بخشی از مقاله

چکیده :

فطرت و عقل انسانی بر اساس اصل توحید است و جهان بینی واحد و منبع مشترکی که هنرمندان دارند بر پایه شناخت خدای متعال ، صفات و افعال او که با قلب و دل و رویت حضور او در عمق جان حاصل می شود ، موجب شده خصلت و ماهیت وحدت در تمام آثار هنری متجلی گردد . هنر اسلامی نیز نتیجه تجلی وحدت در کثرت است و وابستگی همه چیز را به خدای یگانه نشان می دهد . این هنر فضای آرام و متعادل و همساز با سرشت انسان برای جامعه فراهم می کند . فضایی که در آن انسان به هر سو رو کند یاد خدا در ضمیر او بیدار شود . مساجد منابعی گرانقدر و با شکوه هستند که هنرمند مسلمان با بهره گیری از عرفان عمیق اسلامی توانسته است آثار خود را با الهام از معنویت دینی و بر اساس توحید ذات پروردگار بیافریند .

وحدت ، کثرت ، علم ، زیبایی و نظم همه اصولی هستند که هنر اسلامی بر مبنای آن شکل می گیرد . بنابراین فضای روحانی واحدی که در معماری مساجد دیده می شود ، چه گنبد و مناره و محراب و طاق و چه کتیبه ها و کاشیکاری ها و نقوش و اشکال و رنگ ها همگی به یک محور منتهی می شوند و آن حرکت به سوی خداست که تجلی حکمت عارفانه ی نقش بسته بر معماری است . در این تحقیق سعی شده تبلوری از عرفان اسلامی در معماری مساجد سنتی ایران که نمونه هایی از تجلی آثار هنری که بیشترین تاثیر را از عرفان اسلامی داشته اند، به نگارش در آید .

واژگان کلیدی: عرفان، عرفان اسلامی، مساجد سنتی، وحدت و کثرت، هنر اسلامی

مقدمه

فرهنگ ها و سنت ها و اعتقادات جوامع مختلف ، نگرش های متفاوت را ایجاد کرده اند که همه از یک شناخت عرفانی سرچشمه می گیرند و این اندیشه ها تاثیری بر همه ی جنبه های زندگی از جمله معماری می گذارند . در اماکن مقدسه از جمله مساجد که کمتر مورد تاثیر تکنولوژی روز قرار گرفته اند ، بیشترین تاثیرات عرفان مشهود می باشد . معماران هنرمند که آموزش دیده ی جامعه سنتی خاص خود بوده اند ، آثاری که بازتابی از عرفان یا همان آگاهی از چند و چون حقیقت الهی و بازتابی ازتعلقات روحی و عروج معنوی و حس ذات الهی است ، خلق کرده اند که به عنوان نمونه مساجد اسلامی علیرغم تنوعشان به باشکوه ترین آثار هنری با الهام از معنویت دینی و بر اساس توحید و یگانگی ذات اقدس الهی تبدیل شده اند .

برای درک تاثیر عرفان اسلامی بر معماری مساجد می توان همه ی عناصر به وجود آورنده آن بناها از قبیل فضا و شکل ، نور و رنگ و ماده را مورد بررسی قرار داد . لذا در این تحقیق ایتدا به بررسی مفهوم عرفان و عرفان اسلامی پرداخته و سپس تبلور آن را در رنگ و نور و هندسه و عناصر به کار رفته در مساجد سنتی از قبیل مناره ، محراب ، گنبد و ... مورد مطالعه قرار می دهیم .

×عرفان

عرفان طریق وصال خداوند است. و به عبارتی، احساس عمیق خداوند در درون خویش و تسلیم شدن و عشق ورزیدن به او با دل و جان که در نهایت به وصال او می انجامد و در یک کلام عرفان را می توان معرفت نفس نامید که به معرفت رب ×منتهی می شود. دو واژه عرفان و معرفت از نظر لغوی معنای واحدی دارند و هر دو به معنای شناختن هستند. این شناخت میتواند از طریق حس، عقل، نقل و یا دل حاصل شده باشد.

از اینرو از نظر لغوی تفاوتی بین انواع شناختها نیست و به همه آنها میتوان عرفان اطلاق کرد. اما در اصطلاح، عرفان از معرفت تفکیک شده و به معنایی خاص به کار میرود. در حالی که واژه معرفت اطلاق دارد و هر نوع شناختی را شامل میشود، عرفان در اصطلاح به شناخت ویژهای اختصاص یافته که از راه حس و تجربه یا عقل و نقل به چنگ نمیآید؛ بلکه از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل میشود. شهود قلبی و دریافت باطنی که شناختی بیواسطه است و مستقیماً خود معلوم مورد ادراک قرار میگیرد، در اصطلاح فلسفی علم حضوری نامیده میشود.پس عرفان، شناختی حضوری است و از سنخ مفاهیم نیست. - مصباح یزدی، - 1390

عرفان و اسلام

عرفان، هم در بخش عملی و هم در بخش نظری، با دین مقدس اسلام تماس و اصطکاک پیدا می کند، زیرا اسلام مانند هر دین و مذهب دیگر و بیشتر از هر دین و مذهب دیگر روابط انسان را با خدا و جهان و خودش بیان کرده و هم به تفسیر و توضیح هستی پرداخته است. در اینجا این مسأله طرح می شود که میان آنچه عرفان عرضه می دارد با آنچه اسلام بیان کرده است چه نسبتی برقرار است. البته عرفای اسلامی هرگز مدعی نیستند که سخنی ماوراءاسلام دارند، و از چنین نسبتی سخت تبری می جویند. برعکس،آنها مدعی هستند که حقایق اسلامی را بهتر از دیگران کشف کرده اند و مسلمان واقعی آنها می باشند. عرفا چه در بخش عملی و چه در بخش نظری همواره به کتاب و سنت و سیره نبوی و ائمه و اکابر صحابه استناد می کنند. ولی دیگران درباره آنها نظریه های دیگری دارند. در واقع عرفان اسلامی را میتوان معرفت و دانشی دانست که در آن عنصر عشق در مطابقت و همراهی با ساختار وحی در اسلام گره خورده است.

هنر اسلامی

هنر اسلامی نتیجهی تجلی وحدت در ساحت کثرت است. این هنر به شیوهای خیرهکننده وحدت الهی، وابستگی همه چیز به خدای یگانه، فناپذیری جهان و کیفیات مثبت وجود عالم هستی یا آفرینش را نشان میدهد. خلقتی که قرآن در بارهی آنرَبﱠنامیفرماید:خَلَقْتَ» هذا باطِلاً«، پروردگارا این دستگاه باعظمت را بیهوده نیافریدی. هنر اسلامی تنها از آن رو که مسلمین آن را ایجاد کرده اند اسلامی نیست،بلکه هنری است که حقایق درون اسلام را درجهان شکل متبلور می کند.این هنر فضایی آرام ومتعادل را-همساز با سرشت اسلام-برای جامعه فراهم می کند.فضایی که در آن،انسان به هر سو رو کند یاد خدا در ضمیر او بیدار شود. در هنر اسلامی، معماری جایگاه ویژهای دارد. به جرئت میتوان گفت که معماری اسلامی استفاده از رموز و نشانه های سمبولیک در چگونگی ساختمان و تزئینات بناها را از ملل گوناگون مسلمان اقتباس کرده است. معماری اسلامی حکم آمیزه ×و ملقمهای را دارد که از عناصر گوناگون سازمان یافته است.

توحید سنگ بنای تفکرهنراسلامی

والهکم اله الواحد ,لااله الا هوالرحمن الرحیم:و معبود شما معبودی یگانه است و جز او معبودی نیست که هستی بخش و مهربان است. - بقره ,آیه - 16

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید