بخشی از مقاله
افزایش سریع جمعیت در چند دهه اخیر و به دنبال آن روند رشد شتابان ساخت و سازهای بدون توجه به معیارهای زیبایی شناسانه مقیاس شهری، منظر شهرها را با چالش جدی مواجه کرده است. نحوه ادراک زیبایی و واکنش عاطفی در برابر آن تا حدود زیادی به ویژگی های روانی و فرهنگی و تجارب فرد وابسته است به همین دلیل گاهی احساس زیبایی یک پدیده ذهنی و یک برداشت شخصی تلقی می شود. موضوع علم زیبایی شناسی تشخیص و درک عواملی است که در ادراک یک شی یا یک فرایند تجربی زیبا یا حداقل خوشایند نقش دارند سه جنبه زیبایی شناسی عبارتند از: زیبایی شناسی حسی، فرمی و نمادین.
زیبایی شناسی حسی در واقع پاسخ فرد به محیط است، زیبایی شناسی فرمی با ساختار بصری محیط - ویژگی های بصری و کیفیت های ترکیبی یا هندسی محیط - سروکار دارد و در زیبایی شناسی نمادین معانی، تداعی کننده و لذت بخش محیط است و با لذتی که از پیشینه ذهنی مردم یا ذهنیتی که از ساختار و ویژگی های محیط ساخته ایجاد می شود، سروکار دارد، لذا شناخت نیازهای انسان در طراحی بر مبنای پایداری اجتماعی که به مباحث کیفی فضا مربوط می شوند، اهمیت قابل توجهی دارد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی و ابزار گرداوری اطلاعات مشاهده بانکهای اطلاعاتی و شبکه های کامپیوتری می باشد. نتایج تحلیل ها و مطالعات اسنادی بیان گر آن است که انسان به یاری ذوق و احساس زیبایی به »ارزشیابی« پدیده های هستی می پردازد یعنی از یک سو، پدیده های زیبا و موافق زندگی را جذب می کند و بسط می دهد و از سوی دیگر ، پدیده های زشت ، منفی و مخالف زندگی را از خود می راند محکوم می کند و با آنها می ستیزد.
هنگام بحث در رابطه با مبانی و علل بروز هر پدیده ای و راه های کمال متصور برای آن توجه به خواستگاه و منشا اولیه پدیده مورد نظر و شناسایی رابطه ی آن با جهانبینی و فرهنگ جامعه ای که بحث و تحقیق درآن می شود، ضرورت دارد.موضوع معماری –هنر و ویژگیهای آن و زیبایی شناسی آن نیز از این قاعده مستثنی نیست، ارتباط بین معماری و زیبایی باید طوری بررسی گردد که به این دو مقوله به شکلی موازی و در کنار هم پرداخته شود، انسان از زمانی که به معماری مبادرت ورزیده، به نیازهای روحی و حس زیبایی شناسی نیز توجه داشته است. نخستین نمونه های سکونتی، برقراری چنین نسبتی را نشان می دهد. یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین ارکان هویت ساز در همه ابعاد فرهنگی و انسانی جامعه را باید زیبایی شناسی آن جامعه دانست. ویژگی های زیبایی شناسانه می توانند هم علت و هم معلول هویت باشند و در لایه های بنیادین و لایه های ظاهری هویت تعریف شوند. از یک سو، زیبایی شناسی، یک نمود ظاهری و معرف و معلول ارزش های زیربنایی یک فرهنگ است که همچون فشارسنج، دلالت گر سمت و سوی تحولات فرهنگی و اجتماعی است. از سوی دیگر، زیبایی شناسی خود علت و عامل شکل دهنده به هویت آینده است و برای هر تحول فرهنگی، نقش کلیدی و زیربنایی دارد، چرا که به شکلی بی واسطه و بدون نیاز به آموزش تحصیلی تنها با تکرار و عادت در جامعه نفوذ کرده و آن را تحت تأثیر قرار می دهد.
نیاز به زیبایی
انسان موجود پیچیده ای است که دارای انگیزش های مادی و معنوی گوناگونی می باشد.»انگیزش نیروی هدایتگر رفتار است، رفتارها در جهت ارضای نیازهای انسانی شکل می گیرند لذا شناخت نیازهای انسان در طراحی بر مبنای پایداری اجتماعی که به مباحث کیفی فضا مربوط می شوند، اهمیت قابل توجهی دارد. زیبایی شناسی محیطی با حوز ه های گونا گون از جمله ادراک محیطی، روا نشناسی محیطی و پژوهشهای اجتماعی در ارتباط میباشد. از طرفی نیاز به ادراک زیباشناختی در مدل سلسله مراتبی نیازهای انسانی - مازلو - به عنوان یکی از متعالی ترین نیازهای انسانی شناخته شده است .به این ترتیب شناخت و جایگاه این مفهوم در راستای ارتقای کیفیت فضاها مهم است. باتوجه به ارتباط روانشناسی محیطی با موضوع زیبایی شناسی لزوم بررسی آن دارای اهمیت می باشد.
زیبایی و کیفیت فضا
هر اثر شاخص و برجسته و ماندگار در تاریخ هنر و معماری، بدون داشتن هویت معناگرایانه نتوانسته است جایگاه والا و شأن با اعتبار کسب نماید .تعامل میان معماری و زیبایی به عنوان یک مقوله ی هنر و انسان ساخت، دارای پیچیدگی هایی جهت ارزیابی است .معماری به عنوان پدیده ای چهار بعدی و هنری جامع و کامل کلیه شئون و احوالات انسانی را در بر می گیرد و به زبان ساده عین خود زندگی است.چند وجهی بودن ذات معماری، جوانب گوناگونی از زندگی انسان به صورتی در عرض یکدیگر طرح می گردد .هر چند نیازهای مادی و معنوی به دلیل ترکیب یافتگی اشان جدایی ناپذیرند، اما بر حسب نوع معماری و موقعیت های ویژه مکانی و زمانی بین انگیزه ها و باورها ارتباط برقرار میکند. انسان از زمانی که به معماری مبادرت ورزیده،به نیازهای روحی و حس زیبایی شناسی نیز توجه داشته است.نخستین نمونه های سکونتی،برقراری چنین نسبتی را نشان میدهد .به بیانی دیگر طبیعت در فرهنگ های گوناگون به شکلی مرتبط با زیبایی شناسی و فضای معماری حضور داشته است .حس و حال و روحیه در فضای معماری، ارتباط مستقیمی با انسان به طور کلی و کاربران آن به طور خاص دارد.
همان گونه که برای زیبایی مفهوم کمی و مطلق بیان شدنی نیست کیفیت فضاها نیز سنجش پذیر نیست .درک کیفیت فضا تحت تأثیر دو عامل است:
عوامل فردی : مانند فرهنگ -عادات و رسوم -خاطرات ذهنی -دانش ضمنی و...
عوامل محیطی :موقعیت استقرار فضایی و ساختار فضا مانند شکل -ابعاد -تناسبات -و ...بطورکلی عوامل کمی مکانی.
با توجه به عوامل گفته شده، در واقع طراحی، تمام امکانات و اختیارات را در زمینه کیفیت بخشیدن به فضا همیشه در دست ندارد اما میتوان چنین فرض کرد که تأثیرات روحی از یک فضا معلول تأثیر خصوصیات کالبدی هنگام طراحی و حتی فضای باز است
ادراک فضا
ادراک محیطی و جایگاه آن در سلسله نیازهای فیزیولوژیک و روانشناختی انسان می تواند به خلق فضایی بهتر کمک کند . پا کزاد در شناخت و تقسیم بندی سلسله مراتب نیازهای انسانی یادآور می گردد که شناخت سلسله مراتب نیازهای انسانی در راستای خلق فضای همگانی متناسب با خواسته های سا کنان ضروری است .نیازهای انسان به باور مازلو دارای سازمان سلسله مراتبی بوده و از لحاظ اهمیت مطابق تصویر زیر می باشد؛