بخشی از مقاله
چکیده
امروزه در بسیاری از کشورهای درحال توسعه مدیریت شهری به صورت غیرمشارکتی و متمرکز میباشد و رابطه متوازنی میان شهروندان، شورای شهر و شهردار برقرار نیست، که این مسئله معضلات و پیچیدگی های فراوانی را در مقیاس های خرد و کلان به همراه داشته است. به دنبال آن بافت های شهری و عناصر انسان ساخت و طبیعی فضاهای شهری، طی مرور زمان دچار فرسودگی و تخریب شده اند، که این مسئله امروزه به یک چالش برزگ در کشور ما نیز تبدیل شده است.
بدین ترتیب برای ایجاد پایداری در شهرها، باید بیشتر درباره جنبههای مختلف بازسازی اندیشید، زیرا پایداری و پویایی کالبدهای شهری نیازمند مداخلاتی در جهت اصلاح و بازسازی وضع موجود می باشد. در توسعه شهری، بازسازی فضاهای شهری جهت کاهش آلودگی محیطی و حفاظت از منابع محدود حیاتی می باشد. همچنین حفاظت از انرژی و محیط زیست باید در طراحی شهری و پروژههای بازسازی و بهسازی در اولویت اصلی توسعه پایدار قرار گیرد.
این تحقیق نیز با هدف بررسی و تحلیل مولفه های زیست محیطی توسعه پایدار در جهت بازسازی فضاهای شهری، انجام شده است. لازم به ذکر است که مطالعه حاضر به روش تحلیل محتوا بوده، که با بررسی مفاهیم و رویکردهای نظری مربوطه به تحلیل و ارزیابی آنها نیز پرداخته شده است، که در ادامه جمع بست مؤلفه های زیست محیطی بازسازی و بازآفرینی شهری پایدار تبیین می گردند.
نتایج حاکی از آن است، مواردی از جمله، حفاظت از منابع آب موجود و بکارگیری سیستم های پیشرفته برای جمع آوری و ذخیره سازی آن، بهره گیری از فناوری های نوین و انرژی های تجدیدپذیر، اصلاح و بازسازی فضاهای سبز شهری به منظور بهبود کیفیت آب و هوا و بهداشت و مدیریت و بازیافت زباله، از مهمترین مولفه های زیست محیطی بازسازی و نوسازی شهری در جهت توسعه پایدار می باشند.
مقدمه
امروزه بیشترین بحث ها در رابطه با توسعه شهری، توسعه پایدار است، که منجر به دستورالعمل های بسیاری شده است. تمامی این مباحثات در سه حوزه اجتماعی، اقتصادی و محیطی، بر جنبههای گوناگون زندگی شهری تاکید دارد.
سیاست های توسعه پایدار برجسته شامل:
توسعه متوازن مراکز شهری کوچک و بزرگ، هماهنگی میان بخشهای دولتی و خصوصی و توسعه استراتژی های محلی میشود. براساس پیش بینی سازمان ملل، شهرهای بزرگ در کشورهای درحال توسعه تا سال 2025 به 486 شهر افزایش خواهند یافت. همچنین از سال 1950 در جهان سوم ، رشد جمعیت در شهرها بی سابقه بوده است. در بیشتر این شهرها مسائل محیطی تبدیل به یک بحران شده است. آب خالص و کنترل فاضلاب صحیح به یکی از بزرگترین چالش ها در این شهرها مبدل گشته است. بنابراین طراحی توسعه شهری بدون در نظر گرفتن تمامی این نکات موثر نیست.
همینطور در دهه های اخیر، شهرها با دگرگونی های عظیمی در صنعت، اقتصاد، محیط زیست، سیاست و جامعه مواجه بوده اند که انعکاس آن در تغییر رویکردها و سیاست های شهری و اصلاحات متعاقب آن، قابل تأمل است. این تحولات موجب جهانی شدن و آغاز توجهجدّی به محیط زیست به شمار می روند، که آغازگر ایجاد تغییراتی در شهرها به ویژه در هسته های مرکزی و بافت درونی آنها بوده اند.
در این بین طراحی و برنامه ریزی شهری نیز از اهمیت بسیاری برخوردار بوده که اولین مرحله آن شناخت و ارزیابی فضاهای شهری است. تمامی نظریههای مهم طراحی شهری با مفهوم کیفیت مکان سروکار داشتهاند و تلاش کردهاند تا تکنیک هایی برای ارزیابی کیفیت مکان ایجاد نمایند. کارشناسان بر این باورند که هر نوع بازسازی میتواند برای رسیدن به توسعه پایدار مفید واقع شود.
همچنین بازسازی فضای شهری نقش مهمی در توسعه، مخصوصاً در توسعه پایدار ایفا میکند. اما دستیابی به چنین هدفی مستلزم توجه به ابعاد زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی است. از آنجایی که حفاظت از انرژی و محیط زیست در طراحی شهری و پروژههای بازسازی و بهسازی در اولویت اصلی توسعه پایدار است، از این رو مقاله حاضر نیز با هدف بررسی و تحلیل مولفه های زیست محیطی به عنوان رکن اصلی توسعه پایدار، در جهت بازسازی فضاهای شهری انجام شده است.
پیشینه پژوهش توسعه پایدار
توسعه پایدار توسعه ای است که محور آن انسان بوده و موجب سعادت و رشد انسان می شود. بنابراین چنین توسعه ای رشد پایدار را تضمین می کند و توسعه را در تمام زمینه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایجاد می کند
منطق اصلی توسعه پایدار در عین اجتناب از هزینه های غیر قابل جبران آینده، بهبود سطح استاندارد زندگی مردم و بخصوص بهزیستی کسانی است که از کم ترین مزیت ها در جامعه برخوردارند. بحث اصلی در این زمینه آن است که توسعه پایدار تنها در صورتی عملی می شود که میزان مصرف توسط انسان از حدی که ظرفیت محیط حکم می کند فراتر نرود
در حقیقت، نظریه توسعه پایدار جامع و مانع بوده، لذا در تمام ابعاد توسعه شهری، روستایی و منطقه ای و ملی مد نظر است. این نظریه، دلالت بر جلوگیری از آلودگی های محیط شهری و منطقه ای، کاهش ظرفیت های تولیدی محیط محلی، منطقه ای و ملی و حمایت از بازیافت ها، عدم حمایت از توسعه های زیان آور و شکاف میان فقر و غنی دارد و راه رسیدن به این الگو ها را از طریق برنامه ریزی های شهری، روستایی، منطقه ای و ملی در راستای نقش قانون، کنترل کاربری ها و کنترل بیشتر در شهر و روستا می داند.
این نظریه به عنوان دیدگاهی استراتژیک به نقش دولت در این برنامه ریزی ها زیاد اهمیت قائل است و معتقد است، دولت ها باید از محیط زیست شهری حمایت گسترده ای نمایند. این نظریه شهر را در ابعاد منطقه شهری به صورت منطقه شهر اجتماعی، نگاه می کند