بخشی از مقاله
چکیده
اختلال یادگیری از چالش برانگیزترین اختلالات در زمینه ی روان شناسی و آموزش و پرورش است. یکی از ویژگی های مهم کودکان دارای اختلال یادگیری، اختلال درکارکردهای حافظه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی دانش آموزان مقطع ابتدایی دختر مبتلا به اختلال یادگیری بود. در ابتدا از طریق مصاحبه با کودک و والد، بررسی پیشینه، و اجرای آزمون وکسلر اختلال یادگیری در این افراد تایید شد. کودکان شرکت کننده هیچ گونه بیماری خاص دیگری نظیر صرع نداشتند.
جامعه ی آماری در این پژوهش 45 نفر از دانش آموزان دختر 8 سال مبتلا به اختلال یادگیری شهرستان سرایان در سال تحصیلی 1392-1393 بوده که 30تفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. و به تصادف در دوگروه 15 نفره کنترل وآزمایش قرار گرفتند. به منظور ارزیابی عملکرد شناختی از آزمون وکسلر تجدید نظر شده کودکان استفاده شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 هفته برنامه تمرین درمانی ایروبیک را دریافت کردند.
تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از روش توصیفی به منظور مقایسه دو گروه، مدل آماری آنالیز واریانس، با کمک spss نسخه 18 انجام شد. یافته های این تحقیق نشان داد که 8 هفته تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تاثیر معنی داری داشت . - p >0 /05 - در واقع در حرکات ریتمیک، کودک می آموزد در برابر تقاضاهایی که می شنود یا می بیند، چگونه پاسخ دهد. به نظر می رسد تمرینات ایروبیک می تواند به عنوان یک روش غیر تهاجمی و غیر دارویی تأثیر مثبتی بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری داشته باشد.
-1 مقدمه
از آن جا که دانش آموزان به عنوان رکن اساسی نظام آموزشی کشور در دستیابی به اهداف نظام آموزشی، نقش و جایگاه ویژه ای دارند، توجه به این قشر از جامعه از لحاظ آموزشی و سلامت جسمانی- روانی، موجب باروری و شکوفایی هر چه بیشتر نظام آموزشی جامعه می گردد
دانش آموزان در سنین و دوره های تحصیلی مختلف از نظر سطح یادگیری یکسان نبوده و بعضی از آن ها به ویژه در سال های اولیه تحصیلی ، شرایط همگون با گروه خود را از دست داده و رفتار آن ها آموزگاران را وادار به معرفی آن ها به متخصصان می نماید. اگرچه این کودکان از نظر رشد جسمی، قد و وزن، هوش، صحبت کردن، بازی و تعامل با دیگران و مهارت های خودیاری، بهنجار وتقریباً مشابه همسالان خود عمل می کنند، لیکن وقتی به مدرسه می روند و می خواهند خواندن، نوشتن و حساب را بیاموزند دچار مشکلات جدی می شوند
اداره ی آموزش و پرورش ایالات متحده و قانون عمومی 476 - 101 اختلال یادگیری را چنین تعریف می کند :اختلال در یک یا چند فرآیند اساسی روان شناختی که در فهم یا کاربرد زبان گفتاری یا نوشتاری ایجاد مشکل کرده و ممکن است به صورت توانایی ناقص درگوش دادن، فکرکردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن کلمات یا محاسبات ریاضی، ظاهر گردد
طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی 1 - DSM-IV - اختلالات یادگیری زمانی تشخیص داده می شوند که پیشرفت در آزمون های استاندارد شده برای خواندن، ریاضیات یا بیان نوشتاری به طور قابل ملاحظه زیر حد مورد انتظار برحسب سن، تحصیلات و سطح هوشی باشد - نریمانی و رجبی، - 1384 میزان شیوع این اختلال از جامعه ای به جامعه ی دیگر و با توجه به ملاک های مورد استفاده متفاوت است در ایران نیز جلیل آبکنار در سال 1392 میزان شیوع اختلالات یادگیری را 2/7 تا 30 درصد که به طور متوسط10 تا 20 درصد جمعیت دانش آموزی را در بر می گیرد و در پسران بیشتر از دختران و به نسبت 2 به 1 است، گزارش کرده است
سال گذشته دانش آموزان دارای اختلال یادگیری 38 درصد افزایش یافته است - ابوالقاسمی و همکاران، - 1390 این پژوهش ها نشان داده اند که شمار کودکان با اختلالات یادگیری، همانند برخی دیگر از ناتوانائی ها، به سرعت افزایش یافته است که این می تواند دلیلی بر اهمیت مطالعه بیشتر در این زمینه باشد. کودکان دچاراختلال یادگیری، در جنبه های عصب روانشناختی ، کارکردهای اجرایی و توجه، زبان، پردازش بینایی - فضایی و حافظه و یادگیری مشکل دارند و نارسایی در مهار ت های عصب روانشناختی می تواند ناتوانی های یادگیری کودکان را پیش بینی کند
تانر2 توضیح داده است که هرگاه عملکرد علمی یک دانش آموز نسبت به سطحی پیش بینی شده که از طریق ارزیابی قابلیت دانش آموز احراز شده است، به طور معنی داری پایین تر قرار گیرد، علت آن به عملکرد بد سیستم اعصاب مرکزی مربوط می شود. تعجبی ندارد که مغز را به عنوان پیچیده ترین ساختار جهان هستی که تاکنون شناسایی شده است توصیف می نمایند. از آنجایی که نارسایی های ویژه یادگیری، طبیعت عصب شناختی دارند و تمام عملکردهای یادگیری در مغز و نظام عصبی شکل می گیرند، می توان گفت: نقص در کارکرد سیستم عصبی مرکزی به عنوان یکی از شایع ترین علل نارسائی های یادگیری مطرح می شوند
فعالیت بدنی منظم، منجر به تعدیل سازگاری های هیپوکامپ که در یادگیری و حافظه نقش بسزایی دارد، می شود
همانطور که توسط مراکز کنترل و پیشگیری بیماری ها اشاره شد، تحقیقات نشان داده است که فعالیت بدنی می تواند با افزایش رشد مویرگ های مغزی ، جریان خون ، اکسیژن ، تولید و رشد سلول های عصبی در هیپوکامپ - مرکز یادگیری و عملکردهای شناختی - ، سطوح انتقال دهنده عصبی ، توسعه اتصالات عصبی ، تراکم شبکه عصبی و حجم بافت مغز ، فیزیولوژی مغز را تحت تاثیر قرار دهد.
این تغییرات سبب می شود تا عملکردهای شناختی از جمله توجه ، پردازش اطلاعات، ذخیره و بازیابی اطلاعات، افزایش عاطفه مثبت ، کاهش احساس هوس و درد بهبود یابد. می توان گفت عملکرد شناختی ، و به طور خاص عملکرد اجرایی ، از طریق فعالیت بدنی هوازی افزایش می یابد
عملکرد های اجرایی، کارکرد های عالی شناختی4 و فراشناختی هستند که مجموعه ای از توانایی های عالی، بازداری5، خود آغازی گری6، برنامه ریزی راهبردی، انعطاف شناختی و کنترل تکانه را به انجام می رسانند و در واقع، کارکرد های همچون سازمان دهی، تصمیم گیری، حافظه کاری7، کنترل حرکتی، احساس و ادراک زمان8 ، پیش بینی آینده ، بازسازی9، زبان درونی و حل مساله را می توان از جمله مهم کارکرد های اجرایی عصب شناختی10 دانست که در زندگی و انجام تکالیف یادگیری و کنش های هوشی به انسان کمک می کند
در مجموع، دسته قابل ملاحظه ای از مطالعات، دوپامین و نوراپی نفرین را به عنوان دو عامل نوروشیمیایی ، مسؤول اختلال یادگیری معرفی کردند. یافته های توموگرافی کامپیوتری - 11 - CT بیانگر نرخ پایین تر متابولیسم و جریان خون کمتر مغز در افراد اختلال یادگیری به نسبت به افراد سالم است - استیل12، . - 2004 فعالیت بدنی، موجب افزایش جریان خون به مغز، افزایش سطح نوراپی نفرین و دوپامین، کاهش استرس، بهبود خلق و خو و در نتیجه بهبود موفقیت تحصیلی دانش آموزان می شود
جالب آن که، آن بخش از مغز که حرکت را پردازش می کند، همان بخشی است که یادگیری را پردازش می کند. شگفت آور آن است که در مغز فقط یک مرکز حرکتی وجود ندارد. حرکت و یادگیری، کنش متقابل و دایمی دارند و در واقع، آن بخش از مغز کهتقریباً در تمام یادگیری ها درگیر است؛ یعنی، مخچه، بسته به نوع نرمش بدنی، به فعالیت زیاد وا داشته می شود. در حال حاضر محققین دریافتند که مولکولی به نام آیرزین 14 که در هنگام فعالیت های ورزشی استقامتی در بدن تولید می شود، می تواند خاصیت محافظت کننده ی عصبی داشته باشد. محققین توانستند به طور مصنوعی با افزایش مقادیر آیرزین در خون موش ها، ژن های درگیر در یادگیری و حافظه را فعال کنند.افزایش مقادیر آیرزین در خون می تواند موجب افزایش فعالیت ژن های درگیر در یادگیری و عملکردهای شناختی نیز گردد
در آمیختگی این حرکت های ورزشی به موسیقی و اشعار و ترانه های موزون و آهنگین، بر اثربخشی این روش در کار با کودکان می افزاید. موسیقی بر شکل پذیری و فعالیت قشر مغز تاثیر قابل توجهی دارد و از آن جا که در کودکان با اختلالات یادگیری راه های حسی مختلفی که بخشی از آن ناشی از محدودیت های عصب شناختی است ، وجود دارد؛ استفاده از موسیقی و ریتم در قالب بازی و ورزش های حرکتی موزون به طور همزمان سبب افزایش و ازدیاد شاخه های عصبی می گردد. به عبارتی، تحریک حسی طولانی مدت، باعث افزایش سیناپس های مغزی شده و در نهایت به ادراک حسی در سطوح بالا می انجامد
درمان از طریق حرکات موزون یا حرکت درمانی به عنوان یک فرآیند بر یکپارچه سازی بیشتر شناختی، اجتماعی و بدنی فرد تاثیر می گذارد .حرکت درمانی موزون شکلی از روان درمانی است که براستفاده خلاق از حرکت برای برگرداندن توانایی و پاسخ های ذاتی بنا شده، و بر تاثیر حرکات موزون بر تغییر هوش تاکید دارد
با توجه به اهمیت موضوع و از طرفی نبود مطالعات کافی در این زمینه ا نجام پژوهشی که بتواند با انجام مداخلات مناسب در زمینه ی رشد وبهبود هرچه سریع تر عملکرد های شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری گام نهد؛ ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر 8 هفته تمرین ایروبیک بر عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری مقطع ابتدایی شهرستان سرایان بود.