بخشی از مقاله

چکیده:

دسترسی عادلانه به زمین و استفاده بهینه از آن از مولفه هاي اساسی در توسعه پایدار و عملکردي - زیست محیطی - زیبایی شناختی است . امروزه مفهوم زمین وفضاي شهري هم به لحاظ طبیعی وکالبدي و هم به لحاظ اقتصادي اجتماعی تغییر کیفی پیدا کرده ودر نتیجه ابعاد واهداف کاربري اراضی شهري نیز بسیار غنی و وسیعتر شده است . بدیهی است که اسفاده از زمین وفضا به عنوان یک منبع عمومی ، حیاتی و ثروت همگانی باید تحت برنامه ریزي اصولی انجام پذیرد.

برنامه ریزي شهري به طور عام و برنامه ریزي کاربري اراضی شهري به طور اخص و در ارتباط با هم میتوانند در جهت ایجاد محیطی بهتر و سالمتر براي سکونت انسانها به کار گرفته شوند. برنامه ریزي کاربري اراضی شهري به مثابه آمایش اراضی شهري ، به چگونگی استفاده وتوزیع وحفاظت اراضی ،ساماندهی مکانی – فضائی فعالیتها و عملکردها بر اساس خواست ونیازهاي جامعه شهري میپردازد و انواع استفاده از زمین را مشخص میکند .

مقدمه:

در شهرسازي سه مفهوم از تراکم قابل توجه است : - 1تراکم جمعیت :نسبت جمعیت منطقه به مساحت منطقه - 2تراکم ساختمانی مسکونی :نسبت سطح زیر بناي ساختمانهایمسکونی به مساحت منطقه - 3 تراکم ساختمانی : نسبت سطح زیربناي ساختمانها - مسکونی و غیر مسکونی - به مساحت منطقه تعیین انواع تراکم در سطح شهر و پیشنهاد آن به عنوان ضابطه اي براي جایگزینی جمعیت وتاسیسات وابسته به آن در طرح هاي توسعه شهري از اهمیت زیادي برخوردار است.

جامعه شناسان در مورد نحوه پراکندگی تراکم و اثرات ترکم زیاد بر جمعیت ، معتقد هستند که تراکم داراي یک سلسله اثرات مثبت و منفی میباشد.اثرات منفی تراکم زیاد را در روابط غیر صمیمی افراد و معاشرت خشک مردم با یکدیگر ،ایجاد سرو صدا ونارسائی هاي روانی ، گرانی زمین واجاره خانه ، بزهکاري و جنایت ، امکان مخاطرات بهداشتی وبروز بیماریهاي واگیر دار میدانند. تاثیرات مثبت تراکم را در تراکم سرمایه وجمعیت در کنار یکدیگر ،امکان ایجاد شبکه هاي برق وآب وبهداشت و امکان اجراي برنامه هاي عمرانی و توسعه شبکه هاي ارتباطی ونتیجتا رشد شهرها تفسیر میکنند.

یکی از نکات مهمی که میبایست در نظر داشت این است که در قسمتهائی از یک شهر اگر به افزلیش طبقات ساختمانی مسکونی وغیر مسکونی به اندازه اي بیش از حد قابل قبول اقدام شود ،معنایش آن است که تاسیسات وتجهیزات شهري مثل شبکه هاي آب و برق وفاضلاب وغیره نیز میبایستی افزایش یابد و اگر نه بین جمعیت منطقه و خدمات و تسهیلات به نوعی نارسائی به وجود خواهد آمد و بحران شروع میشود .بنابر این تعیین تراکمها ضمن آنکه در رابطه مسائل اقتصادي وفیزیکی قرار دارد از نظر اجتماعی نیز داراي اهمیت است. در این تحقیق سعی بر آن شده تا امکان افزایش تراکم ساختمانی در خوي بررسی شود.

ضرورت و اهمیت مسئله:

از اوسط دهه 1340 با توجه به افزایش جمعیت وتوسعه شهر خوي، تاثیر این توسعه بر لایه هاي پیرامونی شهر آغاز میشود . با توجه به استقرار کارخانه هاي صنعتی در این ناحیه ،جمعیت پذیري ناحیه آغاز میشود و در سالهاي بعد از انقلاب به دلیل اراضی ارزان قیمت و ضعف بنیه مالی مهاجرین به طور قابل توجهی در معرض ساخت وساز قرار میگیرد . ضعف بنیه مالی ساکنین بر کوچک بودن ابعاد قطعات وکیفیت نازل ساخت وساز نیز تاثیر مستقیم داشته است . بافت کالبدي هم به دلیل نبود طرح مشخص ،فاقد پیوستگی لازم بوده واز الگوي خاصی پیروي نکرده و به صورت خود به خودي شکل گرفته است.

مشکلی که اکنون در ناحیه وجود دارد عدم تعادل در کاربري زمین شهري است . معمولا در تعیین حدود مساحتهاي مسکونی و غیر مسکونی به طور منطقی وبه صورتی بینابین وحدودي ، در نظر گرفتن نیمی از سطح زمین تحت پوشش براي واحدهاي مسکونی و نیمی براي تاسیسات وابسته به آن مثل مراکز خرید ، راهها ، فضاهاي آموزشی وفضاهاي سبز ضروري است . اگر چه به نسبت اهداف طراحی و برنامه ریزي شهري ، لزوم تغییراتی در کاربري اراضی شهري وجود دارد . هنگامی که سرانه ها و تراکمهاي مسکونی وغیر مسکونی تعیین شد ، بر مبناي ضوابط و معیارها به جایگزینی انواع تاسیسات و برآورد نیازمندیها اقدام میشود.

وقتی تراکمهاي جمعیتی تعیین شد تراکمهاي ساختمانی منتج از نوع طراحی وبرنام ریزي نیز جایگاه ویژه خود را می یابد . اینکه در کدام محله چه تراکمی از جمعیت مورد نظر است ، معناي گسترده اي دارد . یعنی اینکه براي این جمعیت چه مقدار زمین ، چه تعداد مدرسه مورد احتیاج است ، شبکه هاي آب باید داراي چه حجم و مشخصاتی باشند و فضاهاي سبز و ورزشی ، کتابخانه ها ،مراکز فرهنگی باید به نسبت جمعیت داراي چه قابلیتهائی باشد.

از این رو کارائی تاسیسات و تجهیزات وابسته به مسکن در یک برنامه موفق بستگی به نوع تراکم مسکونی و میزان جمعیت استفاده کننده از آن دارد . در ناحیه مورد بررسی متاسفانه کاربریهاي خدماتی و تاسیسات وتجهیزات شهري دچار کمبود میباشند و در مقابل میتوانیم تسلط کاربري مسکونی را شاهد باشیم. با گسترش روند تغییر کاربري اراضی خدماتی عملا این فرصت به تدریج از دست رفته وبیم آن میرود که با تداوم روند ،به یک تهدید جدي در زمینه توسعه شهر بدل شود.

سوالات بیان مسئله :

- 1 آیا اعتدال در کاربري زمین و انتخاب تراکمی متعادل تا حد حفظ سلامت اجتماعی در مجموعه هاي زیستی صورت گرفته است ؟

- 2 توسعه پایدار چیست و چه مفهومی را در خود دارد که در چندین سال اخیر بسیاري از نظرها را به خود معطوف کرده است؟

- 3 در ارتباط با سطوح خدمات وابسته به مسکن ،آیا این گونه نیازمندیها به صورت سلسله مراتبی و به نسبت میزان احتیاج جمعیت بوده است؟

- 4 گسترش ساختمانهاي صرفا مسکونی و زیاد بودن این نوع کاربري نسبت به دیگر انواع کاربري زمین شهري مثل فضاي باز وسبز و... چه پیامدهائی به دنبال دارد؟

- 5 تاثیرات برخورداري نظام سکونتی ناحیه از اعتدال در کاربري هاي شهري چه خواهد بود؟

فرضیات:

- 1 هر چه کاربري مسکونی نسبت به سایر کاربریها بیشتر باشد ، از این رو تعیین حد مطلوبی از تراکم در در برنامه ریزي و طراحی مجموعه مسکونی به معناي تعیین حد مطلوبی از رفاه و آسایش عمومی ضروري مینماید.

- 2 در معایب تراکمهاي کم مسائلی مطرح است که بیشتر به فرد گرائی جمعیت و دور شدن از زندگی اجتماعی محله اي و بالا بودن هزینه ایجاد و نگهداري تاسیسات زیر بنائی با پوشش جمعیتی کم مربوط میشود . در صورت انتخاب تراکم در حد پائین علاوه بر گسترش وسیع سطوح کالبدي ، هرزه روي در مصرف زمین را نیز در بر دارد ودر طول زمان بر سفرهاي بین محله اي و بین ناحیه اي ، هزینه راه و افزایش سوخت وسایل نقلیه خواهد افزود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید