بخشی از مقاله

چکیده

بی شک سلامت افراد در بینایی یکی از مهمترین عوامل دخیل در یادگیری بالاخص از نوع مشاهده ایی آن می باشد و وجود هرگونه نقص یا فقدان آن خلل بزرگی در امر پیشرفت فرد در همه مراحل زندگی می باشد. هدف پژوهش حاضر ،به منظور بررسی تاثیر موسیقی درمانی بر سلامت روانی دانش آموزان نابینای دوره متوسطه شهرتهران در سال تحصیلی1395-96 می باشد.

روش پژوهش : تحقیق موجود ، به روش آزمایشی - تجربی - است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است پس از انتخاب 30 دانش آموز نابینای بطور تصادفی به دوگروه کنترل 15 - نفر گروه گواه و 15نفر گروه آزمایش - تقسیم شدند، سپس گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 40 - دقیقه ای - طی 6 هفته - به میزان 2 جلسه درهفته - تحت تاثیر برنامه موسیقی درمانی قرارداده شدند. برنامه موسیقی توسط گروه موسوم به هارمونی که از نوازندگان معروف استان هستند، اجرا گردید.. در تجزیه وتحلیل داده ها،ابتدا با استفاده از جدول های فراوانی ونمودارهای ستونی ،توصیفی از ویژگیهای عمومی - گروه و وضعیت سلامت روانی - ، و سپس میانگین ، انحراف استاندارد، برای سلامت روانی ارائه شده است. سپس بااستفاده از آزمون تی مستقل ، ،بین سلامت روانی دانش آموزان گروه گواه و آزمایش مقایسه انجام گرفته است درپایان پرسشنامه سلامت روانی 28 ماده ای بزرگسالان برای هردوگروه انجام پذیرفت.پس از جمع آوری اطلاعات دموگرافیک آزمودنیها و تصحیح پرسشنامه ها، تحلیل آماری بر روی داده ها، با استفاده از نرم افزار رایانه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

مقدمه

از آنجاییکه فرد نابینا با فقدان مهمترین حس ،یعنی بینایی مواجه است تمرکز بر دیگر حسها بخصوص ، شنوایی و لامسه اصلی ترین روش برای آموزش و پرورش فرد نابینا می باشد. اگر اتفاق نابینایی به صورت مادرزادی بر فرد حاصل شده باشد مطمئناً از فردی که در دوران زندگی بر اثر حادثه یا بیماری دچار نابینایی گشته باشد دچار اختلافات روحی و عاطفی می باشند. - نور بخش ، راهبه - 1367 طبق بررسیهایی که انجام شده میزان شیوع افسردگی ، اضطراب ، در بین افراد نابینا بیشتر از افراد با معلولیتهای دیگر می باشد. تطبیق فرد نابینا بالاخص محصلین ،با شرایط محیطی ، اجتماعی ،میزان ارتباط با دیگران ،مشارکتهای اجتماعی ،سطح بهداشت روانی ،کاهش استرس ، از مهمترین مسائل و مشکلات این افراد می باشد . - خجسته مهر. - 1371 - اسروف - 1989 خاطرنشان می سازد که فرد نابینا بر حسب تجسم ذهنی به ویژه شنیداری یا بازنمایی درونی از رفتار مراقبت کننده ای که از بدو تولد تا سالهای مدرسه به نحوی در اطراف اوست و اورا مورد لطف ،احترام و محبت قرار می دهد به مدل کاملی از خود به عنوان فردی مستعد ،دارای هویت و اعتماد به نفس دست می یابد. از طرف دیگر ،اگر نوجوان و جوانان نابینا تجسماتی از یک مراقبت کننده بی احساس ،بی تفاوت و طرد کننده داشته باشد ،معلوم است که آن فرد از لحاظ عاطفی - اجتماعی و سلامت روانی رنجیده و دچار واپس روی خواهد شدونتیجتاَ به خود به عنوان فردی ناتوان و منزوی می نگرد.از این رو شکل گیری تصویر ذهنی فرد نابینا از محیط و از اطرافیان خود نقش تعیین کننده ایی در تحول روانی - عاطفی و سلامت روانی او دارد. - لویس و کولیس. - 1997
بیان مساله :

در تحقیقات متعددی نشان داده شد که با پخش موسیقی های مناسب میزان شیردهی برخی حیوانات به طور معنی داری افزایش می یابد و در پژوهشهای دیگری نشان داده شد که پخش موسیقی مناسب می تواند در رشد و نمو گیاهان تأثیر زیادی داشته باشد . موسیقی روح را به حرکت وا می دارد و قادر است تأثیرات قوی و متفاوتی بر جای گذارد ، می تواند انسان را آرام و هیجان زده کند. موسیقی می تواند به روشهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد ، در علم پزشکی به عنوان یک منبع تحقیقاتی و نیز برای درمان امراضی چون حملات ناگهانی، فشار خون ، بیماریهای روانی،افسردگی ، بی خوابی و به طور کلی می توان گفت به عنوان عامل موثر در بهبود سریع تر بیماریها به کار برد. طبق تحقیقات موسیقی شناسان گوش دادن به موسیقی بسته به نوع موسیقی می تواند بر متابولیسم - تحولات و دگرگونیها ی حیاتی - بدن اثیر بگذارد فشار خون را بالا یا پایین برد ، از آنجاییکه فرد نابینا با فقدان مهمترین حس ،یعنی بینایی مواجه است تمرکز بر دیگر حسها بخصوص ، شنوایی و لامسه اصلی ترین روش برای آموزش و پرورش فرد نابینا می باشد. اگر اتفاق نابینایی به صورت مادرزادی بر فرد حاصل شده باشد مطمئناً از فردی که در دوران زندگی بر اثر حادثه یا بیماری دچار نابینایی گشته باشد دچار اختلافات روحی و عاطفی می باشند. واقعیت این است که افراد نابینا از محدویتهای روانشناختی مانند توانایی هوشی،مفهوم سازی ،تحول ادراکی و جبران حسی ،تکلم ،جهت یابی ،رفتارهای قالبی، مشهود است لذا اینکه بخواهیم از روشهای یکسان با افراد سالم جهت درمان اختلالات روانی به کار ببریم راهمان را بس طولانی خواهیم کرد و چه بسا بر مشکلات عاطفی و روحی- روانی فرد نابینا بی افزاییم .

ضرورت پژوهش :

در این پژوهش هدف آنست که بتوانیم با توجه به محدودیتهای افراد نابینا بالاخص محصلین در درمان اختلالات عاطفی- روانی که سلامت روانی فرد رابه خطر می اندازد از روشهایی استفاده کنیم که تاکید بر نقاط قوت این افراد داشته باشد به عبارت دیگر درست است که این افراد از ضعفهایی رنج می برند که در میزان یادگیری ،تعاملات اجتماعی ، سازگاری ،تأثیر اساسی دارد اما این افراد در عوض نقاط قوتی هم دارند دارند که از همین حیث می توان با آنها ارتباط برقرار کرد . وجود حافظه شنیداری قوی و قدرت تمرکز از نقاط قوت این افراد است که می توان از همین دریچه در درمان اختلالات عاطفی و روانی وارد شد. درباره تأثیرات صدا روی انسان ، آنچه ثابت شده این است که بیماران غمگین با شنیدن صدای آرام بخش انسان دیگر ، به وجد می آیند زیرا آنها به بیشترین عاملی که واحد ارتباط صوتی حمایتگرایانه است نیاز دارند،چرا که صدای انسانی به معنای حضور عاطفی و فیزیکی یک انسان دیگر است. - شریفی درآمدی ،پرویز - 1379 اصولا عملکرد مغزی در بهبود نحوه کار بسیار موثر است مسائلی که نیازمند بهبود فعالیت نیمکره راستند با شنیدن صدای مناسب بهتر حل می شوند و شنیدن صدای نامناسب حل آنها را به تأخیر می اندازد. یعنی صدا می تواند هم غفلت آور و هم غفلت زدایی را سبب شود - عشایری ، - 1387موسیقی درمانی عبارت است از : استفاده و کاربرد موسیقی در جهت برخی اهداف درمانی که می تواند مواردی از جمله ایجاد تقویت و ساماندهی سلامت روحی و جسمی افراد را به دنبال داشته باشد ، است انجمن موسیقی درمانی آمریکا . - AAMT - موسیقی در جایی که کلمات به تنهایی ناتوان هستند در ایجاد ارتباط کمک میکند. موسیقی می تواند واسطه ی با ارزشی برای دوباره سازی ارتباط با واقعیت برای افرادی که از واقعیت و اجتماع کنارهگیری کرده اند، باشد. اشخاص برای آن که بتوانند در جامعه بهتر عمل کنند، باید به طور موثر و کارآمد با اطراف خود ارتباط بر قرار کنند. بسیاری از فعالیت های موسیقی در بر گیرنده تعامل دو نفر یا بیشتر است. بدون هیچگونه احساس نا امنی، افراد یاد می گیرند که چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. چون موسیقی فعالیتی مثبت و لذت بخش است، بخاطر ترغیب های ذاتی و نیروهای ارتباطیآن غالباً می تواند انگیزه هایی را فراهم کند که باعث پیوستن به گروه و ارتباط با دیگران شود. افراد، ضمن شرکت در فعالیت های موسیقی گروهی و کسب تجربه و مهارت، فرصت می یابند تا به عنوان فردی موفق و مسئوول در گروه عمل کنند.کشش و رغبت ملایمی برای فعالیت گروهی که

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید