بخشی از مقاله

چکیده :

در راستای اجرای عدالت در جامعه مدنی حفاظت از حقوق شهروندی لازم و دارای جایگاه ویژه ای است.حقوق شهروندی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه های حقوق فردی و معرفهای نابرابری اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی سهم بسزایی در احساس عدالت اجتماعی و در نهایت توسعه دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی حقوق شهروندی و جایگاه مشارکت شهروندان در امور شهری ایران می باشد.

روش پژوهش کتابخانه ای و توصیفی بوده و برای دستیابی به اطلاعات از منابع معتبر علمی استفاده شده است. در این پزوهش ضمن بررسی منشورهای مهم حقوق شهروندی در جهان غرب و اسلام به بررسی مشارکت شهروندان در مدیرت شهری و جایگاه شوراهای اسلامی به عنوان سمبل مشارکت شهری در ایران پرداخته شده است. در پایان نیز به ارائه راهکار برای بهبود مشارکت شهروندان در امور شهری پرداخته شده است.

مقدمه

زندگی در محیط های شهری، مستلزم پذیرش و نهادینه کردن انواعی از هنجارهای قانونی و حقوقی است که به شکلی پایدار ضمن تأمین نیازهای مختلف افراد روابط پایدار اجتماعی را باعث شود. کاربرد مفهوم حقوق اجتماعی شهروندی، در واقع بسط و گسترش قواعد و مقرراتی است که تمامی فعالیتها، تمایلات و نیازهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی افراد را سامان داده و مانع از اعمال ستم و زور به شهروندان می شود

شهروند مرکب از دو کلمه »شهر« به معنای جامعه انسانی و »وند« به معنای عضو وابسته به این جامعه است. افراد زمانی لقب شهروند را به خود می گیرند که حقوق و تکالیف خود را بشناسند و به آن عمل کنند. در این صورت، شهر تشکیل شده و شهروند معنا و مفهوم پیدا می کند. بنابراین شهروندان به عنوان اعضاء رسمی شهر و اتباع کشور، حقوق و وظایفی دارند که ضامن حرمت و جایگاه ایشان است

شهروندی از دید تامس اچ مارشال، جایگاه اجتماعی است که در رابطه با دولت با سه نوع حق شامل حقوق مدنی، حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی همراه است

شهر و شهروندی و حکومت خوب در آراء افلاطون دارای دو عنصر عقل و اراده است.

اسمیت جایگاه شهروندی و مشارکت شهروندی را ذات نظام دموکراسی بر شمرده است استینتون ایده شهروندی را که نوعی رنسانس جدید است رکن دموکراسی لیبرال می داند و معتقد است که تحقق شهروندی حقیقتاً مشارکتی در گرو وجود و استقرار نظام سیاسی دموکراتیک لیبرال است.

به نظر مارشال، شهروندی پایگاهی است که به تمامی افرادی که عضو تمام عیار جامعه هستند، داده شده است. این افراد همگی دارای جایگاه برابر و حقوق، وظایف و تکالیف متناسب با این پایگاه هستند. حقوق و وظایف شهروندی نیز به موجب قانون تثبیت و حمایت می شود

به نظر ارسطو شهروند کسی است که حق مشارکت در سرنوشت جامعه، احراز مناصب و دادرسی دارد.

 شهروندی بیش از هر هویت دیگری قادر است انگیزه های اساسی انسانها را که هگل آن را نیاز به اسمیت شناخته شدن می نامد، ارضا نماید. موقعیت شهروند بر یک حس عضویت داشتن در یک جامعه گسترده دلالت دارد.

شهروندی همچنین احساس تعلق و عضویت اجتماعی مدرن برای مشارکت جدی و فعالانه در جامعه و حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی

رفاه هر جامعه در گرو ایجاد اطمینان از این نکته است که همه اعضای آن احساس کنند که در آن سهمی دارند و در واقع از جریان عادی جامعه کنار گذاشته نشده اند

تحقق مفهوم وشکل گیری ایده شهروندی نیازمند وجود بستری مناسب و زمینه ساز می باشد که از آن به عنوان جامعه مدنی یاد می شود. به طور خلاصه جامعه مدنی به مجموعه ای از نهادها، موسسات، انجمنها، تشکلهای خصوصی و مدنی - غیر خصوصی - اطلاق می شود که فارغ از دخالت قدرت سیاسی، حوزه حقوق مدنی افراد و گروهها را در بر می گیرد. در چنین فضا و بستری است که شهروندی زمینه بروز و ظهور پیدا می کند

ارسطو معتقد است که از مهمترین شاخصهای حکومت خوب، حاکمیت قانون بر جامعه و شهر است. به نظر او شهروند کسی است که حق مشارکت در سرنوشت جامعه، احراز مناسب و دادرسی دارد

تحقق حقوق شهروندی انسانی مستلزم برخورداری از حق احترام برابر، آزادی، امنیت، آسایش، آگاهی و حق پیشرفت است.

در حالیکه حقوق شهروندی حقوقی است که برای اتباع کشور در رابطه با مؤسسات عمومی مانند حق سیاسی، حق استخدام عمومی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حق گواهی دادن در جوامع رسمی، حق داور و مصدق واقع شدن. بنابراین واژه مذکور اعم از حقوق سیاسی است

پرداختن به حقوق شهروندی به منظور بهبود مناسبات شهروندان در جامعه و دستیابی به یک نظام کارآمد در جهت رعایت حقوق فردی و اجتماعی، هم در زمینه تدوین قوانین و مقررات کارآمد و مبتنی بر مقتضیات زمانی و مکانی و هم به لحاظ اجرای صحیح آن قوانین، امری است که بیش از هر زمان دیگری به یک ضرورت تبدیل شده است

ایران باستان را پایه گذار حقوق شهروندی در جهان دانسته اند. منشور صادر شده از سوی کورش پادشاه بزرگ هخامنشی، بسیاری مبانی و مبادی اولیه حقوق بشر و شهروندی را مورد تأکید قرار داده است. منع برده داری و به اسارت گرفتن آزادگان، رعایت حقوق کارگران و شرایط مناسب کار، منع نسل کشی - در حمله به بابل - ، تساوی افراد در برابر قانون و مانند آن، در اسناد به دست آمده قابل مشاهده است و حتی برخی برآنند که این منشور همان نوشته ای است کخ امروزه" اعلامیه حقوق بشر" می خوانند

درپایان سده نوزدهم حقوق مدنی، در سده بیستم حقوق سیاسی و سرانجام از نیمه دوم سده بیستم، حقوق اجتماعی شهروندی به رسمیت شناخته شده است. از دید مارشال در جامعه مدرن معاصر هر سه حوزه حقوق شهروندی حائز اهمیت اند اما حقوق اجتماعی شهروندی دارای اهمیت خاصی است. در این حوزه مسئله اصلی توزیع عادلانه دسترسی به امور رفاهی مورد انتظار شهروندان است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید