بخشی از مقاله

چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی تحصیلی بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان است.

روش: روش پژوهش شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع سوم راهنمایی در نیمسال تحصیلی دوم 1392-93 مدرسه میرزای شیرازی کرج بود. به روش نمونهگیری در دسترس 30 دانش آموز دختر مقطع سوم راهنمایی در نیمسال تحصیلی دوم 1392-93 که در پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون - 1975 - دچار اضطراب امتحان تشخیص داده شدند، انتخاب و با همتاسازی و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بعد از هشت جلسه آموزش خودتنظیمی برای گروه آزمایش، هر دو گروه جهت پسآزمون به مقیاس اضطراب امتحان ساراسون - 1975 - پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش تحلیل کواریانس یک راهه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیه و تحلیل شد.

یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد تفاوت بین دو گروه از لحاظ آماری معنادار است و کاهش اضطراب امتحان در طول زمان پایدار است. بحث و نتیجهگیری: در رابطه با اضطراب امتحان، پژوهشها بیانگر رابطه این عامل با عوامل خودتنظیمی- یعنی تلاش و تدبیر-هستند.

مقدمه
اضطراب امتحان1 حالتی از آشفتگی تجربه شده توسط یک فرد هنگامی که یک موقعیت ارزیابی را تهدید کننده ادراک میکند، تعریف شده است. این افراد ممکن است در این موقعیتها احتمال شکست را بیش از حد یا رفتار و عملکرد خود را ضعیف برآورد کنند. اگرچه هر فردی ممکن است گهگاهی در زمان ارزیابی اضطراب را تجربه کند، اما اضطراب امتحان به صفت شخصیتی پایدار در موقعیتهای ارزیابی اشاره دارد .[3] اضطراب امتحان گونهای از اضطراب است که در موقعیت ارزیابی یا حل مسئله بروز میکند و محور آن، تردید درباره عملکرد و پیامد آن، افت بارز توانایی مقابله با موقعیت است. به دیگر سخن، این اضطراب، سطح بروز عملکرد را تقلیل یافتهتر از سطح واقعی فرد قرار میدهد. هر چه اضطراب در این مورد بیشتر باشد، کارآمدی تحصیلی کاهش مییابد. در عین حال، اضطراب تجربهای ناخوشایند است که باورها، نگرشها و انگیزههای فرد را نیز متأثر خواهد ساخت .[1]

برخی از پژوهشها نشان دادهاند که اضطراب امتحان یکی از عوامل تعیین کننده پیشرفت تحصیلی ضعیف و یا عدم پیشرفت تحصیلی است. عوامل متعددی در اضطراب امتحان دخیل هستند، مثل عوامل فردی، آموزشگاهی، اجتماعی و خانوادگی. بر این اساس الگوهای نظری پدید آمدهاند و سپس طرحهای درمانی نیز پیریزی شده و پژوهشهایی نیز انجام گردیده است .[4] درمانهای متعددی درباره اضطراب امتحان به چالش با یکدیگر پرداختهاند که عبارتند از رویکردهای رفتاری، شناختی، شناختی- رفتاری و رویکرد نقص مهارتها- آموزش مهارتهای مطالعه و آموزش مهارتهای امتحان دادن .[6] این رویکردها جز رویکردهای سنتی و رایج جهت درمان اضطراب امتحان هستند. با وجود رویکردهای مذکور، برای اضطراب امتحان درمان استاندارد شدهای وجود ندارد. بهترین روش درمانی این مشکل، مداخلههای درمانی جایگزین است. به نظر میرسد آموزش خودتنظیمی2 میتواند درمان جایگزین مناسبی برای کاهش اضطراب امتحان باشد. خودتنظیمی یا یادگیری خودتنظیمی3، نوعی فرآیند فعال و سازمان یافته است که طی آن، فراگیران اهدافی را برای یادگیری خود انتخاب میکنند؛ سپس سعی میکنند تا شناخت، انگیزش، و رفتار خود را بر اساس اهداف و ویژگیهای محیطی تنظیم، مهار و نظارت نمایند. یادگیری خود تنظیمی شامل عواملی مانند مدیریت منابع، تعیین هدف، انتظار موفقیت و درگیری شناختی عمیق است. یک دانشآموز خود تنظیمگر، برای به انجام رساندن تکالیف علمی با انگیزه است و مجموعه اهداف واقع بینانهای را نسبت به تکالیفاش، با استفاده از راهبردهای یادگیری، نظارت بر اثربخشی راهبردها، و تنظیم راهبردهای یادگیری برای اطمینان از احتمال موفقیت در نظر میگیرد. در نظر چنین دانشآموزی یادگیری یک فرآیند نظام مند و قابل کنترل است .[2] غلامعلی لواسانی، اژه ای، و داوودی - 1392 - در پژوهشی نشان دادند که آموزش راهبردهای خود تنظیمی منجر به افزایش مهارتهای خود تنظیمی و درگیری تحصیلی و کاهش اضطراب امتحان شد. با این حال در این زمینه خلاءهایی مشاهده میشود و پژوهشهای بیشتری لازم است. از سویی از سویی برخی از پژوهشگران معتقدند دختران نوجوان بیشتر از پسران نوجوان در برابر رویدادهای استرسزای زندگی و حالتهای هیجانی منفی مانند استرس، اضطراب و افسردگی آسیبپذیرترند .[5] لذا سوال اصلی پژوهش این است که آیا آموزش یادگیری خود تنظیمی بر اضطراب امتحان دانشآموزان دختر دارای اضطراب امتحان مؤثر است؟

روش تحقیق
پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش پژوهش شبه آزمایشی و طرح پژوهش پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری بود که در آن اثربخشی آموزش خودتنظیمی یادگیری بر نشانگان اضطراب امتحان دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان مقطع سوم راهنمایی در نیمسال تحصیلی دوم 1392-93 مدرسه دخترانه میرزای شیرازی شهر عظیمیه کرج بود. در روش های علی-مقایسه ای و آزمایشی حجم نمونه حداقل 15 نفر برای هر گروه توصیه شده است. نمونه ی آماری این پژوهش شامل 30 دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان مقطع سوم راهنمایی در نیمسال تحصیلی دوم 1392-93 مدرسه دخترانه میرزای شیرازی شهر عظیمیه کرج بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.

با توجه به P < 0/01 و F - 1/57 - =74/58، فرض صفر مبنی بر برابری میانگین نمرههای پسآزمون در دو گروه پس از حذف اثر نمرههای پیشآزمون رد میشود. به عبارت دیگر میانگین اضطراب امتحان بین گروه آزمایش و گروه تفاوت معنادار آماری دارد. برای آزمون این فرضیه که آموزش خود تنظیمی یادگیری بر کاهش نشانههای اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان در طول زمان دارای پایداری اثر است. از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شده است . پیش از انجام تحلیل واریانس، برای بررسی مفروضه طبیعی بودن توزیع چندمتغیری دادههای پژوهش از آزمون کرویت موشلی استفاده شد که نتایج آن در جدول 2 نشان داده شده است. با توجه به این که P=0/146 و X2 =3/853 فرض صفر مبنی بر طبیعی بودن توزیع چندمتغیری دادهها تایید میشود و براساس این نتیجه اجرای تحلیل واریانس بدون اشکال است.

نتیجهگیری و جمعبندی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی تحصیلی بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان است. نتایج این پژوهش همسوء با نتایج یافته های پیشین نشان داد که آموزش خودتنظیمی بر کاهش نشانههای اضطراب امتحان دختران دارای اضطراب امتحان اثربخش است P < 0/01 و - 1/57 - =74/58 F، و همین طور نتایج این درمان در طول زمان پایدار است. هم راستا با این پژوهش غلامعلی لواسانی، اژهای، و داوودی - 1392 - در پژوهشی نشان دادند که آموزش راهبردهای خود تنظیمی منجر به افزایش مهارتهای خود تنظیمی و درگیری تحصیلی و کاهش اضطراب امتحان شد . در این پژوهش دانش آموزانی که آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی را دریافت کردهاند، خود تنظیمی æ    درگیری تحصیلی بالاتر و اضطراب امتحان پایینتری دارند. همچنین در نمرههای بهدست آمده از پرسشنامههای خود تنظیمی و تلاش و درگیری شناختی و اضطراب امتحان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش محسوسی دیده شد. در تبیین این یافته ها می توان گفت که خودتنظیمی نوعی از یادگیری است که افراد به جای آنکه برای کسب دانش و مهارت بر معلمان، والدین یا دیگر عوامل آموزشی تکیه کنند،شخصاً تلاش های خود را آغاز و هدایت میکنند. زیمرمان معتقد است که فراگیران خودتنظیم از لحاظ فراشناختی، انگیزشی و رفتاری، فرایندهای یادگیری را شروع و هدایت می کنند . آنان در زمینه فراشناخت نیز در مراحل متفاوت، فرآیند یادگیری خود را طراحی، سازماندهی، خودآموزی، خودگردانی æ    خودارزیابی مینمایند. این فراگیران در زمینه انگیزشی خود را با کفایت، خودکارآمد و مستقل ارزیابی میکنند و از لحاظ رفتاری محیط هایی را انتخاب میکنند، میسازند و خلق میکنند که یادگیریشان را بهینه نماید. فراگیران خودتنظیم، فرآیندهای عاطفی æ    شناختی لازم برای موفقیت تحصیلی را رهبری میکنند. آنان باید برای درک جنبههای شناختی یادگیری و تسهیل موفقیت به سوی اهداف آموزشی مرتب خود را ارزیابی کنند و به نحو مؤثری منابع شناختی مثل توجه و راهبردهای یادگیری را هدایت نمایند. تنظیم و اداره حوزه عاطفی به دانش آموزانی نیاز دارد که خود را برای آموختن اطلاعات توانا ببینند نتایج کار خود را اداره و هدایت کنند و آنچه را در حال آموختن هستند، ارزشمند بدانند.
 خودتنظیمی در جنبههای مختلف یادگیری و همچنین بسیاری از مشکلاتی که کودکان با آن روبه رو میشوند نقش عمدهای دارد. به عنوان مثال، دشواری در بازبینی درک و فهم و هدایت فرآیند شناختی خود،احتمالاً بر پیشرفت بسیاری از تکالیف آموزشگاهی تأثیر دارد. مشکلات مربوط به مهارتهای ارتباطی و زبانی نیز در برخی کودکان دیده میشود که با ضعف مهارتهای خودتنظیمی آنها در ارتباط است. کودکانی که از راهبردهای ارتباطی بهتری استفاده میکنند، در مهارتهای خودتنظیمی پیشرفتهای بیشتری دارند. اغلب دانش آموزان و دانشجویان با درک بهتر فرآیند یادگیری خودتنظیمی میتوانند پیشرفت تحصیلی خود را بهبود بخشند؛ بنابراین آشنایی با مهارتهای یادگیری خودتنظیمی، در این امر تأثیر بهسزایی دارد. بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان به علت فقدان مهارتهای راهبردهای مطالعه و یادگیری، دچار ناامیدی و شکست تحصیلی میشوند؛ در حالیکه راهبردهای یادگیری، به مثابه ابزاری است که در حل مشکلات تحصیلی مورد استفاده قرار می-گیرند و به دانش آموزان و دانشجویان کمک میکنند تا مهارتهایی را که در طول دوران تحصیل به آن نیاز دارند، رشد و توسعه دهند. شناسایی و تقویت این راهبردها به افراد کمک میکند تا با تکیه بر تواناییهای خود، کشف و تقویت آن ها، قادر باشند، با موفقیت کامل تحصیلات مدرسهای و دانشگاهی را پشت سر بگذارند اگر دانشجویان بخواهند موفق شوند، باید دارای عقاید انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی باشند. یادگیری مؤثر آن ها به عقاید انگیزشی مانند: الگوهای گرایشی انطباق پذیر، سطوح بالاتر خودکارآمدی و توانش دریافتی، جهتگیری هدف، علاقه درونی و عقاید ارزش کار مربوط است. در یک جمعبندی میتوان گفت اضطراب    امتحان احساس یا حالت هیجانی ناخوشایندی    است که پیامدهای رفتاری و روانشناختی خاصی دارد و    در امتحانات رسمی و یا دیگر موقعیتهای ارزشیابی تجربه    میشود. در    رابطه با اضطراب امتحان، پژوهشها بیانگر رابطه    غیرخطی    این عامل با عوامل خودتنظیمی- یعنی تلاش و تدبیر- هستند. اهمیت سازه خودتنظیمی در یادگیری و موفقیت تحصیلی، شغلی و غیره به حدی است که صاحب نظران مختلف الگوهای متفاوتی از آن ارائه دادهاند. خودتنظیمی یادگیری، از مقولههایی است که به نقش فرد در جریان یادگیری توجه دارد . اصل اساسی یادگیری خودتنظیمی این است که دانش آموزان و دانشجویان هنگامی که خود، مسؤول یادگیریشان هستند، به طور مؤثرتری یاد میگیرند. در همین راستا، پژوهشها نشان داده خودتنظیمی تحصیلی از شش عامل انگیزش بیرونی، انگیزش درونی، فراشناخت، کنترل و ارتباط شخصی، خود اثر بخشی و خودتنظیمی تشکیل شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید