بخشی از مقاله

چکیده

هر طراحی برای زندگی انسان با مقوله هنر و همچنین با مفاهیم زیبایی شناسانه در این امر مرتبط است. بحث زیبایی شناسی معماری که در واقع به مبانی کیفی و نظری در هر طرحی مربوط میشود منجر به بررسی بیشتر عناصر خلق زیبایی و یا ارزیابی این مفهوم میگردد. مطالعات نشان می دهد که معماری امروزی نتوانسته پاسخگوی همه نیازهای بشر باشد.

یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین ارکان هویت ساز در همه ابعاد فرهنگی و انسانی جامعه را باید زیبایی شناسی آن جامعه دانست. انسان در رابطه نزدیک و بی واسطه ای با محیط و منظر پیرامون خویش قرار گرفته و باورها و شناخت خود را بر اساس ادراکش از این مناظر استوار می نماید. انسان تنها جانداری است که آگاهانه و به عمد محیط زیست خود را تغییر می دهد؛ تنها، صرف اینکه به لذت زیبایی شناختی برسد.

انسان به دنبال معنادار کردن جهان پیرامون خود، برخی فعالیت های ذهنی خویش را معطوف به منظر نموده و از طریق الگوهای آن به دنبال عمق بخشیدن به لذت زیبایی شناختی و سازمان دهی بصری دنیای عینی خویش می باشد. آنچه عمر یک پدیده را افزایش می دهد، همراهی آن با مفاهیم و معانی است. در این حرکت در نظر گرفتن اصول زیباشناسی ضرورت دارد.

نتایج تحلیل ها و مطالعات اسنادی بیان گر آن است که اصول و معیارهایی که در زیباشناختی می تواند مورد مطالعه قرار گیرد، عبارتند از شکل و محتوا ، فرم ، نماد ، تنوع و پیچیدگی ، ترکیب بندی ، انگیزش تداعی و خاطره و معنا که در طراحی باید به شکل گرایی ، پیچیدگی و سادگی ، نمادگرایی الگویی ، طراحی منظر ، احساس اشتیاق و لذت کشف فضا ، قابل درک و معنا دار بودن فضا ، تحریک ذهن خود آگاه و ناخود آگاه استفاده گردد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی و روش گرداوری اطلاعات اسنادی می باشد ابزار گرداوری اطلاعات مشاهده بانکهای اطلاعاتی و شبکه های کامپیوتری می باشد.

مقدمه
هنگام بحث در رابطه با مبانی و علل بروز هر پدیده ای و راه های کمال متصور برای آن توجه به خواستگاه و منشا اولیه پدیده مورد نظر و شناسایی رابطه ی آن با جهانبینی و فرهنگ جامعه ای که بحث و تحقیق درآن می شود، ضرورت دارد.موضوع معماری -هنر و ویژگیهای آن و زیبایی شناسی آن نیز از این قاعده مستثنی نیست، ارتباط بین معماری و زیبایی باید طوری بررسی گردد که به این دو مقوله به شکلی موازی و در کنار هم پرداخته شود، انسان از زمانی که به معماری مبادرت ورزیده، به نیازهای روحی و حس زیبایی شناسی نیز توجه داشته است. نخستین نمونه های سکونتی، برقراری چنین نسبتی را نشان می دهد.

یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین ارکان هویت ساز در همه ابعاد فرهنگی و انسانی جامعه را باید زیبایی شناسی آن جامعه دانست. ویژگی های زیبایی شناسانه می توانند هم علت و هم معلول هویت باشند و در لایه های بنیادین و لایه های ظاهری هویت تعریف شوند. از یک سو، زیبایی شناسی، یک نمود ظاهری و معرف و معلول ارزش های زیربنایی یک فرهنگ است که همچون فشارسنج، دلالت گر سمت و سوی تحولات فرهنگی و اجتماعی است. از سوی دیگر، زیبایی شناسی خود علت و عامل شکل دهنده به هویت آینده است و برای هر تحول فرهنگی، نقش کلیدی و زیربنایی دارد، چرا که به شکلی بی واسطه و بدون نیاز به آموزش تحصیلی تنها با تکرار و عادت در جامعه نفوذ کرده و آن را تحت تأثیر قرار می دهد.

یکی از خصایص بسیار بارز شهرنشینی و شهرسازی معاصر، افول ارزش های کیفی زندگی شهری یعنی ارزش های اجتماعی، فرهنگی و زیباشناختی است که در نهایت به صورت احساس ناکامی، زشتی، تنش، ناشناختگی و نا امنی در میان عامه شهروندان ظهور پیدا می کند.

معماری سعی دارد به شکلی نمادین، جایگاه حقیقی انسان را در هستی به او یادآوری کند. به همین جهت، هستی را در کلی ترین شکل خود در معماری بازسازی می کند و انسان را به عنوان حاکم اصلی فضا در میان کل هستی قرار می دهد و به این ترتیب در نظریه های زیبایی شناختی فضای معماری، نمادی از عرش سلطنت و خلافت انسان در این عالم است که قدرت و نیروی عظیم انسانی را تحمل کرده، همه وجود انسان را در خود جای داده و حمل می کند.

انسان با فضا غریبه نیست، بلکه آن را بازتابی از درون خود و سراسر وجود می داند. پرداختن به مقوله زیبایی شناسی تضمین کننده آسایش و امنیت روانی شهروندان است که می تواند باعث افزایش بهره وری از فضاهای جمعی شود. زیبایی شناسی را می توان به زیبایی شناسی حسی، فرمی و نمادین تقسیم بندی نمود. فرم جنبه قابل احساس یک پدیده، شخصیت و هویت قابل درک یک شی است و عامل موثر در خلق فضا می باشد.

نیازهای انسان و طراحی معماری

انسان موجود پیچیده ای است که دارای انگیزش های مادی و معنوی گوناگونی می باشد.»انگیزش نیروی هدایتگر رفتار است، رفتارها در جهت ارضای نیازهای انسانی شکل می کیرند - «لنگ، . - 1386 لذا شناخت نیازهای انسان در طراحی بر مبنای پایداری اجتماعی که به مباحث کیفی فضا مربوط می شوند، اهمیت قابل توجهی دارد.

برای تعریف نیازهای انسانی، آبراهام مازلو، روانشناس آمریکایی، سلسله مراتبی از نیازهای انسانی را تدوین کرده است که در طراحی معماری و شهری مورد توجه واقع شده است. نیازهای ذکر شده از سوی مازلو، سلسله مراتبی را تشکیل می دهند که از قویترین نیاز تا ضعیف ترین نیاز قرار می گیرند. »سلسله مراتب پیشنهادی او به ترتیب زیر است: نیازهای فیزیولوژیک، مثل گرسنگی و تشنگی؛ نیازهای ایمنی، مثل امنیت و محافظت در مقابل صدمات فیزیکی؛ نیازهای تعلق و دوست داشتن، مثل عضویت در گروه های اجتماعی و نیاز عاطفی؛ نیاز به قدر، یعنی فرد نزد خود و دیگران دارای ارزشی بالا باشد؛ نیاز به خودشکوفایی، کهبیانگر میل به ارضای ظرفیت های فردی است و نیازهای شناختی و زیباشناختی، مثل میل به دانستن و تمایل به زیبایی برای زیبایی

شکل -1 سلسله مراتب نیازها

نیازهای روانی انسان- محیطی

جدول - 1 نیاز های روانی انسان - محیطی

این سه پدیده ارتباطی اندام وار با یکدیگر دارند که با هم موجب ایجاد رضایت ، آسایش ، ایمنی و لذت برای انسان می شوند در واقع بدون ادراک مکان و هویت فضایی در محیط شهری نمی توان به آن دلبستگی و تعلق خاطر پیدا کرد و بدون احساس تعلق نمی توان به احساس زیبایی و لذت زیباشناختی دست یافت هرگونه اختلال و ناکامی در این فرایند به احساس زشتی ، رنج و تنش منجر می شود

شکل -2 عوامل مؤثر در ادراک محیط

بنابراین وقتی ادراک محیط به مراحل عالی زیباشناختی می رسد که فرد حاضر در محیط از نظر شناخت اولیه محیط و تامین نیازهای زیستی و شناختی خود فارغ گردد. تا زمانی که انسان ، در محیط شهری درگیر نیازهای اولیه مثل آسایش جسمی، تامین ایمنی و جهت یابی است ، نمی تواند به کشف روابط فضای و اجتماعی و ارزش های ذوقی بپردازد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید