بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانشآموزان مقطع چهارم دبیرسان اقلید بود. بدین منظور تعداد 100 نفر از دانش آموزان 50 - نفر دخترر و 50 نفرر پرررب برا روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه باورهای انگیزسی و راهبردهای خود تنظیمی پنترری و دی گروت - 1990ب و هم چنین معدل دانش آموزان به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شد. داده ها برا اسرتفاده از ضریب همبرتگی پیرسون و آزمون تی ترت برای گروه های مرتقل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین باورهای انگیزشی، عملکرد تحصیلی و خودتنظیمی رابطه مثبت معنراداری وورود دارد. تفراوت دو ورنس در عملکرد تحصیلی و باورهای انگیزشی تفاوتی ووود ندارد.

کلید واژه ها: باورهای انگیزشی، راهبردهای خود تنظیمی ، عملکرد تحصیلی، دانش آموزان.

-1 مقدمه

اگر چه بحث از کارکرد « عاطفه»، « انگیزش» و « شناخت» در یادگیری از قدمت تاریخی بریار برخروردار اسرت، اما مدت کمی از مطالعهی علمی در این زمینه سپری شده است ]1[ الزاروس1999 - 1ب، معتقد است که عاطفه در غیاب انگیزش و شناخت نمی تواند به وقوع بپیوندد و دعوی تقدم و تأخر زمانی و تفکیک بین این سه رکن ذهن، بیش از آن که مبتنی بر واقعیت باشد ساختگی است. بر خالف آن عاطفه، انگیزش و شناخت تنیده به یکدیگر و در ارتباطی پیچیده و متعامل بین اوزاء و عناصر خود عمل می کنند و مفهوم « علیت متقابل» باندورا1978 - 2ب نیز به یک نوعی نشان از کارکرد سیرتمی این ارکان ذهن دارد .]2[

به نظر بندورا مفهوم خود تنظیمی3 ریشه در سنت روان درمانی دارد که در آن فرد به عنوان مووودی فعال و درگیر برای تغییر رفتار و حذف اختالالت فکری یا رفتاری در نظر گرفته می شود. عالوه بر این خود تنظیمی ناشی از یک وریان کلی در روان شناسی و سایر علوم در رابطه با کیفیت رفتارهای هدفمندانه و خود اصالح کننده می باشد. بنابراین، با تووه به این نکته نظرها، مؤلفه های مهم خود تنظیمی شامل تعیین هدف، آمادگی های شناختی برای رفتارهای هدفمند، نظیر برنامه ریزی، مرور راهبردها و نظارت و ارزیابی مرتمر از فعالیت های هدفمند است ]3[ عملکرد یا پیشرفت تحصیلی1 و بررسی عوامل تأثیر گذار بر آن، موضوع مهمی است که بخش عمده ای از مطالعات علوم تربیتی و روان شناسی را همواره به خود اختصاص داده است.

بررسی رابطه عوامل انگیزشی و شناختی با پیشرفت تحصیلی از حوزه های مورد نظر متخصصان تعلیم و تربیت و روان شناسی بوده است، از لحاظ نظری برخورداری از انگیزه درونی برای یادگیری، استفاده کارآمد از راهبردهای شناختی و خود تنظیمی از مهم ترین عوامل موفقیت تحصیلی به شمار می آیند .]4[ بنابراین عوامل تأثیر گذار بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را بایرتی شناسرایی کررد، و ایرن امکران پرذیر نمری باشد، اال با انجام مطالعات دامنه دار. لذا، مطالعه ی رابطه باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی برا عملکررد تحصیلی در این راستا انجام شده است.

-2 بیان مسأله

علی رغم تعدد و تنوع الگوهای مفهومی « خود تنظیمی »، صاحب نظران در این حیطه اتفاق نظر دارند که یادگیری فرآیندی فعال و سازنده است و فراگیران، بالقوه قادر به مهار و تنظیم فرآیند یادگیری هرتند ]5[آنان می توانند بر ونبه های متفاوت شنخات، انگیزش و رفتار و نیز محیط پیرامون خود، نظارت، نظم دهی و مهار را اعمال نمایند. تأکید الگوهای خود تنظیمی بر این مفروضه، بدان معنا نیرت که اشخاص همواره و در هر بافت و موقعیتی، شناخت، انگیزش یا رفتار خود را مورد نظارت، تنظیم و مهار قرار می دهند، بلکه تأکید بر امکان چنین نظارت، تنظیم و مهاری است و فراگیران بالقوه، توانایی آن را دارند. به همین دلیل، تمامی الگوهای خود تنظیمی، تفاوت های زیرت شناختی، رشدی، بافتی و فردی را مورد تووه قرار می دهند و تأکید می ورزند که هر یک از این عوامل می تواند فرآیند خود تنظیمی را ترهیل و ترریع نماید یا آن را با مانع مواوه سازد ]6[ از این رو، پژوهش های متعدد نشان از آن داشته است که فراگیران با مهارت های بیشتر در خود تنظیمی، تجارب یادگیری خود را فعاالنه و از راه هایی بریار متنوع هدایت می نمایند. ]7[

مطالعه ابعاد شناختی بدون تووه به ابعاد انگیزشی و تأثیر تعاملی این دو بر میزان یادگیری چندان منطقی به نظر نمی رسد، چرا که در فرآیند یادگیری عالوه بر عوامل شناختی، عوامل انگیزشی نیز دخالت دارند. بنابراین در موقعیت های آموزشگاهی عالوه بر راهبردهای شناختی باید به باورهای انگیزشی دانش آموزان نیز تووه نمود ]8[ یافته های پژوهش های اخیر حاکی از تأثیر عوامل انگیزشی و شناختی بر پیشرفت تحصیلی در سطوح مختلف آزمودنی ها از لحاظ استعداد تحصیلی و سنی در فرهنگ های مختلف است ]9[ پژوهش لطیفیان - به نقل از البرزی و سیف، 1381ب با دانش آموزان استرالیایی مقطع دبیرستان نشان داد که الگوی پینتری و دی گروت1990 - 2ب می تواند پیشرفت تحصیلی را پیش بینی نماید.

زیمرمن ]10[ معتقد است، یادگیرندگان خودگردان، با تکالیف آموزشی خود با اعتماد به نفس، ودی و مدبرانه برخورد می کنند. مهم تر از همه این که، یادگیرندگان خودگران می دانند که چه موقع چیزی را پردازش کنند. دانش آموزان خودگران در مقایره با هم کالسی های منفعل خود به طور فعال به ورتجوی اطالعات می پردازند و گام های ضروری برای مرلط شدن بر آن بر می دارند. این یادگیرندگان به هنگام برخورد با موانعی مانند : شرایط نامناسب، کتاب های درسی پیچیده با معلمان ضعیف، با ابتکار فردی و خالقیت، راهی برای غلبه بر این مشکالت پیدا می کنند. از نظر فراشناختی، دانش آموزان خودگردان در مراحل مختلف یادگیری شخصاً به برنامه ریزی، خود آموزی، نظارت و خودسنجی می پردازند و از نظر انگیزشی خود را با کفایت، خود کارآمد و مرتقل درک می کنند و از نظر رفتاری نیز محیط های یادگیری را انتخاب، سازماندهی و خلق می کنند تا یادگیری را بهینه سازند ]11[

یافته های پژوهشی نشان از آن دارد که ترلط بر مفاهیم و روش های حل مرأله و به کارگیری مناسب و خالقانره آن ها در موقعیت های ودید به منظور تولید دانش، مررتلزم برخرورداری از الگوهرای سرازش یافتره انگیزشری و نگرشی و استفاده مؤثر از راهبردهای خود نظم دهی یادگیری است که منجر به عملکرد افراد میشود]12[ استفاده از باورهای انگیزشی و یادگیری خود تنظیمی در تعلیم و تربیت می تواند اثرات مهمی بر عملکرد تحصیلی فراگیران داشته باشد و این موضوع همان گونه که اشاره شد در یافته های پژوهشی مختلف مورد تووه قرار گرفته است. با تووه به این دیدگاه این پژوهش به این سؤال پاسخ می دهد که آیا بین باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خود تنظیمی با عملکرد رابطه ووود دارد؟

-3 اهمیت پژوهش

تووه به عملکرد تحصیلی دانش آموزان و بررسی عوامل تأثیرگذار بر آن همواره مورد تووه روان شناسان و به خصوص در حوزه تعلیم و تربیت بوده است. چرا که آینده ووامع به کارآیی و توانمندی های این افراد وابرته است و اگر کشوری خواهان ترقی و پیشرفت باشد، بایرتی در این حوزه سرمایه گذاری نماید. ما در کشوری زندگی می کنیم که برای رسریدن بره اسرتقالل و پیشررفت همره وانبره در زمینره هرای فرردی و اوتماعی، اقتصادی و صنعتی، علمی و فرهنگی به افرادی توانا، بیدار و مغزهایی اندیشمند و دسرت هرای مراهر و توانا نیازمند است، چنین افرادی باید تربیت شوند. برای چنین منظروری، ضررورت دارد کره متخصصران تعلریم و تربیت، روان شناسان و محققان آن چه در توان دارند به کار بگیرند و از راهبردهایی که می تواند در تربیت چنرین مغزهای اندیشمندی مؤثر و اقع شود، بهره گرفته شود.

پس برای رسیدن به این منظور و ارائه راهبردهای آموزشی و استفاده از آنان ما نیازمند انجام پژوهش هایی در این زمینه هرتیم. از ایرن رو، اسرتفاده از باورهرای انگیشری و راهبردهای یادگیری خود تنظیمی می تواند نشان دهد که تا چه اندازه دانش آموزان از نظر عراطفی و شرناختی و بکار گیری خودگردانی تحصیلی پیشرفت دارند و این امر بر عملکرد تحصیلی آنان اثر گذار می باشد. پس این پژوهش در محیط های آموزشی می تواند کاربرد داشته باشد چرا که هم معلمان و فراگیران - به خصوص در محیط چهارم دبیرستانب می توانند با بهره گیری از این راهبردها عملکرد تحصیلی خود را افزایش دهند و بدانند استفاده از باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خود تنظیمی تا چه اندازه می تواند بر عملکرد تحصیلی آنان اثر گذار باشد.

-4 اهداف پژوهش

هدف عمده پژوهش بررسی رابطه باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان چهارم دبیرستان است. اهداف دیگر پژوهش عبارتند از : بررسی رابطه خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی؛ بررسی رابطه ارزش درونی و عملکرد تحصیلی؛ بررسی رابطه اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی؛ بررسی رابطه راهبردها شناختی و عملکرد تحصیلی و بررسی رابطه راهبردهای خود تنظیمی و عملکرد تحصیلی در بین دانش آموزان چهارم دبیرستان.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید