بخشی از مقاله
چكيده
هدف پژوهش حاظر شناسايي عوامل موثر در ايجاد مزيت رقابتي پايدار در فضاي بهرهوري بنگاههاي كوچك و متوسط سازمان فني و حرفهاي شمالغرب كشور مي باشد كه جامعه آماري اين پژوهش، شامل كليه مديران رده بالاي سازمان-هاي فني و حرفهاي شمال غرب كشور شامل استانهاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي و اردبيل ميباشد. تعداد اين مديران براساس آمار اين سازمان، ٢٨ نفر ميباشد. براي جمعآوري دادهها جهت تهيه و تدوين پيشينه تحقيق از روش كتابخانهاي استفاده شده است.
همچنين به منظور جمعآوري دادهها جهت پاسخ به سوالات تحقيق از روش ميداني پرسشنامه اي استفاده شده است.ابتدا از طريق مصاحبه ي ساختاريافته و به روش گلوله برفي، نفرات به عنوان خبره ذي صلاح جهت انجام مقايسات مورد نياز انتخاب شدند، سپس از مباني نظري و پرسشنامه به عنوان ابزارهاي اصلي جمعآوري دادهها استفاده شده است. و در نهايت بر اين اساس، معيارهاي "پايداري در عمليات توليد، پايداري در عمليات زنجيره توزيع، منابع چالشها و مسائل پايداري، ابزارها و تكنيك هاي توسعه كسب و كار پايدار در توليد/خدمات، پايداري در طراحي توليد/فرايند، پايداري در عمليات تامين " شناسايي و تعداد ٢٦ عامل از مجموع معيارها نيز استخراج گرديد.
مقدمه
با اين كه كشورها و صنايع اغلب در جستوجوي عوامل كليدي موفقيت اقتصادي هستند ولي بهتر آن است كه با تمركز بيشتري در جستوجوي منشأ اين عوامل باشند. به عبارت ديگر به دنبال اين سؤال برآيند كه چه ويژگيهايي در يك كشور منجر به ايجاد زمينههاي موفقيت بينالمللي ميشود و اينكه چگونه يك كشور زمينهها و بسترهاي لازم را براي ايجاد مزيت رقابتي و حفظ آن در صنعتي خاص فراهم ميآورد - شيلك٢، ٢٠١٤ - . پاسخ اين سؤال براي صنايعي كه به منظور بقاء در بازارهاي بينالمللي ناچار به رقابت هستند. از اهميت فوقالعادهاي برخوردار ميباشد.
يك كشور بايد بداند كه كدامين عامل و ويژگي در كشورش در ايجاد و حفظ مزيت رقابتي بينالمللي حياتي و ضروري است، پس به تقويت آن بپردازد. - پورتر، ١٩٩٠ - . يكي از ويژگيهاي شركتهاي موفق امروز برخورداري از قدرت رقابتپذيري است و در عين حال ويژگي بارز شركتهاي ناموفق، عدم برخورداري از اين ويژگي است.بات.جه به اهميت موضوع در اين پژوهش به شناسايي عوامل موثر در ايجاد مزيت رقابتي پايدار در فضاي بهرهوري بنگاههاي كوچك و متوسط سازمان فني و حرفهاي شمالغرب كشور مي پردازيم.
مباني نظري و پيشينه تحقيق
يك شركت زماني از ديدگاه مشتريان خود رقابتي است كه بتواند ارزشي بيشتر از رقبا ارائه كند. اين ارزش از طريق ارائه محصولاتي با قيمتهاي كمتر اما كيفيت مشابه نسبت به رقبا و يا ايجاد تمايز در كيفيت كه بتواند قيمتهاي بالاتر را توجيه كند، سنجيده خواهد شد. اما از نظر سهامداران، زماني كه شركت بتواند بازگشت سرمايه بالايي را در كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت ارائه كند رقاتي خواهد بود. جزء سوم رقابتپذيري، توانايي كنش و واكنش شركت در محيط رقابتي امروز است.
رقابت در دنياي پوياي امروز تنها از طريق بهبود مداوم محصولات و قابليتهاي شركت در ارضاي نياز مشتريان و سهامداران، امكانپذير خواهد بود و اين نياز به قوت مالي و توانايي تأمين اعتبار سريع و به موقع تغييرات استراتژيك در فرآينهاي شركت خواهد داشت. رقابت پذيري تنها در صورت ايجاد تعادل مناسب بين رضايت مشتريان و سهامداران و توانايي مالي شركت، ميسر خواهد شد
با بررسي همه تعاريف فوق مشخص ميشود كه هريك هريك از آنها به بيان يكي از ابعاد مؤثر بر رقابتپذيري شركتها در صنعتي خاص ميپردازد. همچنين با توجه به تغييراتي كه در محيط اقتصادي بينالمللي رخ داده است، هيچ يك از اين تئوريها براي بيان علت تجارت كشورها و دليل موفقيت كشوري در صنعت خاص و توانايي يك كشور در حفظ موقعيت رقابتي خود در بلندمدت كافي نبوده و نياز به ارائه نظريهاي است كه بتواند وراي مزيت نسبي، به بيان دلايل رقابتپذيري يك صنعت در سطح جهان بپردازد.
اين تئوري بايد به تشريح علت دستيابي كشوري به مزيت رقابتي در همه ابعاد، نه فقط از بعد عوامل توليد، و با در نظر گرفتن پويايي محيط رقابت امروز بپردازد - لازلو و اولبرت٢، ٢٠٠٩ - .لازم به تأكيد است كه هيچ كشوري قادر نيست كه در توليد همه محصولات نسبت به رقبا از موضع برتر برخوردار باشد.
منابع انساني و ساير منابع مورد نياز براي انجام فعاليتهاي اقتصادي در يك كشور محدودند و دغدغه هر كشور به منظور دستيابي به موضع رقابتي مطلوب در جهان، بهكارگيري اين منابع با بالاترين سطح بهرهوري ممكن ميباشد - پورتر و شوآب٣، ٢٠٠٨ - .در حال حاضر رقابتپذيري يك موضوع محوري در سطح دنيا است از آن به عنوان وسيلهاي جهت دستيابي به رشد اقتصادي مطلوب و توسعه پايدار ياد ميشود. در يك اقتصاد جهاني شده، رقابتپذير بودن به معناي امكان بهدست آوردن موقعيت مناسب و پايدار در بازارهاي بينالمللي است.
هر شركتي كه در صنعت رقابت ميكند، داراي استراتژي قابل رقابت آشكار و يا ضمني است. ممكن است كه اين استراتژي، به طور آشكار از طريق فرايند برنامهريزي شكل بگيرد و يا طي فعاليت بخشهاي متعدد اجرايي يك شركت، به طور تدريجي و ضمني، ايجاد شود - وظيفهدوست و همكاران، ١٣٩٢ - ؛ جهاني شدن اقتصاد و توسعه فناوري اطلاعات باعث گرديده، بازار عرضه محور به بازار تقاضا محور تغيير يابد و سازمانها براي حفظ و بقاي خود به اهميت ارضاي نياز مشتريان پي برند
با توجه به ساختار هر صنعت، مزيتهاي رقابتي بنگاهها ابعاد بسيار وسيعي دارد. همچنين، بسته به اينكه محدودة فعاليت سازمان كل بازار است يا بخش يا بخشهايي از بازار، استراتژيهاي متفاوتي در بنگاهها اجرا ميشود.
در ميان ابعاد بيشمار مزيتهاي رقابتي ميتوان اين دو بعد پايهاي را به عنوان فصل مشترك اين رويكردها شناسايي كرد. از تركيب اين دو بعد پايهاي با محدودة فعاليت سازمان در صنعت سه استراتژي عمومي براي مديران ايجاد ميشود كه عبارتند از: استراتژي رهبري هزينه، تمايز محصول و استراتژي تمركز؛ هدف اين استراتژيها بالا بردن توان رقابتي شركت و يا سازمان است - وظيفهدوست و همكاران، ١٣٩٢، ١٢٣ - . از طرفي با وجود رقابت صنايع، ذكر اين نكته حائز اهميت است كه صنايع در خلأ نيستند. هر سازماني، اعم از شركتهاي بزرگ، شركتهاي دولتي، يا كسب و كارهاي كوچك ميخواهند خواستههاي مشتريان و سهامداران گوناگون را برآورده سازند.
بنابراين نيازمند مواد، تجهيزات، تسهيلات و تأمين كنندگاني از صنايع ديگر هستند و عملكرد يك صنعت به وسيله فعاليتهاي ساير صنايعي كه تشكيل زنجيره تأمين ميدهند، تحت تأثير قرار ميگيرد. كارايي و اثربخشي هر صنعتي، حاصل عملكرد مديريت و ساختار زنجيره تأمين آن است - رحمانسرشت و افسر، ١٣٨٧، ٣٨ - .طي سال هاي اخير، مزيت رقابتي در مركز بحث استراتژي هاي رقابتي قرار گرفته و بحثهاي بسياري درباره مزيت رقابتي مطرح شده است. با اين وجود، ارائه يك تعريف دقيق از مزيت رقابتي مشكل ميباشد.
از يك طرف، مزيت رقابتي به معناي بازده بيش از حد معمول تلقي شده و از طرف ديگر، مزيت رقابتي به عملكرد بازار سرمايه و انتظارات مرتبط شده است. ولي رايج ترين تعريف مزيت رقابتي در ادبيات استراتژي رقابت و در چارچوب خلق ارزش، هر آنچه موجب گردد درآمد بيش از هزينه افزايش يابد، تجلي پيدا مي كند - راملت١،٢٠٠٣ - .پيتراف٢ - ١٩٩٣ - ، مزيت رقابتي را حفظ درآمد بالاتر از حد نرمال تعريف مي كند. به عقيده بسكانو، درانو و شانلي٣ - ٢٠٠٠ - در صورتي كه بنگاه در مقايسه با متوسط نرخ سود اقتصادي به نرخ بالاتر سود اقتصادي در بازار يكسان دست پيدا كند، داراي مزيت رقابتي مي باشد.
مزيت رقابتي عبارت از ميزان فزوني جذابيت پيشنهادهاي شركت در مقايسه با رقبا از نظر مشتريان است. همچنين مزيت رقابتي توانايي شركت ها در جذب نظر مشتريان نسبت به رقبا ، با تكيه بر قابليتها و ظرفيتهاي سازماني است و درنهايت مزيت رقابتي ارزش هاي قابل ارايه شركت براي مشتريان است به نحوي كه اين ارزشها از هزينه هاي مشتري بالاتر است - حاجي پور و مومني، ١٣٨٨ - .اصطلاح مزيت رقابتي پايدار - SCA - به شكل جدي در سال ١٩٨٥ و توسط پورتر مطرح كرد ولي تعريف رسمي در اين مورد استفاده نكرد.
بارني٤ - ١٩٩١ - نزديكترين تعريف را ارائه نمود و گفت كه زماني بنگاه داراي مزيت رقابتي پايدار است كه يك استراتژي خلق ارزش را به طور غير همزمان با رقباي بالقوه و موجود اعمال كند به گونه اي كه بنگاههاي ديگر قادر به نسخه برداري از فوايد اين استراتژي نباشند. بر پايه كار بارني، ميتوان گفت كه مزيت رقابتي پايدار عبارت است از تداوم فوايد اعمال استراتژي هاي خلق ارزش بي نظير به شكل غير همزمان با رقباي بالقوه و موجود به دليل عدم توانايي رقبا در نسخه برداري از اين فوايد
همانطور كه بيان شد براي سازه مزيت رقابتي پايدار تعاريف بسيار مختلفي ارائه شده است. از اين رو شاخصها و عناصر آن نيز به صورت هاي مختلفي بيان شدهاند و محققين ويژگي هاي متفاوتي به مفهوم مزيت رقابتي پايدار نسبت دادهاند. با وجود اينكه مقالات و پژوهشهاي قابل تاملي در اين راستا صورت گرفته است ولي پژوهشي كه توسط گونسكاران و اسپالانزاني٥ - ٢٠١٢ - ديدگاه جامع تر به مساله رقابتپذيري پايدار دارد. در اين پژوهش ديدگاه كاملي درمورد توسعه كسب و كار پايدار٦ در حوزه توليد و خدمات٧ ارائه شده و دسته بندي٨ و تعيين معيارهاي مرتبط با آن به صورت دقيق صورت گرفت است.