها ذکر شده باعث شده ازابتدا پیش ورودی و طاق ورودی تا صحن و رواق و شبستان و دالان و گنبد خانه فضاهای معنوی را ایجاد کند که هر کدام بر پایه منطق خاصی شکل گرفته اند و انسان را دچار آگاهی و پیش آگاهی از حضور می کند .
واژههای کلیدی: زیارتگاه ، توسل،زیارت ، شهر اسلامی
مقدمه
در طول تاریخ مسلمانان و به ویژه شیعیان به امر حفظ خاطره گذشتگان علی الخصوص ائمه اطهار علیهمالسلام و امامزادگان و بزرگداشت آنان با برپاکردن بقعه و آرامگاه ابراز علاقه کردهاند. از بقاع موجود در کشور مزار امام رضا علیهالسلام، آستانه حضرت معصومه، شاهچراغ، حضرت عبدالعظیم و... معروف هستند. در سراسر ایران شاهد بقعههای فراوانی هستیم که هرکدام به یکی از امامزادگان نسبت داده شده است.از دیگر ویژگیهای مطلوبیت میتوان به اصولی از قبیل پیوستگی فضایی، وجود فضاهای آشنا و قابل دفاع - با احساس تعلق و مالکیت عمومی - ، مقیاس انسانی و مردموار - ارتفاع محدود، بدون تجملات کاذب و فخرفروشی - ، متعادل و متناسب با اقلیم و شرایط زمانی - مکانی و ... که همه آنها واژههایی آشنا برای مردم و خودمانی هستند و برای پیوند بیشتر مردم و رشد و تکامل آنها به کار میرود.
با توجه به ساختار های گوناگون و منحصر به فرد اکثر آرامگاه ها می توان عناصری را که جزء عناصر هویت ساز و مفهومی آرامگاه امامزادگان هستند به شرح زیر معرفی کرد - تمامی این عناصر الزاما همیشه در یک بنا به شکل کامل و با یک الگوی خاص وجود ندارند و همین امر مبین منحصر به فردی بناهای آرامگاهی ست - .
-1 صحن
-2 ورودی -3 گنبد
-4 مناره
-5 ضریح متبرک
تجلی طبیعت رازگونه، حقایق و نشانه های خداوندی و انگاره های قدسی در وجوه نمادین عناصری چون گنبد، شبستان، صحن، محراب و مناره متبلور شده است؛ همچنین تمرکزگرایی، وحدت، حرکت سلسله وار، حضور فضاهایی واسط که آمادگی ذهنی فرد برای گذار از عالم مادی به دیار فانی را فراهم می آورند - نماد برزخ - ، وجود محرابی با تمامی نمادها و نشانه های تقدس و معنویت در نقطه تمرکز و توجه، ترکیب و تقابل - کنتراست - رنگ های زمینی - آجری - و رنگ های آسمانی - آبی، فیروزه ای، لاجوردی و سفید - در تزئینات و بازی نور و سایه در، چیزی جز حدیث تجلی شگفتی های هنر قدسی در فضایی سه بعدی نمی تواند باشد.
بدنه اصلی مقاله
علامه طباطبایی می فرماید: »گروه بشر از روزی که در این خاکدان مسکن گزیده و دست به دست هم داده و در شاه راه زندگی پای نهاده است، پیوسته به افکار و اندیشه هایی که از معلم آفرینش یاد می گرفته تکیه می داده و می دهد و در شعاع معلومات و اندوخته های تجربی خود، فراز و نشیب های راه تکامل و ترقی را پیموده و هم اکنون می پیماید. در همین راستا، پیوسته در جامعه های گوناگون بشری و در جمعیت های متشکل مذهبی و غیر مذهبی، مردانی که نمونه کامل آن روش اجتماعی یا آیین مذهبی بوده و می باشند، پناهگاه و نگهبان شناخته می شوند و توده پیروان آن طریقه مانند پروانه ها دور شمع وجودشان گرد می آیند.
ازاین روست که در طول تاریخ بشریت افراد این نوع، برای گذشتگان خود آرامگاه ترتیب می دهند و این رویه را یک نحو بقا و حیات برای درگذشته و وسیله ارتباط با روان او می دانند، و با یادبود مزارش خاطره های شیرینی که از شخصیت از دست رفته دارند، مجسم می سازند. این سنت، خود یکی از بهترین وسایل ارتباط آینده انسانیت با گذشته آن و عامل مهمی در زنده نگه داشتن روش های مذهبی یا آداب و رسوم ملی آن به شمار می آید. اسلام نیز که دینی است فطری و بر اساس طبیعت آفرینش بنا گذاشته شده است، این وسیله فطری دیرین را تأیید و امضا نموده و بنای آرامگاه را تشریع کرده و احترام مرده را ماننده زنده دانسته است. [1]«
زیارت و توسل جستن بزرگاه دینی ، حضور جسم و جان است، در برابر خلیفه خدا در زمین و نماد سرسپردگی و تعظیم در برابر بندگان برگزیده خداونداست. برقرار کردن ارتباط قلبی با حجت خدا، و قرار دادن خویشتن خویش در فضای روحانیت و فیض بخشی امام است. امام انسانی است متعالی و نمایی از خدا ، با ابعاد وجودی گسترده، که بار معنویتش را از آفریدگار می گیرد و واسطه خیر و برکت برای بندگان و آفریده های خداست. وبه معنی دیگر حاضر شدن بر مزار پاک بزرگانی که سراسر زندگی خود را به جهاد در راه خدا و دفاع از حقوق انسان و گسترش پاکی ها و زیبایی ها و توحید زلال سپری کردند است.[2]
…اگر زیارت پرشور باشد و همراه با شناخت، جان می بخشد و طراوت می آفریند، و پای زائر را در جای پای مزور - زیارت شده - می گذارد. زیارت، مکتب است، کلاس درس است، و به زائر، درس خداپرستی، ایثار، شهادت و مهرورزی می آموزد. زیارت، فرهنگ ساز است، و اگر به درستی بهره برداری شود، و درس های نهفته آن، به وقت، فرا گرفته شود، به جامعه اسلامی، فرهنگی بالنده و پیشرفته می بخشد، و او را از انواع لغزش ها، مسئولیت گریزی ها، تنبلی ها ایمن می دارد.
زیارت، چه دیدار خانه خدا باشد، چه زیارت بارگاه رسول االله باشد، و چه زیارت پیامبران بزرگ و امامان معصوم - ع - و اولیای دین باشد، و چه حضور بر تربت خونین و لاله خیز شهیدان و چه رفتن به مزار صالحان و نیکان، همه و همه دلیل عشق و محبت است؛ نشانه جهت گیری انسان است، الهام بخش و آموزنده است، الهام گرفتن از اسوه هاست، خط دهنده است، تعظیم شعائر است، تقدیر از فداکاری ها و تجلیل و گرامی داشت فضیلت هاست،زمینه ساز شناخت و تربیت است، بالابرنده است، تعالی بخش است، و پرورش یافتن از فیض نگاه است[3] .«درسرزمین اقوام آشور و بابل که در دو هزار سال پیش از میلاد مسیح در شهرهای اوری، نی پور، سوسا و آنسا زندگی می کردند؛ زیارتگاه های بزرگی بوده است.
در بوداییسم زیارت اماکن مقدسه و بودا و پیشوایان مذهبی، وجود دارد. زیارتگاه های بزرگ در چین، تبت، سیلان، هند، برمه، و کره، از گسترش و عمومیت زیارت در فرهنگ ملل حکایت می کند.[4]مرحوم سید محسن امین در بیان راز قداست مقابر و مدفن های اولیاء و لزوم احترام آنها می نویسد: همچنان که یک فرد که مثل دیگران است، با مبعوث شدن به رسالت، واجب الاطاعه می شود و موقعیت ویژه ای پیدا می کند، یک قطعه زمین هم در اصل با زمین دیگر تفاوتی ندارد، لیکن وقتی در آن، پیامبر یا ولی خدا دفن می شود، به واسطه آن، شرافت و فضیلت و برکتی پیدا می کند که از قبل نداشته است و ازاین رو، احترامش لازم و اهانتش حرام می گردد.[5]
کلمه مرقد و معادل فارسی آن خوابگاه ، به معنای گور ، آرامگاه ، قبر و جایی که مرده را در آن دفن می سازند، می باشد. [6] آرامگاه ها ، پس از مساجد ، متداول ترین نوع بنای عمومی در معماری اسلامی ایران است. به طور کلی آرامگاه ها را به دو گروه ، مقبره های مذهبی - زیارتی - و مقبره های غیر مذهبی می توان تقسیم کرد. مقبره های مذهبی در بیشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شده اند و در مقایسه با سایر بناهای اسلامی به جز مساجد از اعتبار ویژه ای در بین مسلمانان به خصوص شیعیان برخوردارند.در دوران نخستین اسلام ، مکان هایی را که افراد والامقام مذهبی در آنجا دفن شده بودند - اهل بیت یا یاران پیامبر - صلی االله علیه و آله و صلم - به وسیله یک سایبان - خیمه - علامت گذاری می کردند.
این عقیده - نصب سایبان - برای متوفی به پیروی از آیات قران کریم ، به عنوان یکی از نعمت های بهشت تعبیر می شد.[ 7 ] فضای آرمگاه ها را از برخی جنبه ها می توان یکی از متنوع ترین فضاهای آیینی معماری به شمار آورد زیرا هر یک از فرهنگ های گوناگون متناسب با نوع اندیشه اعتقاد خود به طراحی و ساخت فضای آرامگاه اقدام می کنند.در زمان پیامبر اکرم - ص - و مدتی پیش از آن در عربستان سنت ساخت بنای آرامگاه به شکل معمول وجود نداشته است26خرداد 1394، AUC2015از سوی دیگر بر اساس بسیاری از روایت های کهن متعلق به دهه های نخست قرن اول هجری به نظر می رسد که ساخت آرماگاه بر روی مفبره افراد چندان خوشایند به شمار نمی رفته سطح مقبره با سطح زمین اطراف آن تقریبا هم سطح می شده است.
سنت رایج در دوره ساسانیان ، دفن اجساد در خاک یا در مواردی قرار دادن جسد در تابوتی سفالی که در خاک دفن می شده است. آنها همه بناهای مربوط به آرمگاه هایی که که مورد شناسایی قرارمی دادند را از میان می بردند . به جز چند مورد انگشت شمار ساختمان آرامگاهی باقی نماند و این نکته سبب شده که برخی از پزوهشگران معاصر خاستگاه پیدایش آرماگاههای دوره اسلامی را در خارج از ایران جستجو کنند.[8] فرضیه ای است که از سوی هیلن براند مطرح شده است و آن این است که بناهای مارتیریا یا مشاهد مسیحی الگویی برای ساختمان مقابر اسلامی بوده ا ست.
وی در این مورد چنین نوشته است: نفوذ ایران باید کنار گذاشته شود چون دین زرتشت دوره ساسانی مقرر می داشت که اجساد باید به خورد لاشخوران داده شود به خاک سپردن یک جسد به مفهوم نادیده گرفتن قوانین دین بود، آلودگی با مرده صورت می رفت و به بنایی که جسد را در خود داشت سرایت می کرد. تنها سرچشمه الهامی که باقی می ماند و از لحاظ جغرافیایی و تاریخی نیز به راحتی در اختیار بود، سوریه همراه با ولایات همسایه اش بود که از مسیحیت و فرهنگ کلاسیک مسیحیت اشباع بود و در آنجا فرهنگ ساخت آرمگاه ها مقام بسیار والایی داشت. تا به امروز تعداد زیادی از مقابر رومی در ورسه باقی مانده است و دوران پیش از اسلام این بناهای غیر مسیحی اگلوها را برای امرای بیزانسی که به برپایی بناهای یادبود گمارده شده بودن فراهم می آوردند.
این بناها معروف به مارتیریا - مشاهد - بودند. [9] هیلن براند به فرضه دیگری که خاستگاه شکل گیری مزار در جهان اسلام را به سنت های معماری آسیای میانه می دهد اشاره کرده است و در این زمینه چنین نوشته است : نظریه دیگری در هر گونه بررسی در باره ریشه های معماری تدفینی سده های میانی ایرانی باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. با این حساب مردم صحرا نشین ترک می توانستند فکر مقبره را در جهان ایرانی وارد کرده باشند. ددر واقع نزدیکی جغرافیایی به منطقه ای که نخستین مقابر ایرانی اسلامی در آن یافت می شوند دلیل محکمی در تایید این فکر است. در دروه های پیش از اسلام استپ نشینان و مردمان آسیای میانه و شرقی مراسم پیچیده تدفین را اجرا می کردند که برخی از آنها تا امروز ادامه یافته است.
کاوش های مجموعه های ساختمانی در تاجیسکتان و در آسیای میانه که تاریخ آنها به قرن سوم پیش از میلاد باز می گردد دلالت بر این امر دارد که قبر ها به شکل یورت های عظیم با مصالح بادوام ساخته شده است و اطراف آنها با دیوارهای مدور احاطه شده است یا به روی سکوی بلندی قرار داده شده اند. متون ادبی بر دو مرحله از سوگواری تصریح دارند، قراردادن اجساد در یک چادر تدفینی - کرگان - دنبال می شود. برج های آرامگاهی که مشتمل بر سردابه های تدفینفی در بردارنده جسد و اتاق خالی روی آن است، از این روش های تدفین به عنوان یک ترکیب معمارانه تعبیر می شود.
حتی تزئینات چادرهای صحرا نشینان بطور شگفت آوری شباهت معمارانه با چادرهای عالی سلطنتی توصیف شده از سوی ماسفران غربی مانند کارپینی و روبروکیس دارند [10] تیتوس بروکهات نیز شکل چادر اقوام کوچ نشین را منبع الهام شکل ساختمان آرامگاه ها دانسته است [11]در پی سفر زیارتی امام رضا علیه السلام به ایران و به سوی خراسان بسیاری از امامزادگان - ع - نیز با اهداف تبلیغی - فرهنگی و روشنگری به ایران بیایند . این بزرگان در سرتاسر کشور و در کنار مردم به مبارزه پرداختند و پس از شهادت ، تربتشان زیارتگاه مسلمانان قرار گرفت. بدین گونه مزار امامزادگان - ع - تبدیل به مکانی شد که تا امروز تداوم تاریخی مذهبی یافته است .این امر چنان ریشه در اعتقادات مذهبی - فرهنگی دارد که هیچ جایی را نمی توان یافت که تا این درجه دارای جاذبه های معنوی بوده و مورد اعتماد و احترام اقشار مختلف جامعه باشد.
زیارتگاهها در ایران همان کانون های مذهبی و اجتماعی هستند که در تداوم تاریخی خود یکی از مهم ترین مشخصه های شهر ایرانی در دوره اسلامی می باشند.نمونه های زیادی را می توان مثال زد که فضای امامزاده ، نقطه اصلی درک مردم از منظر شهر شده است.زیارتگاه در شهرهای ایران ، ظرفیت های ناشناخته ای در تقویت و تداوم هویت شهر دارند ؛ چنانچه نقش منظرین آنها در قوام بخشیدن به مفهوم شهر شناخته شود ، بی تردید قدرت آن را دارند تا با محور قرار گرفتن در برنامه های ساماندهی و توسعه ی شهری ، علاوه بر ایفای نقش خود در سیمای شهر ، به تقویت پیوند های اجتماعی از طرق حامل های معنوی میان شهروندان ، مدد رساند ، با توجه به ظرفیت دو گانه عینی و ذهنی در زیارتگاه های شهر های اسلامی ایران ، می توان آن ها ا به عنوان نقاط اولیه و اصلی هر گونه برنامه ریزی و طراحی منظر شهری محسوب کرد. [12]