بخشی از مقاله

چکیده

رشد شتابان جمعیت شهرها منجر به بروز مشکلات و مسائل پیچیده، به ویژه وقوع انواع ناهنجاری های اجتماعی شده است. افزایش جرم و جنایت در شهرها، امنیت و آسایش شهروندان را تهدید می کند و انسجام جامعه را مختل می سازد. از این رو اقدامات علمی و عملی جهت کاهش ناهنجاریها در جامعه ضرورت می یابد.

امروزه تمامی اندیشمندان بر این نکته توافق دارند که جهت کاهش جرایم بایستی با عوامل و ریشه های جرم مبارزه کرد. انگیزه، زمان و مکان سه عامل اصلی بروز جرم هستند. بنابراین تفاوت در ویژه گی های مکانی و زمانی و الگوهای رفتاری، توزیع فضایی متفاوت بزهکاری در سطح شهر را پدید می آورد. از این رو ساختار کالبدی شهرها در بروز جرایم تاثیری بسزا دارد و تغییر در الگوی عملکردی، کاربری و مشخصه های مکانی به شکل گیری الگوهای زمانی و مکانی خاص بزهکاری منجر می شود.

برنامه ریزی کاربری اراضی به عنوان علم ساماندهی شهرها با منطقه بندی صحیح شهرها می تواند نقشی مهم در تغییر شرایط فیزیکی و مکانی شهرها جهت کاهش جرایم و ایجاد امنیت ایفا نماید. بر این اساس با رعایت استانداردهای منطقه بندی و توزیع متعادل کاربری ها از یک طرف نظارت اجتماعی در شهر را بالا برد و از طرف دیگر تراکم بیش از حد جمعیت و فعالیتها و کاربری ها را در فضاهای مختلف شهری کاهش داد و از این طریق از بروز جرم جلوگیری کرد. این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی - تحلیلی است و بر اساس هدف جزء تحقیقات کاربردی است.

-1 مقدمه

جرم به عملی گفته می شود که قانون آن را منع کرده یا ترک عملی که قانون آن را خوا سته ا ست و مجرم به ک سی اطلاق می شود که مرتکب جنایت یا یکی از جرایم تصریح شده در قانون شود و به موجب مقررات برای آن عمل مجازات تعیین شده باشد. به دیگر سخن انجام فعل یا ترک فعل مجرمانه موجب تولد مجرم میگردد.

ریشه تحقیق در مورد تأثیر محیط جغرافیایی بر رفتار انسانی را می توان بین سالهای 377-460 قبل از میلاد مسیح در افکار بقراط یونانی جستجو کرد. این دانشمند به پزشکان توصیه میکرد که وضع اقلیمی، فصول، باد و هوا و را مطالعه کنند و به تأثیر آنها توجه داشته باشند. در نیمه اول قرن نوزدهم اولین کسی که به صورت علمی به مطالعه در رابطه محیط جغرافیایی با جرم پرداخت کتله بلژیکی بود. کتله در بررسی قوانین جغرافیایی به این نتیجه رسید که هر فرد همیشه تحت تأثیر عوامل جغرافیایی درمعرض برخی گرایشهای جرمزا قرار میگیرد. شکوفایی و رونق مطالعات اکولوژیکی جرم به مکتب جامعهشناسی شیکاگو و آثار بزرگانی چون پارک، برگس و مکنزی باز میگردد. از آن زمان تاکنون پژوهشهای مربوط به جرم و بزهکاری بیشتر در حوزه علوم جامعهشناسی، حقوق و روانشناسی انجام گرفته است.

جمعیت شهرهای جهان با متوسط رشد سالیانه 2 درصد در حال افزایش است. در ابتدای سال 2000 میلادی حدود نصف جمعیت جهان در شهرها زندگی میکردند. انتظار میرود در سال 2030 نسبت شهرنشینی در سیاره زمین 61 درصد افزایش یابد، به ویژه شهرهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین از رشد بسیار بالای جمعیت شهری برخوردار خواهند بود.

این رشد فزاینده و افسارگسیخته، ساکنین شهرها را با مشکلات فراوانی درگیر ساخته است. افزایش بزهکاری و انحرافات اجتماعی یکی از مهمترین و اساسیترین معضلات اکثر شهرهای دنیا است. جرم و ناامنی فزاینده شهری از نتایج رشد بیرویه شهرها و بیهویت ماندن آنهاست. شهرها به ویژه شهرهای بزرگ و پرجمعیت مکان دائمی جرایم و نابهنجاریهای اجتماعی هستند. از سوی دیگر میزان جرایم با رشد شهرها افزایش مییابد. آمار موجود حاکی است از سال 1918 جرایم به طور متوسط سالیانه 5/1 درصد افزایش داشته است و در سال 1997 تعداد مجرمین جهان به 4/5 میلیون نفر رسیده است.

از پیامدهای ازدیاد جمعیت و رشد بیرویه شهرها افزایش جرم و جنایت در آنهاست. شناسایی عوامل جرمزا اصلیترین گام در جهت کاهش جرایم محسوب میشود. اندیشمندان طی بررسیهای به عمل آمده به این نتیجه رسیدند که انگیزه، زمان و مکان، سه عنصر اصلی در وقوع جرایم مختلف میباشند. در واقع تفاوت در ویژگیهای رفتاری و ساختارهای مکانی و زمانی منجر به توزیع متفاوت جرایم در سطح شهرها میشود.

در این میان عنصر مکان و منطقه بندی آن در بروز انواع ناهنجاریها نقش بسزایی دارد. هر جرمی در شرایط مکانی و زمانی خاصی اتفاق میافتد. معمولاً مجرمین در انتخاب مکان جرم، منطقی و سنجیده عمل میکنند و بیشتر مکانهایی را جهت اعمال خلاف خود برمیگزینند که فرصتهای مناسبی جهت ارتکاب جرم داشته باشد. بعضی مکانها، فرصت و شرایط محیطی مناسبی برای بزهکاران جهت انجام اعمال مجرمانه آنها پدید میآورند و در مقابل بعضی محیطها مانع بروز ناهنجاری هستند. لذا تلاش در جهت حذف این فرصتها و تسهیلات محیطی جرم در فضاهای شهری منجر به کاهش جرایم خواهد شد.

در این راستا علم برنامهریزی شهری و به تبع آن منطقه بندی مناسب میتواند نقش بسیار مهمی در جلوگیری از وقوع و کاهش جرایم مختلف در شهرها ایفا نماید. برنامهریزان شهری با شناخت محیطهای جرمزا در شهرها و با برنامهریزی و طراحی مناسب میتوانند فضاهای شهری مقاوم در برابر جرم ایجاد نمایند و از وقوع بسیاری از جرایم مختلف جلوگیری نمایند. بنابراین با شناخت رابطه بین نوع و میزان جرم و ویژگیهای مکانی و محیطی محل وقوع آنها و برنامهریزی و طراحی اصولی اینگونه فضاها میتوان میزان ناهنجاری در شهرها را به حداقل رسانید.

-2 نیاز انسان به امنیت

امنیت از دیرباز مهمترین دغدغه انسان ها بوده است. از زمان انسان های اولیه، امنیت به عنوان اساسی ترین رکن زندگی انسان پس از آب و غذا مطرح بوده است، بطوریکه عامل امنیت نقش تعیین کننده در بوجود آمدن اولین شهرها بوده است.

امنیت یکی از عوامل تعیین کننده رفاه عمومی شهروندان از منظر برنامه ریزی کاربری اراضی شهری محسوب می گردد و با جنبههای ادراکی محیط شهری و رفع مخاطرات طبیعی و مصنوعی در مکان گزینی فعالیتها ارتباط دارد.

آبراهام مازلو روانشناس انسان گرا ضمن اولویت بندی نیازهای اساسی بشر به ترتیب اهمیت، بلافاصله پس از نیازهای فیزیولوژیک - شامل: هوا، غذا، مسکن و پوشاک - نیاز به امنیت را در اولویت پنجم قرار می دهد. وی معتقد است نیاز به امنیت از دوران شیرخوارگی شروع می شود و در سرتاسر حیات آدمی ادامه می یابد. بطوریکه در بزرگسالی میل به داشتن امنیت بیشتر می شود. زمانی که جامعه با آشفتگی و هرج ومرج روبرو شود نیاز انسان به امنیت برجسته تر می گردد

-3 ویژگی های یک فضای امن

به عنوان یک اصل اساسی در برنامه ریزی شهری باید به این نکته توجه کرد که شهرها باید به گونه ای ساخته شوند که حداقل نیازهایی از این قبیل را تامین کنند:

-    افراد بتوانند ببینند و دیده شوند .

-    بشنوند و شنیده شوند.

-    بتوانند کمک کنند یا فرار کنند.

و در نتیجه نباید در شهرها محلی برای تحریک جرم و ناامنی وجود داشته باشد.

در پروژه فضای امن که در سال 2002 مطرح شد برای یک فضای امن چهار ویژگی تعیین شده است:

الف - بهره وری: مردم انتظار دارند از شرایط محیطی و امکانات یک فضا برای فعالیت های خود استفاده کنند. فضای خالی از فعالیت نیاز به امنیت ندارد. اگر مردم در فضاهای اجتماعی امنیت لازم را برای انجام فعالیت های خود احساس نکنند، از حضور در فضاهای اجتماعی امتناع می ورزند.

ب - قابلیت دسترسی و ارتباط: یکی از معیارهای ارزیابی محیط امن قابلیت دسترسی به امکانات موجود است.

ج - راحت بودن و احساس آرامش: مردم ضمن آن که راحت بودن در فضا را مشاهده می کنند، باید تصور ذهنی خوشایندی از آن داشته باشند.

د - داشتن روابط اجتماعی: مردم زمانی می توانند در شبکه تعاملی فعال باشند که در روابط اجتماعی خود با دیگران در یک فضا احساس آرامش کنند.

-4 رابطه مکان و جرم

مکان مرکز عمل آگاهانه و ارادی ان سانها ست. محلی ا ست که در آن از رویدادهای مختلف، تجربه زندگی میآموزیم.

از این رو دیدگاه اکولوژی محیط و ف ضایی بر که مجرم در آن مرتکب جرم می شود تأکید دارد و شرایط محیطی چون نوع کاربری ارا ضی و شکل و سیمای شهر را در بروز جرایم بسیار مؤثر میداند. تحقیقات نشان میدهد مجرمین اغلب تمایل دارند در مکانهایی که تسهیلات و امکانات فراوانی جهت ارتکاب جرم و فرار با مخفی شدن وجود دارد به اعمال غیرقانونی خود اقدام نمایند.

بنابراین از نظر طرفداران دیدگاه اکولوژی با برنامهریزی و طراحی و مدیریت مناسب محیط فیزیکی میتوان امکانات محیطی تسهیلکننده وقوع جرم را از بین برد و باعث کاهش بروز جرم در مناطق مختلف شهر شد. از اینرو مطالعات طراحی و برنامه ریزی محیطی را ابزاری ضروری برای کاهش و جلوگیری از وقوع جرم میدانند و اعتقاد دارند قبل از برنامهریزی و طراحی محیطی باید ویژگیهای محیط فیزیکی که میتواند باعث وقوع جرایم مختلف شود شناسایی شود و سپس نسبت به طراحی و برنامهریزی محیطی جهت کاهش جرایم اقدام شود. در ارتباط با رابطه مکان و جرم از دیدگاه اکولوژی شهری می توان به سه نظریه اشاره کرد:

-1-4 نظریه تاکید بر مکان ویژه

در این دیدگاه به مکان ویژه و به خصوص بخش مرکزی که در آن میزان جرایم بیشتر از سایر مناطق است تأکید میشود. طبق این نظریه با دور شدن از بخش مرکزی از رقم جرایم کاسته میشود. - شکویی؛ 1365، ص. - 102 اولین بار شاو و مککی در دهه 1930 این نظریه را بیان کردند. آنها دریافتند که بیشتر جرایم در بخش تجاری شهر که همان بخش مرکزی شهر محسوب میشود متمرکز میباشد.

-2-4 نظریه محیط مساعد

این نظریه به دنبال یافتن ارتباط بین مکان مساعد برای ارتکاب جرم است و همه شرایط محیطی این محدودهها در رابطه با انواع جرایم مورد بررسی قرار میگیرد و تنها تاکید بر مکان خاصی از شهر مثل بخش مرکزی چندان مورد تاکید نیست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید