بخشی از مقاله
چکیده
کیفیت در نظام تربیت معلم هر کشوری به مسئلهای راهبردی برای بقا و توسعه آموزش و پرورش آن کشور منجر شده است و بدون کیفیت در تربیتِ معلم هیچ اتفاق خوشی در آموزش و پرورش فراهم نمیشود. با وجود این، کیفیت معلم در هر جامعهای در سایه عوامل مختلفی تحقق میپذیرد که این عوامل با » فرهنگ کیفیت« به نتیجه مطلوب خود میرسد؛ بنابراین در راستای فهم »فرهنگ کیفیت « در دانشگاه فرهنگیان روش »نظریه داده بنیاد « به ما کمک خواهد کرد تا به مدل مفهومی خاص در نظام تربیت معلم کشور نایل شویم و این مدل، درک درستی برای دانشگاه فرهنگیان فراهم خواهد کرد.
بر این اساس، بر مبنای روششناسی فوق از سه ابزار اصلی گردآوری دادهها؛ مصاحبه، یادداشتبرداری و مرور اسناد استفاده شده است و با بررسی دادههای بهدستآمده در مرحله اول کدگذاری باز، 784 مفهوم؛ دادههای مرحله دوم کدگذاری باز، در قالب 120 مفهوم و 44 مقوله عمده طبقهبندی شدند. در مرحله کدگذاری محوری، 10 مقوله هستهای پس از انتخاب به سطح انتزاعی بالاتر ارتقاء داده شدند که بر حسب ویژگیهای شرایطی، تعاملی/ فرایندی و پیامدی طبقه-بندی شدند
نتایج بخش کمّی نیز نشان داد که مدل از کیفیت مناسبی - قوی - برخوردار است و مقادیر مشاهده شده خوب بازسازی شدهاند. در نتیجه، سه مقوله اساسی فرهنگ کیفیت در این دانشگاه بر پیشایندها - توسعه فرهنگ کیفیت - ، فرایندها - توانمندسازها - و برایندها - مسئله بهبود کیفیت - قابل ترسیم هستند که با حرکت بهسمت این الگو، میتوان شاهد تغییرات اساسی در جهت بهبود کیفیتتربیتِ معلمان در راستای تحقق پیشرفت اسلامی- ایرانی دست یافت.
مقدمه و بیان مسئله
سیاستگذاری سیساله اخیر ایران در حوزه آموزش عالی را نمیتوان دارای دورنمای خاصی در کیفیت دانست و به سبب همگانی کردن و کیفیت پایین آموزشی امروزه مهمترین پیامد این سیاستگذاری بیکاری بالای نیروی دانش آموخته بوده است؛ آنچنانکه امروزه شکل غالب بیکاری در کشور بیکاری دانشآموختگان بوده است
این در حالی است که در نظام سیاستگذاری آموزش عالی ایران، موضوعات مرتبط با کیفیت مورد تأکید واقع شده است، اما ابزار نظارت دولت در قالب قوانین و مقررات به عنوان ابزار سیاستگذاری کیفیت بیشتر مدنظر بوده است. در حالیکه سیاستگذاری کیفیت در ایران باید متناسب با مأموریت دانشگاهها و ابزار سیاستگذاری متناسب با میزان نقش دولت در سیاستگذاری باشد و تا زمانی که تعریف مشخص مدوّنی از دانشگاه شامل ارزشها،ماهیّت و شاخصهای تحقق مأموریت ارائه نشود، استفاده از ابزارهای سیاستگذاری کیفیت چندان مفید نخواهد بود
با. وجود این، هر چند سیاست توسعه کمّی آموزش عالی در ایران به عنوان پاسخی به تقاضای رویهرشدِ اجتماعی در قالب توسعه جریانهای موازی آموزش عالی، زمینه تنوع آموزش عالی را فراهم کرده است، اما آموزش عالی ایران با روند کنونی رشد کمّی و به سبب نبودن ابزار سیاستگذاری مشخص برای تضمین کیفیت، از الگویی مؤثر و مناسب برای استقرار و نگهداری کیفیت برخوردار نبوده است
بنابراین، یکی از مهمترین راههای مواجهه با این مشکلات نظام آموزش عالی، خط مشیگذاری صحیح در این زمینه از طرف نهادهای سیاستگذار است که نهاد آموزش و پرورش و شورای سیاستگذاری آموزش عالی چارهای جز اندیشیدن در بالا بردن کیفیتِ تربیت معلم در کشور برای تربیت دانشآموزان خلّاق و نوآور در آینده را ندارند، این امر تحقق نخواهد پذیرفت مگر اینکه در راستای الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی گامهای اساسیتری در حوزهکیفیتِ تربیت معلم برداشت.
در بند 2 - 3 سیاستهای کلی - سند تحول بنیادین آموزش و پرورش - بر نگهداشت و به کارگیری بهینه نیروی انسانی مورد نیاز آموزش و پرورش و بسترسازی برای جذب و نگهداری معلمان کارآمد به مدیران آموزش و پرورش تأکید شده است، تحقق این سیاستهای کلی از جمله ظهور معلمان با کیفیت و سرآمد در آینده توجه به دانشگاه فرهنگیان را بر اساس این سند الزامآور کرده است.
حال این دانشگاه چه راهبردها و سیاستهایی را دنبال کند تا بر چشمانداز سند موجود دست پیدا کند، پژوهشهای زیادی را بر خود برانگیخته است که بر اساس تجارب ملی و بیناللملی میتوان راهکارهای مفیدی را پیشنهاد نمود که یکی از این راهکارها با وجود چالشهای آموزش عالی کشور، استقرار فرهنگ کیفیت در بین دانشگاهها بوده است که دانشگاه فرهنگیان به لحاظ مأموریتگرایی و نقش مهم و اساسی خویش بیش از سایر دانشگاهها باید بدین تفکر و توافق جمعی برسد.
با وجود دغدغههای الگوی سند پیشرفت اسلامی -ایرانی در زمینه کیفیت دانشگاهها و ابعاد فرهنگی آن، باید گفت که از آغاز قرن جاری، بهبودکیفیّت یکی از اهداف اصلی اصلاحات در مؤسسات آموزش عالی در سراسر جهان بوده است، چراکه بهبودکیفیّت در آموزش عالی نیازمند استقرار و توسعه فرهنگکیفیّت در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در سراسر جهان بوده و تجربه شده است
علیرغم اهمیّت زیاد این پارادایم فکری در آموزش عالی جهان، قریب به دو دهه است که ازاولیّن تلاشهای استقرار نظام تضمینکیفیّت و تبدیل آن به یک گفتمان غالب در آموزش عالی کشور میگذرد و مطالعات اندکی نیز در زمینه مفهومپردازی فرهنگکیفیّت به مثابه ضرورت فراموششده نهادینهسازی گفتمانتضمین کیفیّت در آموزش عالی ایران انجام شده است
از اینرو، »فرهنگ کیفیت« همواره ازجملهمباحث مهّم و قابلتوجه نظام دانشگاهی در تربیت معلم کشور بوده است. چراکه دانشگاه فرهنگیان،لحاظِبه رسالتِ مأموریتگرا بودن در زمینه تربیت معلمِ با کیفیت، بیش از سایر دانشگاهها از نظر تضمین کیفیت با چالشهای جدّی و متعددی روبرو بوده است و از همه مهمتر، مطابق گزارشهای معاونت نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش کمبود معلم در سالهای نهچندان دور - سال1400 ه.ق - بنا بر بازنشسته شدن قریب به 500 هزار معلم و لزم توجه بر کیفیت ورودیهای دانشگاه رادر تربیتِ معلم با کیفیت الزام آور میسازد.
بدین ترتیب، مطالعه ادبیات موضوع مؤید آنست که پیوستار مراحل استقرار نظام تضمین کیفیت دارای شش مرحله به شرح زیر بوده است: -1 اندیشیدن درباره کیفیت -2 کسب تجربه اولیه -3 الگوپردازی درباره فرایند ارزیابی و بومیکردن آن -4 اشاعه فرهنگ کیفیت و ایجاد دلبستگی -5 ساختارسازی و -6 استقرار نظام تضمین کیفیت.
با توجه به کوششهای انجام شده در آموزش عالی کشور میتوان پی برد که تا مرحله چهارم از مراحل یاد شده در برنامه برخی از دانشگاهها هنوز شکل نگرفته است ، اما در سالهای اخیر، بدون توجه به اشاعه فرهنگ کیفیت، ساختارسازی در برخی از دانشگاههای کشور انجام گرفته است و باید گفت که اشاعه فرهنگ کیفیت در سایه استقرار نظام تضمین کیفیت است که میتواند قابل دفاع باشد. بنا بر ضرورتهای حاکم بر حوزه پژوهشی فوق و برای فهم این حلقه مفقوده در دانشگاه فرهنگیان یعنی طراحی الگوی جامع فرهنگ کیفیت، اولین بار بر مبنای پژوهش آمیخته انجام گرفت تا الگویی برای نظام دانشگاهی فرهنگیان کشور ارائه شده باشد.
مرور ادبیات و پیشینه تحقیق
امروزه، دیدگاههای نظاممند و فراگیر در مدیریت کیفیت بهوفور در مؤسسات آموزش عالی دیده می شود و به بخش جداییناپذیری از این مؤسسات تبدیل شدهاند و برای هرچه کارآمدتر، مؤثرتر و مشتریمدار کردن دانشگاهها از این روشها استفاده میشود همچنین رسمیسازی و استانداردسازی پروژههای مدیریت کیفیت برای گسترش نظارت کیفی و شناسایی ظرفیتهای موجود در جهت بهبود نظام ساختاری کیفیت همواره مورد توجه بوده است
در این فرایند، اگر از استقلال فردی کارکنان غفلت شود و به کارکنان به عنوان گیرندههای منفعل دستورات، به جای افراد فعال و مشارکتجو نگاه شود، ممکن است ابزارهای مورد استفاده برای مدیریت کیفیت با توجه به اینکه نحوه اجرای آن از بالا به پایین است، کارایی لازم را نداشته، یا حتی تأثیر منفی در فرایند سازمانی داشته باشد
بنابر مشکلات گزارششده از مؤسسات آموزش عالی درباره اجرای برنامه مدیریت کیفیت فراگیر با یافتههای پژوهشی که در شرایط گوناگون نیز انجام شده بود، نتایج از همراستایی بیشتری برخوردار است؛ باید گفت که بهمنظور موفقیت برنامههای کیفیتمداری در دانشگاه باید استراتژیها، فرایندها و ابزارهای لازم برای مدیریت کیفیت به صورت یکپارچه با فرهنگ سازمانی موجود نیز وارد عمل میشد که در آن موقع توجه لازم نشده بود. در اکثر پژوهش-ها، فرهنگ سازمانی آموزش عالی این گونه تعریف شده است:
»روابط بههم پیوسته و دوجانبهای که الگوی هنجارها، ارزشها، تمرینها، باورها و فرضیاتی که رفتار افراد گروه-های موجود در مؤسسات آموزش عالی را تعیین میکند و چارچوب معینی از تفسیر اتفاقات و رفتارهای انجام شده در داخل یا خارج از محیط مؤسسه را مشخص میکند
اما در سالهای اخیر اصطلاح »فرهنگ کیفیت« معرفی شد تا این ایده را بیان کند که فرهنگ یک سازمان و کیفیت آموزشی نباید جدا از هم در نظر گرفته شوند، بلکه کیفیت متشکل از چشماندازهای فرهنگی وسیعتری بوده است
بنابر این اصطلاح نوظهور، پس از سال 2006میلادی اهمیّت زیادی به فرهنگ کیفیت داده شد که ریشه در کاربرد سیاسی آن نیز داشته است. چرا که فرهنگ کیفیت نشاندهنده تغییر خوبی است از کنترل کیفیت که بر مسئولیت پذیری و نظم بسیار تاکید دارد؛ به سوی افزایش استقلال، اعتبار و رشد آموزشی مبتنی بر تجارب، بالارفتن تخصص و ارزشها در مؤسسات آموزش عالی رقم خورده است
در این راستا، انجمن اروپایی دانشگاهها - EUA - تعریفی از فرهنگ کیفیت را تدوین کردهاند که میتواند نقطه برجستهای در تلاش برای اجراییکردن شاخصههای فرهنگ کیفیت باشد.
فرهنگ کیفیت طبق تعریف انجمن اروپایی دانشگاهها - 10 :2006 - عبارت است از:
»فرهنگی که تمایل به بهبود پیوسته کیفیت دارد و با دو مؤلفه متمایز مشخص میشود: در یکسو عناصر فرهنگی-روانشناختی ارزشها، باورها، انتظارات و تعهدات به اشتراک گذاری شده درباره کیفیت قرار دارد