بخشی از مقاله

چکیده

در ادبیات توسعه، در چند دهه اخیر، حکمروایی خوب به مثابه رهیافتی کارآمد و اصولی برای دست یابی به پایداری اجتماعی اقتصادی سکونتگاههای روستایی در فرآیند توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع، این رویکرد در پی برقراری تشریک مساعی و تعامل مثبت بین نهاد دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی است. بدینترتیب، شکل پذیری سازمانهای مردم نهاد در سکونتگاههای روستایی و تفویض اختیار به ساکنان محلی، علاوه بر گسترش مشارکت اجتماعی اقتصادی ساکنان روستایی در فرآیند توسعه، مددکار ارتقای رضایتمندی و اعتماد آنها از مدیریت برنامهریزی توسعه میشود.

ازاینرو، مقاله حاضر تلاش دارد تا با تبیین حکمروایی شایسته روستایی، اثرگذاری فضایی، چالشها و فرصتهای پیشروی آن را در فرآیند پایداری اجتماعی اقتصادی در سکونتگاه های روستایی ناحیه مورد مطالعه شناسایی نماید. روش پژوهش مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. دادههای میدانی و کتابخانهای سطح توسعه یافتگی سکونتگاههای روستایی این ناحیه با الگوی ناموزون موریس بررسی شد.

یافته های پژوهش نشان داد، مشارکت گسترده ساکنان روستایی دهستان سید شهاب و حیقوق نبی در مقایسه با سایر دهستانها، بر ارتقای شاخصهای متنوع توسعهیافتگی آنها اثرگذار بوده است. در مقابل بی توجهی به مشارکت ساکنان روستایی در دهستانهای کمالرود و قلقل رود باعث کاهش سطح توسعه یافتگی اجتماعی اقتصادی آنها شده است. بنابراین، سیاستگذاری و برنامهریزی در جهت تقویت تشریک مساعی ساکنان روستایی در فرآیند توسعه اجتماعی اقتصادی پیشنهاد میگردد.

مقدمه

حکمروایی خوب رهیافتی است تطبیقی در برنامه ریزی و مدیریت منابع در قلمرو سرزمین - کشور، منطقه، شهر، روستا - که برای دستیابی به توسعه پایدار امری ضروری است - افتخاری و همکاران . - 1390 این اصطلاح از اواخر دهه 1990 به عنوان کلید معمای توسعه مطرح شده است - سامتی و همکاران - 1390، و در طی آن قدرت سلسله مراتبی از بالا به پایین به سمت تصمیم های جمعی هدایت شده و با مشارکت نهادهای مدنی، دولتی و خصوصی به توزیع متعادل قدرت میپردازد.

در چند دهه اخیر به دلیل مشکلات و چالش های به وجود آمده در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، فرایند رشد ارگانیک روستا دچار نارسایی های بسیاری شده است. مهاجرت های بی رویه به شهرها، تخلیه روستاها، تبدیل اراضی کشاورزی به غیر کشاورزی و مانند اینها مثال هایی از این قبیل هستند. در سالهای اخیر، محدودیت زمین، عوامل تولید و افزایش جمعیت، بازدهی تولیدی زمین را کاهش داده و اقتصاد نواحی روستایی را ناپایدار ساخته است . شناسایی این قلمرو با توجه به توانایی های مکانی-فضایی و اعمال مدیریتی صحیح و یکپارچه بر آن میتواند مشکلات بسیاری را از دوش جامعه و به ویژه سکونتگاههای روستایی بردارد و بی تعادلی و بی هنجاری اجتماعی اقتصادی آنها را کاهش دهد.

در این راستا، فقدان سرمایه لازم جهت اجرای طرح ها و پروژه های روستایی، ضعف بیمه در بخش کشاورزی، عدم تضمین خرید محصولات، افزایش سلف خری و کاهش قدرت چانه زنی روستاییان، قطعه قطعه بودن و پراکندگی اراضی، افزایش نیاز به مواد غذایی، سیاست های تمرکز گرایانه سکونتگاهی، محدودیت منابع تولید در روستاها، محدودیت سرمایه و نیروی انسانی و مانند اینها از مهمترین چالش ها در نواحی روستایی بوده و به کارگیری راهبردی مناسب و فراهم کردن زمینه های لازم جهت تعاون و همیاری میان نهاد دولت و روستاییان جهت حذف و تعدیل نارسایی ها را در این زمینه ضروری مینماید.

بر مبنای فضای مسائل مطرح شده و ویژگی های ناحیه روستایی مورد مطالعه این مقاله به دنبال شناخت نقش شیوه های حکمروایی خوب در دستیابی به پایداری اجتماعی اقتصادی روستایی است، و در این زمینه ضمن معرفی شاخص های حکمروایی خوب، چالش های موجود در این زمینه را مورد تحلیل قرار میدهد.

مبانی نظری و پیشینه تحقیق

روستا محیطی است که زمینه مناسبی را برای برقراری ارتباط متقابل روستاییان فراهم میکند. اینگونه ارتباطات میتواند زمینه ساز شکوفایی نظرات و پیوندهای مشترک جهت به وجود آمدن روستایی مسئول و رشد و رونق فعالیت های تولیدی و اقتصادی در فضای روستا است. از این رو با فراهم نمودن مدیریتی کارآمد و اصولی و ایجاد زمینه ای مناسب جهت بهره گیری از این قابلیت ارزشمند میتوان فرصت های زیادی را برای اشتغال در سطح روستا ایجاد نمود و از تخلیه و یا مهاجرت های بی رویه جلوگیری کرد.

ایجاد شرایط مناسب جهت بهره گیری حداکثری از توان های نیروی انسانی و تبدیل کردن ظرفیت های بالقوه به ظرفیت های بالفعل در جامعه روستایی فراهم است. یکی از روش های افزایش بهره گیری از نیروی انسانی و ساماندهی ظرفیت های موجود در محیط روستا استفاده از شیوه های حکمروایی خوب روستایی است، که ضمن توسعه روستایی، مستقیماً بر توسعه اقتصادی اثر گذار است، و میتوان با هدایت صحیح این فرآیند به توسعه پایدار اقتصاد روستایی دست یافت. که در این زمینه مطالعات فراوانی صورت گرفته، برخی از آنها در زیر بررسی میگردد.

اتول و باردس - - 2004، تجربه کشور استرالیا را درمورد حکومت جدید در شهرهای کوچک روستایی مورد بررسی قرار میدهند و این مسئله را بیان میکنند که دولت های ایالتی و فدرال در استرالیا طیف وسیعی از ابزارهای سیاستی برای مناطق روستایی استرالیا است که با تجربه جدیدی از شرایط اجتماعی، به کارگیری مفاهیم پیشرو مانند سرمایه اجتماعی، سرمایه گذاری اجتماعی، توسعه اجتماعی، مشارکت روبه رو هستند و ساختار جامعه را توسعه داده اند. دولت مردم و سازمان های محلی را تشویق به بر عهده گرفتن نقش های هرچه ببشتر در ارائه خدمات محلی خود کرده است و به توسعه انواع سازمان های اجتماعی با هدف جلوگیری از کاهش رشد اقتصادی و اجتماعی منجر شده است

ساندارام و چودری - 2012 - ، حکمروایی خوب و رابطه آن با اقتصاد پایدار را در کشور آفریقا مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند و به این نتیجه میرسند که در حال حاضر موضوعی که در رابطه با حکومت مورد توافق جمعی است، ایفای نقش هایی است که دولت بر عهده دارد و بایستی منجر به دستیابی به عدالت و توسعه پایدار شود. بر اساس شواهد تجربی به دست آمده در کشور آفریقا تأیید میکنند که سرانه بالا درآمد با حکمروایی خوب و دستیابی به رشد پایدار اقتصادی در رابطه مستقیم قرار دارد.

نمونه بارز این موضوع نمودار هایی است از کشورهایی که با حکمروایی خوب تمایل به جذب سطوح بالاتر سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارند و نرخ رشد اقتصادی آنها از دیگر کشور ها بالاتر است. شواهد تجربی نیز ارتباط علت و معلولی میان حکمروایی خوب و کاهش سطح فقر مطلق، مرگ و میر نوزادان، رشد سواد، برابری جنسیتی، دسترسی به آب پاک و دیگر اهداف توسعه هزاره را تایید میکند

روپا و همکاران - 2013 - ، یافته های تجربی در پروژه FP7 اتحادیه اروپا را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند و به این نتیجه میرسند که بالا بردن میزان توافق جمعی در اتحادیه اروپا، کلید موفقیت توسعه مبتنی بر محل است. با این حال اولویت های سیاست های موجود در اتحادیه مورد انتقاد جدی قرار گرفته است و نشان میدهد که نیاز بیشتری به انجام حکمروایی و به کار گیری مشارکت اعضا از حکومت کردن بر آنها است.

حمایت های عمومی از روستاییان میتواند به درک بهتری به منظور بالابردن مشارکت و به وجود آمدن نظرهای مشترک منجر شود و از حکومت کردن بر مناطق روستایی بسیار کمک کننده تر است. آنها به این نتیجه میرسند که ایجاد حکمروایی بسیار بیشتر از حکومت کردن بر افراد میتواند به پویایی در بخش های مختلف سیاسی، اقتصادی و موقعیت دموگرافیک و همچنین ایجاد یک حس مشترک از محل شود. این مهم با تسهیل انعطاف پذیری بیشتر میان بازیگران و توسعه اتاق های مشارکتی برای رهبری مشترک و انعطاف پذیری عملیاتی را در اولویت بندی سیاست ها پشتیبانی میکند

صندوق رفاه اجتماعی اروپا در سال 2014 طی مقاله ای ، ضرورت پشتیبانی از حکمروایی خوب را در مدیریت عمومی اقتصادی جهت دستیابی به رفاه اجتماعی و افزایش میل رقابت در راستای بالا بردن کیفیت اقتصادی را تحت بررسی قرار داده است و به این نتیجه رسیده است که حکمروایی خوب و با کیفیت از دولت ها عموماً یک جنبه کلیدی در تضمین رقابت بلند مدت یک کشور در بهبود کیفیت رفاه عمومی است.

رشد کیفیت مدیریت عمومی دولت در دستیابی به تاًمین بودجه و سرمایه گذاری کشورهای عضو بسیار حائز اهمیت است. این سرمایه گذاری ها کلید مقابله با چالش های پیش رو است و به نوبه خود در بهبود فضای کسب و کارمؤثر بوده و نتایج سود مندی به بار خواهد آورد. مسیر دستیابی به حکمروایی خوب نیازمند یک چشم انداز بلند مدت و محور توجه واقعی به نیازهای شهروندان و فضای کسب و کار است. در این مسیر جلب اعتماد اولویت اول را دارا میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید