بخشی از مقاله
چکیده
نگاهی نافذ به جهان پیرامون این حقیقت را آشکار می کند که »جهان امروز بسیار متفاوت از گذشته است« که در این راستا از ویژگیهاي مسلط جهان امروز می توان به جهانی شدن اقتصاد، تولید انبوه و ظرفیت مازاد در اکثر بازارها، رقابت برمبناي زمان، انبوه اطلاعات و کارآیی ارتباطات و دانش، اطلاعات و قدرت روزافزون مشتري اشاره کرد و این همه بیانگر یکپارچگی بازارهاي جهانی و پیچیدگی روزافزون بازارها و پویایی محیط فراوري شرکتها و موسسات تولیدي و خدماتی است. در چنین فضایی این سوال اساسی قابل طرح است که: راز بقا و موفقیت سازمانها در بازار فرارقابتی امروز چیست؟ با نگاهی به ادبیات مربوطه و بررسی نظریات متخصصان مدیریت استراتژیک پاسخ سوال را در ایجاد، حفظ و تداوم مزیت رقابتی پایدار در مییابیم به این معنا که صاحبنظران معتقدند سازمانها براي مصون ماندن از امواج سهمگین محیطی و نیز سازگاري با الزامات رقابتی چاره جز کسب و تداوم ضربت رقابتی پایدار ندارند. بدیهی است که رسیدن به این هدف مستلزم طراحی مسیر رقابتی بسیار هوشمندانه است که از نظر علّی مبهم و از نظر اجتماعی و مدیریتی پیچیده است. در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمانها براساس دانش زندگی میکنند و میمیرند ، و موفق ترین سازمان ها، آن هایی هستند که از این دارائی ناملموس به نحو بهتر و سریع تري استفاده میکنند. مطالعات نشان دادهاند که بر خلاف کاهش بازدهی منابع سنتی - مثل پول، زمین، ماشین آلات و غیره - ، دانش واقعاً منبعی براي افزایش عملکرد کسب و کار است. از دیدگاه بهمنظور خلق و افزایش ارزش3 استراتژیک، امروزه از سرمایه فکري سازمانی استفاده میشود و موفقیت یک سازمان به توانایش در مدیریت این منبع کمیاب بستگی دارد. این قابلیت مهم مزیت رقابتی پایدار4 سازمانی در مقایسه با سازمانهاي دیگر میتواند ایجاد کند، از این رو، هدف این مقاله بررسی نقش سرمایه فکري در مزیت رقابتی است.
مقدمه
واژه سرمایه هاي فکري اولین بار در دهه 1990 وارد ادبیات دنیاي کسب و کار شد و مجله Fortune در سال 1991 با انتشار مقالهاي از Tom Stewart تحت عنوان "قدرت ذهن" نقش و اهمیت سرمایههاي فکري را براي خوانندگان خود، که اغلب مدیران ارشد سازمانها بهشمار میآمدند، مطرح کرد [7] و بعد از آن در سال 1969 توسط جان کنث گالبرایث - اقتصاددان - به منظور توضیح و تبیین شکاف مابین ارزش دفتري و ارزش بازاري مؤسسات مطرح گردید .[23] سرمایه فکري مشتمل بر همه فرآیندها و داراییهایی است که معمولاً در ترازنامه سازمانها نشان داده نمیشوند و شامل همه داراییهاي ناملموسی است که در حسابداري مدرن مورد توجه قرار داده میشوند .[11] یکی از مهمترین مشکلات سیستمهاي حسابداري سنتی، ناتوانی آنها در سنجش و اندازه گیري و در نظر گرفتن شفاف سرمایههاي فکري سازمانها بهشمار میآید. اغلب این سیستمها از نقش و اهمیت فزاینده حق مالکیت معنوي و دانش در سازمانهاي عصر نوین غافل بوده و از توان سنجش ارزش واقعی داراییهاي نامشهود در محاسباتشان قاصرند. بههمین دلیل، تمایل به سنجش و لحاظ کردن ارزش واقعی داراییهاي نامشهود در محاسبات قاصرند. بههمین دلیل، تمایل به سنجش و لحاظ کردن ارزش واقعی داراییهاي نامشهود و دانش در صورتهاي مالی سازمانها بیش از پیش افزایش یافته است. در جوامع دانش محور کنونی، بازده سرمایههاي فکري بهکار گرفته شده بسیار بیشتر از بازده سرمایههاي مالی بهکار گرفته شده اهمیت یافته است. این به آن معنی است که در مقایسه با سرمایههاي فکري، نقش و اهمیت سرمایههاي مالی در تعیین قابلیت سودآوري پایدار کاهش چشم گیري یافته است. بهعبارتی دیگر، میتوان چنین متصور شد که میان میزان برخورداري سازمانها از داراییهاي نامشهود و دانش از یک طرف و ارزش واقعی سرمایههاي فکریشان رابطه مستقیمی وجود دارد .[12] از آنجا که درك و بهره برداري از منابع ناملموس حیاتی در سازمانها به حفظ و کسب مزیت رقابتی کمک میکند، در این مقاله تأثیر سرمایه فکري در مزیت رقابتی پایدار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
مروي بر ادبیات و پیشینه تحقیق
نخستین تلاش هاي مرتبط با مفاهیم سرمایه ي فکري مرهون مطالعات فریتز مچلاپ1 در سال 1962 میلادي است. اما به لحاظ تاریخی ابداع مفهوم سرمایه ي فکري به سال 1969 میلادي، اقتصاددانی به نام جان کنت گالبرایس2 نسبت داده می شود. هر چند در این میان نباید تلاش هاي جیمز تابین در نیمه دوم قرن گذشته را نیز فراموش کرد که براي اولین بار مدل مبتنی بر نسبت او.کیوي. تابین توانست ابزاري را در اختیار سازمانها قرار دهد تا عملکرد اثربخش سرمایه ي فکري سازمان را مورد بررسی قرار دهند. در نتیجه این تلاش ها، ادبیات سرمایه فکري به سرعت در مسیر توسعه سازمانی قرار گرفت. اما با بررسی دقیق تري شاید بتوان گفت که مفهوم سرمایه فکري از دهه هشتاد میلادي نظر عمومی نظریه پردازان و پژوهشگران را به خود جلب نمود و از دهه ي نود میلادي این مفهوم به طور گستردهتري مورد توجه سازمانها قرار گرفت. در سال 1980 میلادي، هیروکی ایتامی3 کتاب خود را پیرامون ارزشگذاري و تحرك بخشی به داراییهاي نامشهود با تکیه بر مفاهیم سرمایه فکري به رشته تحریر درآورده و به زبان ژاپنی انتشار داد. 1988 میلادي، سویبی براي اولین بار به معرفی سرمایه دانشی پرداخت، این موضوع مقدمه اي بود بر کارهاي وسیع تري که، در سال 1989 با انتشار کتاب »ترازنامه نامشهود« و معرفی مدلی براي سنجش سرمایه فکري سازمان در قالب سه مفهوم : ساختار داخلی، ساختار خارجی، شایستگیهاي فردي انجامید .[8]
نتیجه تحقیقات نشان می دهد سرمایه فکري در افزایش عملکرد سازمان مؤثر است. براي مثال، مطالعات بنتیس4 در کانادا و همچنین بنتیس و همکاران در صنایع مالزي نشان داد که بین عناصر سرمایه فکري - سرمایه انسانی، سرمایه ساختاري و سرمایه مشتري - و عملکرد کسب و کار، همبستگی مثبت و منفی وجود دارد. همچنین نتیجه تحقیق این نویسندگان نشان داد که سرمایه انسانی بدون توجه به نوع صنعت اهمیت دارد: سرمایه مشتري بر سرمایه ساختاري صرفنظر از صنعت تأثیر معناداري دارد؛ و سرانجام توسعه سرمایه ساختاري رابطه مثبتی با عملکرد کسب و کار دارد. این نتایج به صورت تلویحی اشاره به تلاش سازمانها براي مدون کردن دانش سازمانی و از طریق آن توسعه بیشتر سرمایه ساختاري در نهایت منجر به مزیت رقابتی پایدار میشود. این مزیت به نوبه خود به بهبود بیشتر عملکرد کسب و کار منتج خواهد شد. همچنین سایر تحقیقات نشان داد که سرمایه فکري، بهعنوان مهمترین سرمایه فکري یک شرکت، تأثیر قابل ملاحظهاي بر عملکردش دارد. براي مثال، چن و همکاران5 نیز براساس تحلیل محتوي مدلهاي اندازه گیري سرمایه فکري ارائه شده توسط محققان غربی، یک مدل اندازه گیري کیفی براي سرمایه فکري با چهار عنصر سرمایه انسانی، سرمایه ساختاري، سرمایه نوآوري و سرمایه مشتري، طراحی کردهاند. تحقیق تجربی این محققان نشان داد که نه تنها همبستگی مثبت و قابل ملاحظه بین عناصر سرمایه فکري وجود دارد، بلکه بین این عناصر و عملکرد کسب و کار شرکتهاي مورد مطالعه شان وجود دارد همچنین، طرفداران مکتب مزیت رقابتی مبتنی بر دانش درباره مزیت رقابتی بحث میکنند یک شرکت میتواند پیروز یک نبرد رقابتی شود، تنها اگر داراي دانش مناسبتر از رقبایش باشد 29] و .[41 یک مشخصه اصلی مکتب مبتنی بر دانش این است که بر اساس یک رویکرد جامع به توضیح منابع مزیت رقابتی یک شرکت میپردازد؛ بدین معنا که مزیت رقابتی اساساً از شرکت و دانشاش ناشی میشود [22]
مکتب مبتنی بر دانش، زمانی که چندین مقاله درباره: تئوري مبتنی بر دانش شرکت و دانش به مثابه عامل مهم عملکرد شرکت و رقابتی شدن منتشر شد 26]، 35، 41، .[36 یک رویکرد مهم براي توضیح مزیت رقابتی یک شرکت در اواخر دهه 1990 شد. جدیدترین طبقه بندي دانش مبتنی بر سرمایه فکري یک شرکت با عناصر سرمایه انسانی و سرمایه ساختاري است [25] مزیت رقابتی واقعی یک شرکت عمدتاً بر اساس سرمایه ساختاریش بنا نهاده میشود، که به معنی این است که یکی از مهم ترین چالشهاي مدیریت دانش تبدیل سرمایه انسانی شرکت به سرمایه ساختاریش است [30] در ادامه این مقاله، نویسندگان به توضیح بیشتر سرمایه فکري و مزیت رقابتی پرداخته اند.
تعریف سرمایه فکري
سرمایه فکري فراهم کننده یک پایگاه منابع جدید است که از طریق آن سازمان میتواند به رقابت بپردازد .[17] بنتیس معتقد است سرمایه فکري عبارت از تلاش براي استفاده مؤثر از دانش - محصول نهایی - در مقابل اطلاعات - ماده خام - است .[18] سرمایه فکري اصطلاحی براي ترکیب دارایی ناملموس بازار، دارایی فکري، دارایی انسانی و دارایی زیرساختاري است،که سازمان را براي انجام فعالیتهایش توانمند میسازد .[20] از دیدگاه روس و همکارانش سرمایه فکري شامل همه فرآیندها و داراییهایی است که معمولاً در ترازنامه نشان داده نمیشوند و هم چنین شامل همه داراییهاي ناملموسی است - مثل: ماركهاي تجاري، حق ثبت و بهره برداري و نامهاي تجاري - که در روشهاي حسابداري مدرن مورد توجه قرار داده میشوند .[38] بهعبارت دیگر، سرمایه فکري جمع دانش اعضاء سازمان و کاربرد دانش آنها است .[39] استوارت معتقد است سرمایه فکري شامل دانش، اطلاعات، دارایی فکري و تجربه است که میتواند براي ثروت آفرینی مورد استفاده واقع شود. سرمایه فکري توانایی ذهنی جمعی یا دانش کلیدي به صورت یک مجموعه است .[5] مفهوم سرمایه فکري یکی از غنی ترین چهارچوب هاي تبیینی در ملاحظات جامعه شناختی، اقتصادي و مدیریتی معاصر است. این مقوله طی دهههاي اخیر دست خوش تحولاتی گردیده است که به واسطه آنها شاهد ظهور نظریههاي جدید سرمایه سازمانی، فکري، انسانی و فرهنگی میباشیم .[4] امروزه جنبه نامشهود اقتصاد بر پایه فکري بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. سازمانها براي مشارکت در بازارهاي امروزین، در هر شکل و نوع به اطلاعات و دانش براي بهبود عملکرد خود نیازمندند. مطالعات انجام گرفته بیانگر افزایش گاه 60 تا 75 درصدي ارزش سرمایه فکري و داراییهاي نامشهود در قیمت سهام سازمانها است .[31] بهعبارت بهتر میتوان گفت که امروزه مدیریت سرمایههاي فکري، سازمانها را به موفقیتهاي بیشتري در افقهاي آینده بازارهاي رقابتی خواهد رساند .[19] در علم حسابداري، دارائی ناملموس در سرفصلی تحت عنوان »سرقفلی« جاي میگرفت و سرمایه فکري بخشی از این سرفصل بهشمار میآمد 37]، .[39 تعدادي از طبقه بنديهاي معاصر با قائل شدن تفاوت، سرمایه فکري را در طبقاتی نظیر: سرمایه خارجی - مرتبط با مشتري - ، سرمایه داخلی - مرتبط با ساختار سازمانی - و سرمایه انسانی تفکیک نمودند 24]، .[27
سرمایه فکري و اجزاي آن
دسته بنديهاي متفاوتی از مفهوم سرمایه فکري ذکر شده اند. از جمله استوارت - 1997 - سرمایه فکري را به سرمایه انسانی، ساختاري و مشتري دسته بندي نموده است. لیلارت و همکاران سرمایه فکري را به چهار جزء سرمایه مشتریان، سرمایه ساختاري، سرمایه مشتري و سرمایه نوآوري تقسیم نمودند .[40]