بخشی از مقاله

چکیده

معنا و زیبایی معماری محیط دو مفهوم جدا و در عین حال مرتبط با هم و مرتبط با ارزش های احساسی و روانی انسان است که به وسیله ادراکات حسی درک می شود. معنا و زیبایی به دلیل حضور احساس و اندیشه، موضوع مشترک معماری و علوم انسانی و از آن جمله روانشناسی است.

با توجه به آن که امروزه زیبایی شناسی به دریافت حسی و ادراک یا دانش محسوسات تعبیر شده است؛ علم زیبایی شناسی نیزصرفاً در رابطه با حظ حاصل از برخورد با پدیده های زیبا تعریف نشده، بلکه در برگیرنده ی مطالعه ی مجموعه انفعالات و احساسات درونی انسان نیز هست. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد. هدف از این مقاله آشنایی با نقش روانشناسی محیط و ادراک انسان از زیبایی شناسی می باشد؛ چرا که هر انسانی با درک خود از محیط می تواند درک متفاوتی از زیبایی شناسی داشته باشد.

-1 مقدمه:

در طول تاریخ بشریت، زیبایی همواره یکی از اجزای جدایی ناپذیر نیازهای انسان بوده، به طوری که مناقشه در مورد منشأ این مفهوم قدمتی حداقل 2500 ساله داشته، مسیر خود را از قطعیت آغاز کرده، به عدم قطعیت منتهی شده و همواره در طیفی میان دو قطب ذهنیت و عینیت در حرکت بوده است؛ بدین صورت که در یک سر این طیف، نظریه پردازان، زیبایی را فارغ از ادراک کننده و در پدیده ها می جویند و در سر دیگر طیف، آن را در چشم بیننده دیدهو صرفاً مشروط بر خشنودی حواس انسانی می پندارند. با نظر به شکل گیری خوانش های جدیدتر از تجربه ی زیبایی شناختی، فقدان مطالعات در این حوزه و به خصوص در متون شهرسازی و طراحی شهری در ایران و اهمیت پرداختن به این مهم به لحاظ تأثیری که بر سلامت انسان و کارآیی زیست شناختی وی دارد، قابل توجه می باشد .

این مسئله که تجربه ی زیبایی شناختیاصالتاً بخشی از ادراک است نخستین بار توسط کلایوبل در کتاب »هنر« وی مطرح شد و بعدها آمبرتواکو نیز در کتاب »قرون وسطی« بر این فرضیه صحه گذاشت. آن طور که اسمیت می گوید، در واقع هیچ نظریه ی زیبایی شناسی نداریم که بر اساس فعالیت مغز نبوده و کامل باشد، چه برسد به آن که به تنهایی ژرف نگر باشد، چرا که کلیه ی هنرهای بصری، از طریق مغز بیان می شوند و بنابراین باید در تصور، اجرا و ادراک نیز از قوانین آن پیروی کنند؛ به بیان دیگر، »قوانین مغز« میراث مشترک انسان هاست و نتجتاًی باید به عنوان پایه ای از اشتراکات برای ساخت هرگونه نظریه ی ادراک زیبایی شناسی مفروض گردد

-2 روانشناسی محیط:

روانشناسی محیط مطالعه روان شناختی رفتار در محیط کالبدی زندگی روزمره می باشد .[3] شیوه های رفتاری فرد یا گروه ممکن است به دلیل فشار و شرایط محیطی تغییر و تحول یابد. این مسئله با به حداکثر رساندن قابلیت های محیطی و آموزش شیوه های استفاده محیط به افراد قابل حل است. هدف روان شناسی محیط، بررسی و شناخت معنی و مفهوم فضا از نظر روان شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، هنر و معماری و به طور کلی معرفت شناسی و فلسفه و در نهایت درک بهتر انسان ها از فضا مخصوصا فضاهای مصنوع می باشد. به طور کلی، درک مفاهیم رفتاری و درونی به نوبه خود حائز اهمیت بوده و برگرداندن یا انعکاس این مفاهیم به دنیای فیزیکی و یا کالبدی توسط طراحان محیطی بایستی یکی از موضوع های مهم در امر آموزش طراحی محیط شده باشد 

معماران و طراحان شهری امروزه توجه ویژه ای به شناخت روانشناسانه رفتارهای انسانی دارند. زیرا این گونه رفتارها با محیط کالبدی ارتباط تنگاتنگی دارد. آن چه روانشناسی محیطی را از سایر شاخه های روانشناسی مجزا می سازد، همانا بررسی ارتباط رفتارهای متکی بر روان انسان و محیط کالبدی است. لذا توجه طراحان به بررسی روانشناختی فضاهای طراحی شده پیوندی ناگسستنی بین روانشناسان محیطی و آن ها ایجاد کرده است 

-3 ادراک محیطی:

ادراک فرایند کسب اطلاعات از محیط اطراف انسان است. این فرایند فعال و هدفمند است. ادراک نقطه ای است که شناخت و واقعیت به هم می رسند. دو نظریه کلی در مورد ادراک وجود دارد. یکی بر دریافت تجربه حسی و دیگری به حواس به عنوان نظام های فعال و مرتبط متکی است. دسته اول چگونگی قرارگیری داده های حسی و واحدهای مفروض ادراک را در مغز توضیح می دهند. تجربه گرایی این ترکیب و قرارگیری را نتیجه تداعی می داند. مکتب کنش متقابل بر نقش تجربه تأکید می کند. نظریه های فطرت گرا و خردگرا بر نقش انگاره های درونی و استنتاج های منطقی از احساسات تأکید دارند 

در واقع ادراک فرآیندی است که در مرکز هرگونه رفتار محیطی قرار دارد زیرا منبع تمام اطلاعات محیطی است. محیط ها تمام حس ها را تحریک می کنند و فرد را با اطلاعاتی بیش از توان پردازشش روبرو می سازند. بنابراین ادراک چیزی مثل احساس کردن نیست بلکه در عوض نتیجه تصفیه پردازش صورت گرفته توسط فرد است. ایتلسون در تفسیر این پدیده بیان نمود که در واقع فرد خود بخشی از نظام ادراکی است. گاهی اوقات در پردازش ادراکی جداسازی فرد از محیط دشوار است زیرا این دو همیشه در تعاملند و ادراکات بستگی به چیزی دارند که فرد در حال انجام آن در محیط است. همچنین ادراک مبادله میان سرعت و دقت نیز محسوب می شود. با این وجود سرعت و دقت هر دو اهدافی مطلوب در فرآیند ادراکی هستند و نظام بازنمایی ذهنی ما با بازشناسی سریع چیزهایی که علیرغم تغییرات انگاره حسی یا دیداری محتمل به نظرمی رسند، این مبادله ی ضروری را آسان می سازد 

بین هر موجود زنده و پیرامون او روابطی وجود دارد که مادرزادی شکل نگرفته اند. این روابط بیشتر اکتسابی هستند و تنها در برخی موارد است که واکنش انسان غریزی می باشد. به این معنی انسان در ارتباط با محیط خود باید بداند جایگاه هر چیز کجاست و این که او در مقابل هر امری چه رفتاری باید داشته باشد. این شناخت به ما قدرت کنترل محیط خود را می دهد حتی بدون آن که در هر لحظه همه چیز مستقیما در معرض ادراک ما باشند.

در تصورات ما نیز هر شیئی همیشه در ارتباط با محیطی خاص مطرح است. معماری نه تنها در واقعیت متصل به محیط است بلکه در دنیای خاطرات ما نیز چنین است. به این ترتیب روشن می شود که نقش محیط در ادراک معماری تا چه حد موثر است و چرا در نظر داشتن محیط هنگام طرح یک ساختمان اجتناب ناپذیر است.

انسان با توجه به ارزش ها، نیازها، و هدف های خود محیط را دگرگون می کند و به طور متقابل تحت تأثیر محیط دگرگون شده قرار می گیرد، به ویژه تکنولوژی پیشرفته موجب می شود تأثیر انسان بر محیط شدت و سرعت یابد. دگرگونی سریع محیط یکی از ویژگی های بنیادی زمان ماست. هر روز شهرها و محله ها و بناهای جدید ساخته می شوند. این گونه قرارگاه های فیزیکی جهت و ابعاد جدیدی به رفتار ساکنان خود می بخشند

-4 زیبایی و زیبایی شناسی:

واژه ی زیبایی حاصل مصدر زیبا و به معنای دلپذیر، خوشایند بودن و جذابیت است. فرهنگ سخن، تعریفنسبتاً دقیق تری ارائه داده، زیبایی را حالتی تعریف می کند که در شخص یا شیء زیبا وجود دارد. در لغت نامه ی دهخدا واژه ی »زیبا « ]زیب + ا[ صفت فاعلی، به معنی زیبنده، معادل نیکو، خوب و نقیض زشت و بد تعریف شده است؛ فرهنگ معین، واژگان شایسته، زیبنده، نیکو و جمیل را معادل این واژه معرفی می کند. معادل انگلیسی این واژه، Beauty است که در فرهنگ لغات مختلف انگلیسی، معادل واژگانی نظیر attractiveness allure, prettiness, good looks, comeliness، در نظر گرفته می شود.

به نقل از رابرت کوان - - 2005 زیبایی کیفیتی است که منجر به لذت زیبایی شناختی می شود. کاتبرت به طور واضح تر زیبایی را ترکیبی از کیفیاتی نظیر شکل، رنگ یا فرم که موجب خشنودی حواس زیبایی شناسانه، به خصوص بینایی می شوند تعریف می کند .[8] کوان به نقل از باکمینستر فولر می نویسد: زمانی که من در حال حل یک مسئله هستم، هیچ گاه به زیبایی فکر نمی کنم و تنها دغدغه ام حل مسئله است اما زمانی که کارم تمام شد، در صورتی که راه حل زیبا نباشد، متوجه می شوم که راه حلم درست نبوده است 

معادل انگلیسی واژه ی زیبایی شناسی، Aesthetics است؛ فرهنگ لغت آکسفورد جدید، زیبایی شناسی را به سادگی به عنوان » مجموعه ای از قواعد که درباره ی طبیعت و ادراک زیبایی هستند « تعریف می کند، هرچند به زعم کاتبرت، این اصطلاح و ریشه ی یونانی آن به تنهایی، بیش از این را بر ما آشکار می سازد؛ واژه ی aisthetikos با ریشه ی یونانی از واژه ی aistheta به معنی چیزهای قابل ادراک است که البته از واژه ی aesthesthai به معنای ادراک متمایز می باشد. هر چند، زمانی که ما به معنای زیبایی برسیم،مجددًا در یک چرخه، مسیر رفته را طی کرده و به همین نقطه می رسیم .

با توجه به آن که امروزه زیبایی شناسی به دریافت حسی و ادراک یا دانش محسوسات تعبیر شده است؛ علم زیبایی شناسی نیزصرفاً در رابطه با حظ حاصل از برخورد با پدیده های زیبا تعریف نشده، در برگیرنده ی مطالعه ی مجموعه انفعالات و احساسات درونی انسان نیز هست. بنابراین، زیبایی شناسیعموماً در برگیرنده ی مفهومی وسیع تر از زیبایی بوده و شامل فکاهی و هیجان و حتی چیزهاییکه اصلاً لذتی برای ما به همراه ندارند، نظیر امور مضحک و مشوش نیز است 

-5 زیبایی شناسی در معماری و شهرسازی:

هر اثر شاخص و برجسته و ماندگار در تاریخ هنر و معماری، به خصوص در زمان معاصر، بدون داشتن هویتی معنوی نتوانسته است جایگاهی والا و شأن و مقامی با حرمت و اعتبار کسب کند. تقابل بین معماری و زیبایی و زیبایی شناسی، مبحثی جدی و پیچیده تلقی می شود که نیازمند قبول مسئولیتی خطیر است. البته باید توجه داشت که زیبایی شناسی به تنهایی ملاک و معیار سنجش و نقد اثر هنری و معماری محسوب نمی شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید