بخشی از مقاله
چكيده
در طول دهه گذشته، ديدگاه مبتني بر مزيت رقابتي كه در چارچوب ديدگاه مبتني بر منابع جامعتر از استراتژي رقابتي تكامل پيدا كرد، به عنوان چارچوبي نظري براي توضيح ناهمگني در عملكرد صنعتي پديدار شده است و با توجه به افزوده شدن توسعه تواناييهاي بنگاه هاي كوچك و متوسط به ماموريتهاي سازمان بهرهوري آسيا، مي توان گفت كه اهميت بررسي مباحث كاركردي اين بنگاه ها بيش از پيش شده است. با توجه به اهميت بنگاه هاي كوچك و متوسط كه گاها پايه گذار بزرگترين شركتهاي بين المللي ميشوند، ما را بر آن داشت تا عوامل موثري كه بر پايداري بنگاه هاي كوچك و متوسط وابسته به سازمان فني و حرفه اي كشور را دسته بندي و رتبه بندي نماييم. داده هاي اين پژوهش با استفاده از روش نمونه گيري هدفمند و نظرات ١٨ خبره و از طريق دو پرسشنامه محقق ساخته جمع آوري و از طريق روش فرايند تحليل شبكه اي مورد تجزيه و تحليل واقع شد. در نهايت عوامل؛ "شبكه هاي اجتماعي، تهديدات محصولات وارداتي، بازاريابي، تصميمات خريد يا ساخت، اقدامات رقبا، طراحي براي انسان، بكار بردن ابزارهاي مختلف اطلاعاتي و ارتباطي، استفاده استانداردهاي صنعتي، طراحي با قابليت بازگشت به چرخه زندگي" به ترتيب به عنوان ١٠ معيار با ارجحيت بالا انتخاب شدند.
واژگان كليدي: مزيت رقابتي، بنگاه هاي كوچك و متوسط، فرايند تحليل شبكه اي، سازمان فني و حرفه اي
مقدمه
در دنياي پرشتاب كنوني، جايگاه مناسبي براي شركتها و سازمانهايي كه با تاخير به تغييرات پاسخ بدهند، وجود ندارد. يكي از ويژگيهاي شركتهاي كوچك و متوسط در مقايسه با شركتهاي بزرگ همان ساختار مسطح آنهاست. شركتهاي بزرگ معمولا به علت ساختار چندسطحي كه دارند، عكس العملهاي سريعي در قبال خواستههاي مشتريان ندارند، بنابرين در صورت رقابت مي تواند يك مزيت مهم براي آنها تلقي شود.در حال حاضر رقابتپذيري موضوعي محوري در سراسر دنيا تلقي شده و از آن به عنوان وسيلهاي براي دستيابي به رشد اقتصادي مطلوب و توسعه پايدار ياد ميشود در اقتصادي جهاني شده، رقابتپذير بودن به معناي امكان به دست آوردن موقعيت مناسب و پايدار در بازارهاي بينالمللي است - شورچلو*، ٢٠٠٢ - . بنابراين پرداختن به مسائل و استخراج عوامل كاركردي مناسب اين نوع بنگاه ها ضروري و حتي مي توان گفت كه حياتي است.
در اين فصل به مرور كلياتي از پژوهش پرداخته ميشود.با نگاهي به فضاي پيرامون توليدي- خدماتي به راحتي ميتوان دريافت كه ويژگيهاي گسترش توليد، نزديك شدن به بازارهاي جهاني، افزايش فرهنگ مصرفگرايي و همچنين گسترش ارتباطات درحال رشد و ترقي چشمگير بوده و يكپارچگي بازارهاي جهاني و پيچيدگي آن، سازمانها و مراكز را وادار به اخذ تصميمات و ايجاد تغييرات استراتژيك مينمايند. يك عامل مهم و گاها حياتي از اين موارد تغيير، تحليل و بازنگري مزيت رقابتي است. در طول سالهاي اخير، نگاه ويژه به طراحي و پيمودن مسير رقابتي، سازمانها را وادار نموده كه با مفاهيم اساسي مزيت رقابتي، معيارهاي ارزيابي آن و عوامل كليدي آن بيشتر و بهتر آشنا شوند.در طول دهه گذشته، ديدگاه مبتني بر مزيت رقابتي كه در چارچوب ديدگاه مبتني بر منابع جامعتر از استراتژي رقابتي تكامل پيدا كرد، به عنوان چارچوبي نظري براي توضيح ناهمگني در عملكرد سازماني پديدار شده است.
مباني نظري و پيشينه تحقيق
در اوايل دهه ١٩٩٠ نياز براي تمايز قابليتها از منابع در جهت ارائه توضيحي بهتر از خلق ارزش به وجود آمد كه راه را براي ديدگاهي مبتني بر قابليت از مزيت رقابتي باز كرد. با اين وجود، به زودي محدوديت هاي ديدگاههاي ايستا يا انعطاف ناپذير از قابليتها به زودي به موضوعي داغ تبديل شدند، بهطوري كه نويسندگان ادعا ميكردند فرصتهاي بازاريابي توسط مجموعهاي از قابليتهاي موجود در شركت، محدود مي شوند. علاوه بر اين، سؤالاتي در مورد ارزش اين قابليت تحت شرايط محيطي متغير به وجود آمد. ديدگاه مبتني بر استراتژي رقابتي كه در سالهاي اخير توجهها را به خود جلب كرده است، از اين مبحث سرچشمه ميگيرد.همچنين با توجه به افزوده شدن توسعه تواناييهاي بنگاه هاي كوچك و متوسط به ماموريتهاي سازمان بهرهوري آسيا، ميتوان گفت كه اهميت بررسي مباحث كاركردي اين بنگاهها بيش از پيش شده است. بنا به تجربيات بدست آمده توسط سازمان بهره وري آسيا كه قدمتي ٨٠ساله دارد، شركتهاي بزرگ در پذيريش سيستمها و روشهاي نوين يا اصلا موفق نيستند يا با تاخير به آن عمل ميكنند.
ساختاري كه داراي سطوح زيادي باشد، دچار بوروكراسي زايد است و اگر شاغليني كه در يك يا چند سطح از سطوح ساختار سازماني اعتقادي به پذيرش سيستمهاي نوين نداشته باشند و يا با اجراي آن منافع خود را مغاير ببينند، مخالفت مخرب در قبال تغييرات آن خواهند داشت. به دليل اهميت نسبي مزيت رقابتي پايدار و جنبههاي استراتژيك اين مورد، در اين پژوهش درصدد برآوردي مناسب از معيارها و زيرمعيارهاي آن خواهيم بود. با اين كه كشورها و صنايع اغلب در جستوجوي عوامل كليدي موفقيت اقتصادي هستند ولي بهتر آن است كه با تمركز بيشتري در جستوجوي منشأ اين عوامل باشند. به عبارت ديگر به دنبال اين سؤال برآيند كه چه ويژگيهايي در يك كشور منجر به ايجاد زمينههاي موفقيت بينالمللي ميشود و اينكه چگونه يك كشور زمينهها و بسترهاي لازم را براي ايجاد مزيت رقابتي و حفظ آن در صنعتي خاص فراهم ميآورد - شيلك ، ٢٠١٤ - .پاسخ اين سؤال براي صنايعي كه به منظور بقاء در بازارهاي بينالمللي ناچار به رقابت هستند. از اهميت فوقالعادهاي برخوردار ميباشد.
يك كشور بايد بداند كه كدامين عامل و ويژگي در كشورش در ايجاد و حفظ مزيت رقابتي بينالمللي حياتي و ضروري است، پس به تقويت آن بپردازد. - پورتر، ١٩٩٠ - . يكي از ويژگيهاي شركتهاي موفق امروز برخورداري از قدرت رقابتپذيري است و در عين حال ويژگي بارز شركتهاي ناموفق، عدم برخورداري از اين ويژگي است. در حال حاضر رقابتپذيري موضوعي محوري در سراسر دنيا تلقي شده و از آن به عنوان وسيلهاي براي دستيابي به رشد اقتصادي مطلوب و توسعه پايدار ياد ميشود در اقتصادي جهاني شده، رقابتپذير بودن به معناي امكان به دست آوردن موقعيت مناسب و پايدار در بازارهاي بينالمللي است - شورچلو*، ٢٠٠٢ - .هيچ كمبودي در كميت تعاريف از رقابتپذيري وجود ندارد ولي مشكل اصلي در عدم وجود تعريفي جامع از رقابتپذيري است. برخي رقابتپذيري را يك پديده كلان اقتصادي ميدانند و آن را ناشي از عواملي چون نرخ ارز، نرخ بهره و كسري بودجه كشورها ميدانند - ايسله و فرودنبرگ ، ٢٠١٥ - . اما بررسيها و مطالعات ثابت كرده كه كشورهايي هستند كه با وجود برخورداري از كسري بودجه و نرخ بالاي بهره، از موفقيت اقتصادي و موضع رقابتي خوبي بهرهمندند.
ديدگاه ديگر، رقابتپذيري را محصول وفور نيروي كار و ارزان بودن دستمزدها در كشور ميداند. اما در اينجا نيز با كشورهايي مواجه ميشويم كه عليرغم كمبود نيروي كار وگراني دستمزدها - آلمان و ژاپن و ... - از اقتصادهاي موفق در جهان بهشمار ميروند. ديدگاهي ديگر رقابتپذيري را تابعي از كشورهاي غني چون آلمان، ژاپن، سوئيس، ايتاليا و كره بودهاند كه با وجو برخورداري اندك از منابع طبيعي و لزوم واردات مواد خام و اوليه جهت حفظ موضع رقابتي خود، به موفقيتهاي شايان توجهي دست يافتهاند - من و همكاران ، ٢٠٠٢ - .برخي رقابتپذيري را توانايي وادار كردن مشتري به انتخاب پيشنهادهاي شركت ر مقابل پيشنهادهاي رقبا تعريف كردهاند. اين ديدگاه اذعان دارد كه توانايي در بهبود مداوم فرآيندهاي شركت منجر به ارائه پيشنهادهاي بهتر ودر نتيجه سطح رقابتپذيري بالاتر خواهد شد به عبارت ديگر قابليتهايي كه شركت را قادر به بهرهمندي از اين شايستگيها مي-سازد، اساس رقابتپذيري را تشكيل ميدهد - باكلي و همكاران ، ١٩٩١ - . در اين ديدگاه براي دستيابي به سطح رقابت-پذيري مطلوب بايد به تعريف و شناخت صحيح ازعوامل كليدي موفقيت در بقاي يك شركت در يك صنعت پرداخت.
اين عوامل كليدي چيزي جز شركت، مشتريان و شركتهاي رقيب نميباشند. سطح رقابتپذيري شركت بستگي به ارزشهاي مشتريان، سهامداران و قوت مالي و اعتباري شركت كه به آن توانايي فعل و انفعال در محيط رقابتي امروز را ميدهد، خواهد داشت. بنابراين شركتها به منظور كسب موضع رقابتي مطلوب نياز به بهبود مداوم موقعيت خود در بازارها و همپنين حداكثر كردن قابليتها براي كسب سود بيشتر به منظور جلب فرصتهاي سرمايهگذاري و كسب اعتبار لازم نزد سهامداران، خواهد داشت - بارني و پيتراف**، ٢٠١٤ - . در عصر گسترش روزافزون جهاني شدن، رقابتپذيري موضوعي مهم در بين سياستگذاران سطوح مختلف - كشور، صنعت و شركت - در بخشهاي مختلف دنيا تلقي ميشود - رحيمي كولور، ٢٠١٢ - .تعاريف گوناگوني از رقابتپذيري مطرح شده است كه به بعضي از آنها اشاره ميكنيم:
مجمع اقتصاد جهاني ، رقابتپذيري را توانايي اقتصاد ملي در پايداري رشد و يا حفظ استاندارد زندگي - درآمد سرانه - ميداند. از نظر سازمان همكاري اقتصادي و توسعه ، رقابتپذيري به معناي توانايي يك ملت در توليد كالاها و خدمات براي ارائه در اين شاخص، بيش از ١١٠متغير مختلف را در ١٢ ركن اندازهگيري و مقايسه ميكند. نزديك به دو سوم از متغيرها با نظر سنجي از مديران بنگاههاي اقتصادي و يك سوم هم با اتكاء بر دادههاي آماري رسمي كشورها ارزيابي مي-شوند - هرزينگ و گراود ، ٢٠١٤ - .در گزارش سالانه مجمع جهاني اقتصاد از محاسبه رقابتپذيري اقتصاد كشورها، اركان ١٢ گانه رقابتپذيري براساس ساختار اقتصادي كشورها سنجيده ميشود. براين اساس در ارزيابي رقابتپذيري كشورهايي كه داراي نظام اقتصادي مبتني بر عوامل توليد هستند، متغيرهاي اثرگذار بر نادهاي اقتصادي، زيرساختار، ثبات در سياستهاي كلان اقتصادي و بهداشت و آموزش مقدماتي جديتر سنجيده ميشود و در نظامهاي اقتصادي مبتني بر