بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مفاهیمی که در شعر خاقانی نمود بسیار دارد، اشارات وی به باورهای غیر علمی و خرافی است. بررسی این امر، گذشته از اطلاعات و دانش وسیع شاعر، بیانگر رواج آن باورها در بین مردم عصر او و عدم مشابهت فرهنگ کنونی بشر با فرهنگ کهن است.

در این مقاله، ابتدا به تحلیل و تقسیم بندی باورهای خرافی و دلایل اعتقاد مردم به آنها پرداخته شده، سپس باورهای خرافی موجود در قصاید خاقانی در عناوین مختلف طبقه بندی شده اند، آنگاه در ذیل هر عنوان، تحلیل هر یک از باورها ارائه شده و در مواردی نیز به شواهدی از دیگر شاعران اشاره شده است.

از آنجا که فهم شعر خاقانی در بسیاری از موارد بدون آگاهی داشتن از این باورها امکان پذیر نیست، تلاش شده تا با اشاره به اشعاری که در بر دارنده ی یکی از باورهای عامیانه است خواننده را در فهم شعر خاقانی یاری دهیم. برخی از باورهای خرافی رایج در شعر خاقانی عبارتند از: جهیدن پلک، چشم زخم، شوم بودن مرغ بیگاه، شکستن سفال برای تسهیل زایمان، قبه کردن شراب و رسیدن مهمان، زمرد و افعی، دیو دیده و طلسم.

مقدمه

می دانیم که در شعر سبک آذربایجانی از نظر فکری فاضل نمایی و اشاره به علوم مختلف، تلمیحات گوناگون از جمله به آداب و رسوم مسیحیت، اشاره به فولکلور و عقاید عامیانه مطرح است. شاعران این مکتب کوشش بسیار داشتند تا اطلاعات مختلف خود را اظهار کنند و از دانش هایی که آموخته بودند در بیان مضامین شاعرانه بهره برند و اگر کسی را می یافتند که از این کار برکنار مانده بود او را بی مایه و کم اطلاع می شمردند و بر سخن او عیب می گرفتند.

یکی از معروف ترین شاعران این سبک خاقانی شروانی است که در بیشتر علوم زمان خویش مهارت داشته و اطلاعات وسیع خود را در زمینه های مختلف نظیر: پزشکی، نجوم، علوم شرعی، فلسفه، ریاضیات، علوم ادبی و اعتقادات ملل در اشعارش منعکس کرده و گاهی از عقاید خرافی و خواصی که درباره ی حیوانات و اشیاء در میان مردم معروف بوده و در منابع و ماخذ رسمی یافت نمی شده استفاده کرده است.

در حقیقت باورها و عقاید خرافی یکی از درون مایه های شعر خاقانی است. خاقانی همچون سایر شاعران شاخص زبان فارسی با توده ی مردم روابطی عادی و صمیمانه داشته، به گونه ای که با اخلاق و عقایدشان- منطقی یا غیرمنطقی-مانوس بوده است. وی با بهره جویی از باورهای عادی و عامی مردم، کوشید تا به سخنش رنگ ملی ببخشید و فرهنگ و سنت های جامعه خویش را در فراز و نشیب تحولات تاریخی از آسیب فراموشی حفظ کند. باورهایی که روزگاری زندگی انسان ها را تحت تاثیر قرار داده است. بعضی از این باورها به علت رشد علم و افزایش آگاهی مردم فراموش شده اند و بعضی هم همچنان رواج دارند.

به هر حال تمام شعرا، به خصوص خاقانی سعی کردند مضامین به کار رفته در آثار شاعران گذشته را با سبکی نوین دنبال کنند. خاقانی با به کار بردن باورهای خرافی سعی در انتقال فرهنگ مردمان گذشته داشته است. در این مقاله کوشش شده است باورهای خرافی موجود در دیوان خاقانی به خوانندگان معرفی شود.

پیشینه بحث

گرچه درباره ی شعر خاقانی پژوهش های زیادی صورت گرفته است ولی در زمینه باورهای خرافی در دیوان خاقانی به طور مستقل تحقیقی انجام نشده است. دکتر معصومه معدن کن در جلد اول کتاب » نگاهی به دنیای خاقانی« بخش کوچکی از کار خود را به باورها در دیوان خاقانی اختصاص داده است. در این بررسی نویسنده تنها به بیان گوشه ای از باورها و ذکر چند بیت بدون اشاره به نوع باور بسنده کرده است.

افزون بر این، چند پایان نامه در زمینه ی باورهای عامیانه در دیوان خاقانی به چاپ رسیده است: باورهای طبی در اشعار خاقانی، محمدرضا پور شهرضا ، اصطلاحات نجومی در دیوان خاقانی سعیددهقان پور ، فرهنگ اصطلاحات طبی در دیوان خاقانی و مثنوی تحفه العراقین مریم السادات اسعدی و " مقاله ی باورهای عامیانه در دیوان خاقانی "

در این آثار نیز نویسندگان مطالبی را تحت عنوان کلی باورهای عامیانه در دیوان خاقانی جمع آوری کرده اند و از تفکیک موضوعی باورها خود داری کرده اند.

ضرورت بحث

بی تردید مهم ترین عاملی که در موجودیت هر جامعه ای نقش اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است که عمده ترین عنصر در شخصیت دادن و شکوفا کردن استعدادهای درونی افراد به شمار می رود. هر جامعه ای فرهنگ خاص خود را دارد که در طول تاریخ تحت تاثیر عناصر گوناگون شکل می گیرد. فرهنگ رسمی هر کشوری برگرفته از فرهنگ شفاهی و عامه ی آن سرزمین است.

آن چه امروزه به عنوان شاهکارهای ادبی و هنری در دسترس ماست، روزگاری به صورت پراکنده بر زبان نیاکان ما جاری بوده، بدون آن که خود بدانند خالق این آثار چه کسانی بوده اند؛ آن ها را نسل به نسل به صورت شفاهی از یکدیگر فرا گرفته و به آیندگان منتقل کرده اند. در واقع شخصیت های ادبی ایران و سایر کشورهای جهان از جمله: فردوسی، هومر، حافظ و شکسپیر با تاثیرپذیری از همین فرهنگ مردم، توانسته اند آن مجموعه فرهنگ انسانی را گردآوری و با ذوق و اندیشه ی ظریف خود شاهکارهای ادبی کلاسیک را به جامعه ی بشری اهدا کنند.

اعتقادات و باورهای عامیانه مردم در مقام یکی از عناصر غیر مادی فرهنگ در تمامی مراحل زندگی انسان نقش اساسی داشته اند و نشان دهنده ی درک انسان از خود و دیگران، زمان و مکان و شایسته و ناشایست ها هستند. بسیاری از این باورها زاییده ی تخیل و نتیجه ی ترس و نگرانی درونی انسان هستند. در گذشته انسان همواره در مقابله با طبیعت ناشناخته، دچار ترس و اضطراب شده و برای رهایی از آن و تسکین و تشویش نگرانی خود به برپایی آیین ها و مراسم روی می آورد. بسیاری از باورها در ورای بعضی از میراث های مادی نهفته اند و در درون آن جریان دارند. به طوری کلی باورها، فرهنگ آدمیان را از دور دست ها به زمان ما می آورند و ابهامات ما را نسبت به برخی از چگونگی زندگی فرهنگی گذشتگان رفع می نمایند. بنابراین شناخت و آشنایی با این باورها به عنوان بخشی از فرهنگ ما از جایگاه خاصی برخوردار است.

باورهای عامیانه در یک دسته بندی به باورهای نجومی، پزشکی، خرافی، دینی، طبیعی، اسطوره ای و تاریخی تقسیم شده اند. در کتاب باورهای عامیانه در ایران آمده است: » عقاید و افکار عامه بر دو قسم است: یکی افکار و عقایدی که به تجربه برای مردم عاقل و خوش نیت حاصل شده است و آنان نیز برای نشر افکار و عقاید افسانه ها و امثال ساخته اند و دستورهای اخلاقی و اجتماعی را برای هدایت و تربیت خلق در ضمن این افسانه ها و امثال و آداب و رسوم گنجانده اند.

دیگر نوع اعتقادات نامعقول و خرافی که بد اندیشان و شکست خوردگان جوامع به عمد یا غیر عمد ساخته و در میان مردم رواج داده اند؛ همچون امیال زشت، عقاید مربوط به جادو و یا برخی ادعیه و اوراد عجیب و غریب« - شعربافیان، :1383 ص - 3 از آنجا که این مقاله درصدد بررسی باورهای خرافی است ضرورت دارد درباره ی خرافات و دلایل اعتقاد مردم به آنها، بحث شود.

خرافات و علل گرایش به آنها

درباره ی کلمه ی » خرافه« تعاریف زیادی صورت گرفته است. در فرهنگ نفیسی مفهوم خرافه سخت بیهوده و پریشانی ذکر شده است که خوشایند نباشد. رضا زاده ی شفق در باب کلمه ی خرافه می گوید: » ریشه لغت خرافه - خراف - به معنای چیدن میوه است. شاید خریف هم که به معنی پاییز است بخاطر رسیدن میوه ها در آن فصل باشد و نیز شاید هم از همین ریشه به پیر و فرتوت که به مثابه ی میوه ی زیاد رسیده و فاسد است - خرف - می گویند. » خرافه« مصدر فعل خرف است.

در دایره المعارف تشیع نیز چنین آمده است:» می گویند خرافه نام مردی از قبیله ی - عذره - بود و از احوال و اسرار اجنه خبر داشت و آنچه را که از آنها می دید نقل می کرد، اما کسی سخن او را باور نداشت و مردم که سخنانش را تکذیب می کردند می گفتند: » هذا حدیث خرافه و هی حدیث مستملح کذب « یعنی سخن ساخته ی خود خرافه است و این سخن ملیح و شنیدنی اما دروغ است« در همان کتاب باز آمده است: » خرافه یا خرافات عبارت است از اعتقادات بیهوده و بی اساس که با عقل و منطق و واقعیت سازگاری نداشته باشد.

به هر حال خرافات مجموعه ی گفتار و رفتار و اعتقادات نامعقولی است که ظاهراً منشاء منطقی و علمی روشنی نداشتهعمدتاً به واسطه جهل آدمی نسبت به مسائل هستی در بین توده مردم رواج می یابد. خرافه، یک پدیده ی روحی-اجتماعی است. هر یک از انسانها در طول روز و شب، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، در رفتار و گفتار خود، به شکلهای گوناگون از باورها و اعتقادات خرافی استفاده می کنند. اعتقادات خرافی در بسیاری مواقع رفتار آدمیان را به شکل ملموس در می آورند. آدمیان را نسبت به عمل یا دوری از عملی بر می انگیزند، به منش، شخصیت و تفکرشان شکل می بخشند و موجبات موفقیت یا شکست آنها را فراهم می سازند.

گرچه می توانیم خرافات را عبارت بدانیم از باورهای باطل و بی اساس که فاقد مبنای علمی و عقلی باشند، اما ذکر این نکته ضروری است که خرافه نسبت به درجه فهم و بصیرت بشر، معنا می یابد و می تواند وجود داشته باشد. چه بسیاری از مسائل که به نظر ما خرافه اند، اما در دوره های قبل به دلیل محدود بودن علم بشر، معقول و مقبول بوده اند. مثلا این عقیده که شکستن آینه شگون ندارد، به نظر ما عقیده ای بی اساس و خرافاتی به نظر می آید؛ اما باید گفت که در روزگار قدیم، مردم تصور می کردند شکل و سایه و عکس انسان، قرین یا جزو روح انسان است و با شکسته شدن آینه نقش انسان باطل می شود و در واقع، روح او صدمه می بیند.

تی اس نولسون که درباره ی خاستگاه خرافات و رسوم عامه، پژوهشی ارزشمند انجام داده است، معتقد است که » خاستگاه حقیقی خرافات را باید در مساعی نخستین انسان در امور زیر جستجو کرد: توضیح اسرار طبیعت و هستی، آرزوی مطلوب ساختن سرنوشت به نفع خود و دیدن آینده در حال، آرزوی برکنار ماندن از تاثیر شیطانی که قادر به درک آنها نبود، تلاشی ناگزیر برای نفوذ در آینده. تنها از این منابع و سرچشمه هاست که می باید نظام اعتقادی خام و ابتدایی بشر برخاسته و برخیزد. وی سپس اضافه کرده که: » روی هم رفته خرافات را می توان در قالب اشکال زیر بیان کرد:

-1 اعتقاد به این که اگر به عمل خاصی اقدام شود؛ نتیجه خوبی در بر نخواهد داشت.

-2 انجام مراسم خاصی که نتایج دلخواه به بار خواهند آورد.

-3 ذکر علایم خاصی که به اعتقاد بیان کننده ی آنها، باعث حوادثی نیک یا بد خواهند شد.

با نگاهی به گستره ی خرافات در جوامع مختلف در می یابیم که این گونه باورها چنان در تار و پود افکار و فرهنگ مردم جای گرفته است که به سختی می توان برای آن حد و مرزی قایل شد یا بطور مشخص و به تفکیک و مرزبندی این گونه عقاید پرداخت. آنها به طور مستقیم به خود فرد بر می گردد. به عنوان مثال شخصی به خود تلقین می کند اگر با قلم خاصی در امتحان ها شرکت کند موفق خواهد شد.

» نوع دیگر خرافاتی هستند که جنبه ی اجتماعی دارند، افکار مرسوم و احساسات غیر منطقی که گروه زیادی در جامعه به آن معتقد و پایبند هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید