بخشی از مقاله
چکیده:
با توجه به آسیب پذیری و وضعیت خاص و حساس کودکان، تاثیر فرهنگ درونی شده آنان بر رفتارهایشان در سنین بزرگسالی و اینکه موفقیت در از بین بردن و یا کاستن از میزان شدت و حجم یک مشکل وابسته به شناخت علل موجده آن مشکل است و چنانچه توجه لازم از جانب والدین و نهادهای مرتبط به این امر معطوف گردد. در آینده تبعات ناگواری به بار خواهد آورد. در این نوشتار برآن شدیم تا با روش تحلیلی و کتابخانه ای و با استفاده از کتب روانشناسی و قوانین و مقررات بین المللی به تبیین فرآیند نظام کنترل بزهکاری اطفال و نوجوانان بپردازیم در این بین پس از ارائه نظرات پیرامون عوامل موثر در بزهکاری اطفال و نوجوانان مشخص شد که وضعیت خانواده بیشترین تاثیر را در بزهکاری اولیه کودکان داشته است و بازداشت غیرقانونی طولانی مدت، خشونت مامورین بازداشت و کانون اصلاح و تربیت و تبعات منفی محیط زندان از مهم ترین عوامل موجود در جامعه پیرامون کودکان مذکور است که می تواند بر بزهکاری ثانویه آنان موثر باشد.
مقدمه:
برای تحقق بزهکاری به علت نیاز است و برای خلق علت مجموعه ای از شرایط، رفتار و .. لازم است که به هریک از آنها عامل می گویند. عوامل موثر بزهکاری شامل مجموعه ای از شرایط و رفتارها و .. هستند که پدید آورنده علت بزهکاری می باشند. سطح اجتماع، محیط پیرامون فرد، سطحی است که فرد در آن به عنوان یک کنشگر با پیرامون خود رابطه متقابل دارد و شامل محیط خانواده، خویشاوندان، گروه دوستان و محله ای است که کودک در آن زندگی می کند و هنجارهای و قواعد غیررسمی توسط کودک در آن آموخته و با عنوان ارزش و هنجار خود را با آن سازگار می سازد. سطح جامعه سطحی است که کودک در شرایط یعنی با آن مرتبط می شود در این سطح کودک برای اولین بار هنجارهای رسمی را تجربه می کند. برای کودکان در شرایط دشوار از جمله بزهکاری این احتمال وجود دارد که سطح جامعه و قواعد رسمی آن در سطح دستگاه قضایی و ضابطین آن نیز بر آنان آشکار شود.در نوشتار حاضر ابتدا نقش هم ترین عامل اولیه در ایجاد بزهکاری در اطفال و نوجوانان مورد بررسی قرار می گیرد و سپس به نقش دستگاههای قضایی به عنوان عوامل ثانویه که هم می تواند نقش تجدید کننده و هم بازدارنده در ادامه بزهکاری اطفال و نوجوانان را داشته باشند مورد بررسی قرار می گیرد. در این نوشتار ابتدا به مفهوم بزه و بزهکاری و تاریخچه و کنش اجتماعی اشاره می کنیم و سپس نقش خانواده و دستگاه های قضایی در ایجاد یا عدم بزهکاری را بررسی می نماییم:
-1مفاهیم بزه و بزهکاری:
بزه: بزه در اصطلاح حقوق معادل جرم است یعنی هر فعل یا ترک فعل که به دلیل اختلال در نظم اجتماعی، قانون جزا برای آن مجازات مقرر کرده است.
بزهکاری: بزهکاری از لحاظ اصطلاحی معنای بسیار نزدیکی با جرم دارد ولی بیشتر برای کودکان و اطفال به کار برده می شود زیرا اطفال با توجه به روح لطیف و ساده ای که دارند مناسب نیست که برای آن ها از عناوینی همچون مجرم و تبهکار استفاده کرد به همین دلیل برای اطفال از لفظ بزهکار استفاده می شود.
-2تاریخچه واکنش اجتماعی بزهکاری اطفال:
اصطلاح بزهکاری اطفال نخستین بار در انگشتان و در سال 1851 میلادی مطرح شد در آن دوران جرائم کودکان و نوجوانان افزایش یافته بود، از آن پس واژه بزهکاری اطفال در تمام کشورها متداول گردید.در آمریکا لایحه مربوط به تاسیس دادگاه اطفال در سال 1899 به تصویب رسید که به موجب این قانون دادگاه اطفال تشکیل گردید و این اولین دادگاه اطفال بود کهرسماً شروع به کار کرد.در ایران نخستین بار وضعیت اطفال در قانون 1304 مورد توجه قرار گرفت و متعاقب آن قانون تشکیل دادگاه های اطفال بزهکار در آذرماه 1338 به تصویب رسید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تغییرات بنیادینی در سیستم قضایی ایران به عمل آمد.
-3بررسی نقش خانواده در ایجاد یا عدم بزهکاری:
خانواده نخستین عامل تأثیرگذار در رفتار فرد است. اطفال تحت تأثیر افکار، عقاید و رفتار اعضاء خانواده خود قرار می گیرند. چرا که خانواده در حکم کانالی است که طفل از طریق آن با فرهنگ جامعه خود مأنوس می شود و شخصیت او شکل می گیرد. تأثیر خانواده بر رفتار، تفکر و شخصیت طفل از سوی محققین علوم تربیتی ب هکرات مورد تأیید قرار گرفته است. از نظر این محققین ساختار و کیفیت خانواده، تأثیر انکارناپذیری در آینده طفل دارد تا حدی که شالوده و سنگ بنای اخلاقی، روانی، اقتصادی و عاطفی محیط خانواده در صورت نامناسب بودن، ضایعات و خسارات جبران ناپذیری بر ساختمان شخصیت طفل وارد آورده و آینده وی را به خطر خواهد انداخت. بنابراین اگر خانواده به وظایف مادی و معنوی - اعم از عاطفی و تربیتی - درست عمل کند، کودک ضمن احساس رفع نیازهای طبیعی، به طور مستمر و مداوم، اجتماعی شده و کنش ها و واکنش های مناسب بروز م یدهد. اگر والدین نتوانند احتیاجات فطری و طبیعی کودک را برآورده سازند و او را برای زندگی در اجتماع تجهیز نمایند، نمی توان انتظار داشت که چنین کودکی توانایی لازم برای انطباق خود را با ارزش های جامعه داشته باشد. یکی از عوامل بسترساز ناهنجاری و بزهکاری اطفال در محیط خانواده، : - نجفی توانا، : - 76 : 1382 از هم گسیختگی خانواده است که عواملی موجب این از هم گسیختگی است که در ذیل به بررسی آنها می-پردازیم: