بخشی از مقاله

تبیین مولفه های شکل دهنده ماهیت وجودی حیات در خانه های شهرهای مرکزی ایران

چکیده

حالت بلورین و طرح منظم هندسی فضاها در خانه سنتی و ساختار هندسی این واحدها بر گرد حیاط بر اساس ملاحظات محیطی و رعایت عرصه های عمومی تا خصوصی است که کل خانه را می سازد. اهمیت حیاط در معماری خانه های ایرانی به گونه ای است که سازماندهی فضایی عرصه ها را تحت تاثیر قرار داده، بعلاوه در تعامل مسالمت آمیز با بستر خود، حداقل تصرف را در محیط اعمال نموده است. این فضای باز، فضایی از پیش تعریف و تعیین شده است که غالبا با هندسه منظمی نضج یافته و دارای حدود و ثغور مشخص است.

روند شکل گیری حیاط در خانه های شهرهای مرکزی ایران گذار پیچیده و منبعث از مولفه های بسیاری بوده است. آیا حفظ امنیت و نیز محرمیت و مسائل اجتماعی فرم حیاط ها را تغییر داده یا آب و هوا و عوامل محیطی شکل گیری آن را تحت تاثیر قرار داده است؟ این پژوهش با جستاری در نحوه پیدایش و شکل گیری حیاط، به گونه شناسی حیاط در خانه های ایرانی می پردازد. بعلاوه پارامترهایی که در فرم دهی به حیاطی که امروزه درون بناها مشاهده می کنیم و نیز تاثیر متقابلی که این فضا بر خانه های ایرانی و ساکنان آن به ویژه در سده اخیر گذارده است، مورد تدقیق قرار گرفته اند. یافته های تحقیق در مجموع دو زمینه تاثیر گذار بر شکل گیری حیاط مرکزی را مشخص می کند: بستر محیطی-کالبدی و بستر تاریخی- اجتماعی. ماحصل پژوهش دربردارنده تحلیل و مقایسه تقسیم بندیهای این دو زمینه است.

کلمات کلیدی: حیاط مرکزی، اقلیم، حیاط، فرهنگ، سکونتگاه، حیاط مرکزی.


-1 مقدمه

خانه ایرانی به گونه ای در سایت قرار می گرفته که نه در کنار طبیعت بلکه گویی جزیی از طبیعت به حساب می آمده است. در مواردی نیز که محیط اطراف شرایط سختی را برای ارتباط با بیرون ایجاد می کرده است، معمار ایرانی به کمک حیاط مرکزی، قسمت مطلوب طبیعت را به گونه ای به درون بنا دعوت می کرده است که گویی این حیاط عنصر اصلی و عامل شکل دهنده به سایر فضاها می باشد.

این عنصر حیاتیِ خانه های ایرانی با بهره گیری از عناصر طبیعی و ایجاد وحدت بین این عناصر و ارتباط بخش های اصلی خانه با آنها، کانونی را در مرکز مسکن ایرانی ایجاد می کرده است که حضور ساکنین در شرایط سخت اقلیمی را به فراموشی سپرده و به کل خانه، پویایی و تازگی می بخشیده است (ورمزیار، .(1390

حیاط در معماری ایرانی مکانی است که از اطراف خود جدا شده و در حدود و ثغور خاصی محصور گردیده است، سازماندهی فضا در خانه ایرانی براساس وجود عنصر حیاط شکل گرفته و ساختار حیاط پاسخ مناسبی به زندگی مادی و معنوی مردمان این خاک فراهم آورده است. وظیفه حیاط پر کردن شکاف میان دو دنیای خاکی و افلاکی به دو صورت طبیعی و نمادی است. خلوت حیاط که بیشتر به درون و رو به آسمان گشوده می شود تا بیرون؛ نماینده باطن و عروج قلب به سوی عالم بالا می باشد. نقش و جایگاه حیاط خانه های ایرانی از دیدگاه های عینی و ذهنی شامل هندسه، تعادل موزون، انعکاس، شفافیت، مرکزیت، و درونگرایی است (ورمقانی، .(1390


-2 در باب پیدایش حیاط

انسانهای عصر نوسنگی1 پس از نائل آمدن بر تولید خوراک به جای جمع آوری و گردآوری خـوراک، نخسـتین گـروه هـای روسـتایی را تشکیل داد. این دوره ایست که بشر از طبیعت جدا شده و دست به ساخت و تغییر محیط طبیعی خود زد و به تکنولوژی بـر پـا کـردن یک چاردیواری با مصالح اولیه و مسقف کردن آن دست یافت. دیوارها در ابتدا از گل طبیعی به عرض حدود 90 سانتیمتر بودند، سـپس با قالب بندی گل، و تولید خشت هایی به ابعاد تقریبی 10*25*25 سانتیمتر، دیوارهایی به ضخامت حدود 40*25 سانتیمتر بـر روی پی ای از قلوه سنگ ساخته شد. اتاقهایی نیز با ابعاد تقریبی 2 تا 3 متر به وجود می آوردند (زارعی، .(1379

در آن سکونتگاه ها، ساکنان یا کاملا در داخل بنا بودند یا در خارج آن و هیچ حد واسطی بین دو عرصـه کـاملا متمـایز وجـود نداشـت. شهرهایی که برای مسائل امنیتی، بافت ها را کاملا فشرده ساخته بودند، (نظیر چاتال هویوک2 در آناتولی ترکیه) تردد از طریق حفره ای در بام بنا امکان پذیر بود و یا در بافت هایی که فشردگی کمتری داشت، تنها یک درب جدا کننده درون و بیرون بود. یعنی یـک حفـره در بام یا یک گشودگی در دیوار وجه تمایز دو زندگی و جهان بود.


شکل(1 و:(2 بافت کاملا فشرده اولین سکونتگاه ها، چاتال هویوک در آناتولی ترکیه

5


با گذشت زمان به منظور برقراری ارتباط با محیط خارج و فضای باز بیرون در عین حفظ امنیت به چند بنای مجاور هم یک فضای باز با ابعاد نسبتا کوچک تخصیص داده شد، که دسترسی چند خانواده با گذر از فضاهایی به آن امکان پذیر بود.

شکل(:(3 شکل گیری انواع حیاط ها در تعداد و اندازه های محدود در میانه دوره پارینه سنگی

با تشکیل حکومت ها، افزایش جمعیت و فراگیریِ راه های دفع حملات، تدابیری اتخاذ گردید که کل شهر با ساخت خندق، دیوار دژ یـا قلعه محافظت شود و امنیت تک تک خانه ها به صورت ایزوله کمتر مورد تاکید بود. لذا لزوم ایجاد فضایی که به عنوان عرصـه بینـابینی عمل می کرد، احساس شد؛ فضایی به نام حیاط که ارتباط بصری و فیزیکی خارج را مسدود کند. این فضا هم منفذی برای تنفس بنـا و بهره مندی از هوای مطلوب و هم روزنی برای دریافت نور و گرمای مطبوع به حساب می آمد. بعلاوه ساکنان آن را محیطـی امـن و آرام برای انجام پاره ای از فعالیت های معیشتی و روزمره می یافتند؛ زیرا در فلات ایران نیمی از سال هوا نامساعد و نیمی دیگر هوا مطلـوب بوده و امکان انجام بخشی از امورات و فعالیت ها در داخل حیاط امکان پذیر بوده است.

-3 پارادایم شکل گیری حیاط مرکزی

حال که یافتیم فضایی به نام حیاط به عنوان عضوی لاینفک در معماری مسکونی گذشته نمود یافته و تاثیر خود را بیش از پیش بر سکونتگاه های ما نهاده است، این سوال مطرح می شود که چه عاملی موجب شکل گیری این عنصر و تاثیر گذار بر روند تکامل آن شده است. سیر شکل گیری و پیشرفت آن در بستر تاریخ از چه پارامترهایی تاثیر پذیرفته است. عده ای از محققان شکل گیری این عرصه را منبعث از دلایل اقلیمی می دانند، در حالیکه عده ای دلایل جغرافیایی را در اولویت قرار می دهند. در پژوهش هایی نیز اهم دلایل را به فرهنگ ساکنان نسبت می دهند. براستی در این میان کدام عامل (یا عوامل) تاثیر غیر قابل انکاری در این گذار داشته و سایر گزینه ها را تحت الشعاع خود درآورده است؟

-4 عوامل موثر بر شکل گیری حیاط مرکزی

فضاهای زیستی در بناهای سکونتگاهی ما از دو نوع فضای محصور و مصنوع و فضای باز تشکیل شده است. در روند شکل گیری این فضای باز در یک تقسیم بندی جامع دو بستر کلی عامل اصلی بوده اند:


1-4 بستر طبیعی، محیطی و کالبدی

1-1-4 اقلیم: ایران با قرار گیری بر روی کمربند بیابانی3 دارای پهنه اقلیمی گرم و خشک است. در قرن ششم میلادی با ورود اسلام به کشور نیز اقلیم بیابانی ایران خوشایند طبع گرم اعراب آمد، و بیشتر در این نواحی شروع به ساخت بنا (اعم از مسکونی و مذهبی) نمودند؛ لذا غالب پیشرفتهای معماری کشور بعد از ورود اسلام در شهرهای گرمِ فلات مرکزی ایران بوده است.4 تقابل با شرایط حاد محیطی در این نواحی توان معماران را تاجایی به بوته آزمایش گذارد که پیشرفت ها و دستاوردهای طراحی اقلیمی با خلق عناصر و شاخصه های معماری این اقلیم به حد کمال خود رسید . یکی از این دستاوردها حیاط مرکزی است. در وضعیتی که گشایش بازشوها به سمت شرایط حاد بیرونی، آسایش را از ساکنان سلب می کند، مناسب آن است که قسمتی از طبیعت را مطلوب کرده و به فضای زندگی خود دعوت کنیم. این فضای باز مرکزی از لحاظ درجه حرارت و میزان رطوبت با محیط کننترل نشده بیرون متفاوت است، بویژه به کمک عناصر مصنوع نظیر حوض، درخت، فضای سبز و چمن کاری شده که در هویت بخشی به آن نقش دارند. پوسته خارجی بنا که خشن و قطور با حداقل بازشوها به بیرون است، از لحاظ ساختاری، شبیه یک کاکتوس عمل می کند که پوست بسیار سختی دارد و کاملا بسته است و اهالی در داخل این پوست سخت زندگی می کنند. از طرفی در داخل مجموعه ایاز درب ها و پنجره ها و اُرُسی ها(پنجره ها با شیشه های مشبک و کوچک رنگی) در فرم، اندازه و رنگ های متفاوت به سمت حیاط گشوده می شوند. به این صورت معماری به جای آنکه به مجادله، تقابل و تضاد با طبیعت بپردازد، با همخوانی و سازش با آن شرایط آسایش را مهیا می کند. البته حیاط مرکزی در سایر اقالیم ایران نظیر گرم و مرطوب و سرد وکوهستانی قابل مشاهده است، اما لزوم شکل گیری آنها از منظر اقلیمی دارای اهمیت کمتری می باشد. در منطقه معتدل و مرطوب نیز فضایی به نام حیاط مرکزی فاقد هویت شاخصی است، در آنجا مرکزیت با
توده بنا است نه فضای باز.


شکل((4 خانه باکوچی و شماره ( 5و(6 پلان و سه بعدی خانه تهامی در کاشان (منبع حاجی قاسمی، (1375

2-1-4 امنیت: در عصر نوسنگی پیش از مدنیت یافتن دولتها و شکل گیری شهرها موانع ساخت بناهای چسبیده به هم که حداقل بازشوها را به سمت بیرون داشت و عبور و مرور تنها از طریق دریچه هایی در بام بناها مقدور بود، ایده ساخت فضایی نیمه باز در مرکز بنا را شکل داد. این مکان به منظور مقابله با حملات و تهاجم سایر افراد و قبیله ها و برای آمادگی جهت رویارویی با دشمن و تدارک حملات بود که در مقایسه با یک دیوار یا بازشویی که مستقیما به بیرون باز می شد، بهتر می توانست امنیت ساکنان را فراهم کند، همچنین مکانی برای انبار مایحتاج و ابزار لازم بود.

3-1-4 جغرافیا: مسائل محیطی و ژئوگرافی در ابعاد کلان حوزه شکل گیری سکونتگاه ها را مشخص می کرده، سپس جهت گیری، تراکم، میزان و نوع گسترش و موانع توسعه بافت ها را تحت تاثیر قرار می داده است. در بافتی که هموار و فاقد عوارض جغرافیایی است، معماران با فراق بال به تخصیص و چیدمان فضاها پرداخته اند، لذا حیاط نیز به عنوان فضایی مهم جایگاه خود را درون بنا حفظ کرده است؛ در مقایسه با بافت های کوهستانی که عوارض زمین اختصاص فضاها را بر حسب اولویت پیش روی معمار قرار می داده است. شاید دلیلی که در بافت کوهستانی دامنه های زاگرس حیاط مرکزی محدود یا حذف شده، تخصیص زمین محدود به فضاهای زیستی است. در این بافت ها محدودیت اعمال شده به واسطه توپوگرافی زمین، حیاط را از مرکز خارج کرده و به مقابل بنا و به صورت عرصه مشترک با همسایه تبدیل کرده است.

شکل(:(7 تداخل عرصه نیمه باز بنا با معبر (منبع: برداشت نگارنده)


2-4 بستر فرهنگی، تاریخی و اجتماعی

1-2-4 محرمیت: محرمیت یکی از اصول پنج گانه معماری ایران است. ایرانیان تمایل داشتند در فضای معیشتی خود به انجام آداب و فعالیت های زندگی خود پرداخته در عین آنکه از نظر اغیار مصون باشند. حیاط مرکزی محیطی امن و آرام برای انجام این امور فراهم آورده است. پوسته خارجی بنا که به عنوان حائلی بین دو حوزه درون و بیرون عمل می کند، کمترین ارتباط بصری و ملموس را با محیط خارج دارد (پیرنیا، .(1384

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید