بخشی از مقاله
چکیده:
این پژوهش باهدف تأثیر استفاده از نقشهی مفهومی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دورهی دوم متوسطه ناحیه یک شیراز در درس آمار در سال تحصیلی 1395-1396 اجرا شد. برای این منظور از روش تحقیق شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون استفاده گردید. 3 کلاس درسی به روش نمونه گیری هدفمند - یک کلاس ارائه نقشه مفهومی، یک کلاس ارائه و ساخت نقشه مفهومی و یک کلاس کنترل - انتخاب شدند.
در گروه ارائه و ساخت - ترکیبی - مطالب درسی در قالب نقشه مفهومی به فراگیران ارائه شد. گروه های آزمایش به طور مجزا 8 جلسه تحت آموزش به کمک روش نقشه مفهومی معلم ساخته و ترکیبی قرار گرفتند و گروه کنترل به روش سنتی آموزش دید.همه گروه ها آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند.روایی ابزار اندازه گیری با استفاده از فرمول اس اچ لاوشه برابر 0.77 و پایایی این ابزار با استفاده از فرمول کودر-ریچاردسون معادل 0.79 به دست آمد.
برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره بهره گرفته شد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که میانگین نمرات پس آزمون های هر سه گروه نسبت بهپیش آزمونها افزایشیافته است اما بیشترین در گروه ارائه و ساخت نقشه مفهومی - ترکیبی - و کمترین آن در گروه کنترل مشاهده گردید.
-1 مقدمه
درس آمار یکی از دروس اصلی و اساسی رشتههای متوسطه نظری است که به بهواسطه کاربرد فراوان آن در علوم دیگر میتواند یکی از حوزههای پژوهشی در علوم تربیتی باشد؛ بنابراین یادگیری آن بهصورت معنادار لازم و ضروری به نظرمی رسد. از طرفی میزان پیشرفت تحصیلی یکی از معیارهای کارایی هر نظام آموزشی به شمار میرود؛ بنابراین علتهای پیشرفت و افت تحصیلی یک از اساسیترین موضوعات پژوهش در نظام آموزشوپرورش است. یک از این عوامل، روش آموزش معلم است.
پیشرفت هر جامعه درگرو توان آموزشی آن جامعه است و کارایی هر نظام آموزشی را میتوان با سنجش میزان دستیابی دانشآموختگان آن نظام به هدفهای آموزشی برآورد نمود. هدفهای آموزشی، همچنین تعیینکننده روشها و برنامههای آموزشی هستند. موفقیت و پیشرفت تحصیلی در هر جامعه، هدفیابی و رفع نیازهای فردی است؛ بنابراین نظام آموزشی را زمانی میتوان کارآمد و موفق دانست که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان آن در دورههای مختلف دارای بیشترین و بالاترین رقم باشد
از طرفی امروزه شاهد تغییراتی در فلسفه، محتوا و روشهای آموزشی هستیم. در رویکردهای جدید انتقال دانش از طریق معلم و کتاب به حافظه، تکرار و پاداش جای خود را به ساختن دانش از طریق یادگیری معنادار داده است. این تحول با گذر از دیدگاه سازنده گرایی3 صورت گرفته است
سازنده گرایی بهعنوان بخشی از جنبش شناختی معاصر به علت عدم رضایت از تعلیم و تربیت سنتی شکلگرفته است. در روانشناسی سازنده گرایی یادگیرنده بهصورت فعال و از ره تعامل دائم با محیط به ساختن دانش میپردازد؛ بنابراین چنین تصور میشود که دانش وابسته به یادگیرنده است و در شرایط یکسان افراد به آگاهیهای متفاوت میرسند.
بهطورکلی روش آموزشی مبتنی بر نظریه سازنده گرایی، روشی دانشآموز- محور است که در آن بر شرکت فعال یادگیرنده در کسب دانش تأکید میشود. همچنین در آموزش مبتنی بر نظریه سازنده گرایی بیشتر فرایندهای یادگیری و تفکر موردتوجه است تا فراوردههای آن. در دیدگاههای آموزشی نوین که متأثر از دیدگاههای روانشناسی یادگیری سازنده گرایی است، از اسامی گوناگون در حیطه آموزشی استفاده میشود ازجمله میتوان به دیدگاه آزمایشی، اکتشافی، دانشآموز - محور و یادگیری از طریق عمل کردن اشاره نمود
یکی از رویکردهای آموزشی نوین که ارتباط بسیار نزدیک با فلسفه سازنده گرایی دارد، بهرهگیری از نقشه مفهومی در مراحل گوناگون آموزش از طرح و تهیه محتوا و برنامه درسی گرفته تا مرحله اجرا و ارزشیابی آن است
بر اساس نظریه سازنده گرایی افرادشخصاً طرحوارهها یا نقشههای ذهنی خود را میسازند. در یادگیریهای جدید این طرحوارهها بازنگری میشوند، گسترش مییابند یا بازسازی میشوند. ساختن گرایان اظهار میکنند که دانش قبلی بهمنزله چارچوبی برای کسب یادگیریهای ما و اینکهاصلاً چه چیزی را میتوانیم یاد بگیریم، تأثیر میگذارد.
نقشههای مفهومی نشانگر روشهای تفکر و درک ما و نیز شاخصی از دیدگاههای ما درباره آگاهیهایمان و روابط میان آنها هستند. استفاده از نقشه مفهومی بهعنوان راهبردی آموزشی نخستین با نواک در اویل دهه 1980 میلادی آغاز کرد. نقشه مفهومی برگرفته از مفهوم پیش سازمان دهنده نظریه یادگیری معنادار کلامی آزوبل است که در آن بر نقش دانش قبلی فراگیر بر یادگیریهای معنادار بعدی تأکید بسیار میشود.
بر اساس نظریه آزوبل مهمترین عامل مؤثر در یادگیری، یادگیریهای قبلی هستند. یادگیری معنادار زمانی رخ میدهد که شخص آگاهانه دانش جدید را به مطالبی که از پیش میدانسته است، ربط دهد. زمانی که یادگیری معنادار رخ میدهد، در کل ساختار شناختی تغییراتی به وجود میآید که آنهم سبب تغییر مفاهیم موجود و همتغییر ارتباطهای موجود میان آنها میشود. به همین جهت است که یادگیری معنادار از یادداری و قدرت تعمیم بیشتری نسبت به یادگیری غیر معنادار اطلاعاتصرفاً بدون ارتباط با ساختار شناختی به حافظه سپرده میشود.
نقشه مفهومی بازنمایی تجسمی روابط معنادار میان مفاهیم است. یک نقشه مفهومی متشکل از هستهها و رابطههاست در گرهها یک مفهوم، عبارت یا سؤال است که از طریق رابطهها به سایر گرهها وصل میشود. خطهای ارتباطی میان هستهها ممکن است نشاندهنده روابطی چون رابطه همانندی - مترادف بودن دو مفهوم - ، رابطهی مشخصسازی - مشخصکننده سلسلهمراتبها - و ترکیببندی - نشانگر بخشها و اجزای تشکیلدهنده مفهوم - باشند
نقشههای مفهومیمعمولاً بهصورت سلسله مراتبی تهیه میشوند، یعنی مطالب کلیتر و جامعتر در رأس آن قرار میگیرند و هرچه به پایین نزدیک شویم مفاهیم و مطالب جزئیتر میشوند
در این قسمت یک نمونه نقشه مفهومی، برای موضوع آمار ارائه میشود
برنامههای درسی مبتنی بر نقشه مفهومی نسبت به برنامههای مرسوم درسی، مزیت بسیار دارد. استفاده از آن موجب افزایش نمرات دانش آموزان در آزمونهای پیشرفت تحصیلی میشود
عده ای از معلمان نقشههای مفهومی را بهعنوان راهبردی آموزشی برای ایجاد یادگیری عمیقتر در فراگیران به کار میگیرند. نقشه مفهومی این امکان را فراهم میآورد که تجربه و درک گذشته، هنگام تشکیل مفهوم جدید در چارچوب مفهومی موردتوجه قرار گیرد. همچنین نقشههای مفهومی در رشتههای علمی مختلف به عنوان شیوههای ارائه مطلب به کار گرفته میشوند. آنها راههای مناسب برای سازماندهی اطلاعات مرتبط با یک موضوع هستند. نقشه مفهومی هم به معلم و هم به دانش آموزان نشان میدهد که هنگام کار روی تکالیف یادگیری توجه خود را بر تعدادی ایده کلیدی معطوف کنند
یافتههای پژوهشی نشان میدهند که دانش آموزان و دانشجویان شیوههای یادگیری معنادار را به مقدار کم به کار میگیرند. نواک - 1991 - ، در پژوهشی به بررسی الگوهای یادگیری دانشجویان کرنل آمریکا پرداخت و به این نتیجه رسید که اکثر دانشجویان قسمت اعظم وقت خود را صرف یادگیری غیر معنادار میکنند. نقشه مفهومی روشی مؤثر در افزایش یادگیریهای معنادار فراگیران میتواند باشد
در خصوص اهمیت استفاده از نقشه مفهومی میتوان گفت نظریه سازنده گرایی از چارچوبهای مهمی است که در شکلگیری و هدایت بازنگریها و فعالیتهای آموزشی نقش مهمی بازی میکند. گرچه ممکن است که اشکال متفاوتی از سازنده گرایی وجود داشته باشد، اما بهطورکلی سازنده گرایی بر این نکته تأکید میکند که افراد فعالانه دانش را میسازند، همچنین در فرایند سازندگی، تعاملات اجتماعی میان افراد، از اهمیتی اساسی برخورد دار است
ازاینرو در این دیدگاه دانش آموزان تشویق که در یادگیری مطالب به فعالیتهای شخصی خویش متکی باشد، دانش قبلی موردتوجه قرار میگیرد و حتی گاه نقد میشود و تعامل میان دانش آموزان و نیز معلم به آسانی صورت میگیرد؛ بنابراین در محیطهای یادگیری ساختن گرایانه دانش آموزان به یادگیری معنادار و مهارتهای فکری سطح بالا می پردازند. همزمان، معلمان و فراگیران میتوانند از مزایای بهکارگیری نقشههای مفهومی مبتنی بر دیدگاه ساختن گرایانه بهعنوان یک راهبرد آموزشی - یادگیری بهرهمند شوند
نتایج بیشتر پژوهشهایی که درزمینه بهکارگیری دانش آموزان برای تهیه نقشه گروهی انجامشدهاند، نشان داده است وقتیکه اعضای گروه طی بحث گروهی به تهیه نقشه مفهومی میپردازند یادگیری معنادار میان اعضای گروه افزایشیافته است
چالروت و دباکر11 نقشه مفهومی را به عنوان ابزاری برای نمایش روابط میان مفاهیم به طریقی منسجم و سازمانیافته تعریف کرده اند.