بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک مدیریت کلاس با یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر هنرستانهای ناحیه یک کرمان بوده است. بدین منظور پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش تحقیقی توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه هنرآموزان مرد و دانشآموزان پسر هنرستانهای ناحیه یک شهر کرمان میباشند . برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد هنرآموزان - 103 - و تعداد دانشاموزان - 211 - نفر برآورد شد. جهت جمعآوری دادههای مورد نیاز از دو پرسشنامه سبک مدیریت کلاس و یادگیری خودتنظیمی استفاده شد و برای سنجش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان از معدل دانش-آموزان استفاده گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و با استفاده از نرمافزار spss صورت گرفته است. یافتهها نشان داد که بین سبکهای مدیریت کلاس با یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. همچنین بین سبک مدیریت تعاملگرا با یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. و بین سبک مدیریت مداخلهگرا با یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.

واژههای کلیدی:مدیریت کلاس، یادگیری خودتنظیمی، پیشرفت تحصیلی

-1 مقدمه

شاید بتوان گفت بزرگترین هدف نظام آموزشی و در رأس آن آموزش مدارس هر کشور، تربیت افرادی تواناست؛ افرادی که به درستی تواناییهای خود را بشناسند و درک درستی از آنها داشته باشند و تواناییها و قابلیت های خود را باور کنند و نگاه مثبت به آنها داشته باشند. چنین افرادی بدون شک در برابر مسائل، راهحلهای منطقی را به کار خواهند گرفت و اهداف واقع بینانهتری را انتخاب خواهند کرد و به هنگام برخورد با مشکلات، پایداری و استقامت بیشتری از خود نشان میدهند و به جای رویگردانی از مشکل به استقبال آن رفته و احساس آرامش میکنند .[1]نیروی انسانی تحصیل کرده مهمترین سرمایه هر ملتی محسوب می شوند که توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر جامعهای به نیروی انسانی متخصص آن بستگی دارد.

با توجه به اینکه ما در عصر پیشرفت سریع علم و تکنولوژی به سر میبریم و افراد برای سازگاری با این شرایط و ادامه زندگی نیازمند افزودن بر دانش خود از طریق یادگیری هستند؛ بنابراین توجه به عوامل مؤثر بر عملکرد دانشآموزان، از جمله سبک مدیریت کلاس که زمینه ساز تحقق یادگیری مطلوب می شود و متعاقباً بر یادگیری خود تنظیمی نیز تأثیر میگذارد، ضرورت دارد. به طور کلی مدیریت کلاس درس عبارت است از رهبری دانشآموزان از طریق طراحی و سازماندهی منابع، فعالیتها و محیط کلاس، نظارت بر پیشرفت امور و پیشبینی مسائل بالقوه به منظور افزایش اثربخشی و کارایی عملکرد کلاس درس.

در بسیاری از کلاسها معلمان سعی میکنند دستورالعمل هایی را به عنوان روش مدیریت کلاس به شاگردان بدهند و انتظار دارند که شاگردان نیز از آن خواستهها و انتظارات پیروی کنند. در برخی از کلاسها نیز میبینیم که معلم به عنوان راهنما و تسهیل کننده یادگیری عمل می کند. همچنین در بعضی از کلاسها شاهد اشتراک مساعی و همکاری جمعی معلم و شاگردان هستیم. پژوهشها نشان میدهد که در کلاسهای نوع اول - کلاسهای معلم مدار - ، شاگردان به یادگیری دانشهای موجود در کتابها دست مییابند، اما در کلاسهای نوع دوم - یعنی کلاسهایی که مبتنی بر روابط متقابل و حرمت جمعی است - ، شاگردان قادر میشوند که به ساختن دانش در ذهن خویش دست یابند .[2]

از طرف دیگر، یادگیری خودتنظیمی پیامدهای ارزشمندی در فرایند یادگیری - آموزش و حتی موفقیت زندگی همراه دارد و یکی از مفاهیم مطرح در تعلیم و تربیت معاصر است، از پیامدهای خودتنظیمی این است که به افراد اعتماد به نفس میدهد. در مطالعه ای که بر روی ویژگیهای افراد خود تنظیمگر انجام شده این نتیجه حاصل شده که افراد خودتنظیم گر افرادی هستند که به خود و تواناییهای خود برای انجام کارها - خودکارآمدی - اعتماد دارند [3] و استفاده از یادگیری خودتنظیمی موجب افزایش خودکارآمدی دانشآموزان میشود. خودتنظیمی در یادگیری از مقولههایی است که به نقش فرد در فرآیند یادگیری میپردازد.

براساس نظریه سه وجهی بندورا، مبنای یادگیری خودتنظیمی، شناخت اجتماعی است. به عقیده وی، فعالیتهای یادگیری به وسیله سه عامل فرآیندهای شخصی، محیطی و رفتاری آنها تعیین میشود .[4] اهمیت این سازه در یادگیری موفقیتآمیز تحصیلی، شغلی و غیره به حدی است که صاحب نظران مختلف الگوهای متفاوتی از آن را ارائه دادهاند. از جمله استفاده بهینه از »یادگیری خودتنظیمی« است. در این الگو »الگوی پینتریچ و دیگروت«، الگوها راهبردهای شناختی، فراشناختی، مدیریتی منابع، جهت بیشینه کردن یادگیری اطلاق شده است .[5]از طرفی، از جمله مهمترین نگرانیهای استادان، مسئولان آموزش مدارس و خانوادههای دانشآموزان، پیشرفت تحصیلی و جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزان است.

نقطه مقابل پیشرفت تحصیلی،اُفت تحصیلی است که بر اساس مطالعات متعدد تاثیر بسزایی در سرنوشت فرد داشته و هم چنین هزینه گزافی به خانواده و جامعه تحمیل می کند. در ایران این امر از مهمترین مشکلات کنونی نظام آموزشی است که هر ساله دهها میلیارد ریال از بودجه کشور را هدر میدهد و نیروهای بالقوه و سرمایه های جامعه که همان نیروی انسانی است، بی ثمر میماند. در سالهای اخیر، متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسان تربیتی پژوهشهای قابل توجهی را در زمینه عملکرد تحصیلی و متغیرهای مرتبط با آن ها انجام داده اند. یادگیری فراگیرانمعمولاً به وسیله عملکرد تحصیلی آنها مورد سنجش قرار می گیرد .

عوامل متعددی عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار میدهند.  برخی از این عوامل موجب بهبود عملکرد تحصیلی و برخی دیگر باعث تضعیف عملکرد فراگیران میشوند پیشرفت تحصیلی به توانایی آموخته شده یا اکتسابی فرد در موضوعات آموزشگاهی اطلاق میشود که به وسیله آزمون های فراگیری استاندارد شده یا آزمون-های معلم ساخته اندازه گیری می شود .[6] به طور کلی این اصطلاح به معنای مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد است، به طوری که بتوان آنها را در مقوله کلی عوامل مربوط به تفاوتهای فردی و عوامل مربوط به مدرسه و نظام آموزش و پرورش مورد مطالعه قرار داد .[7]

با توجه به اینکه پژوهشهای اندکی در ایران در زمینه مدیریت کلاس انجام شده و قریب به اتفاق آنها از لحاظ نظری متکی بر سبکهای مدیریت برگرفته از تئوریهای مدیریتاند؛ تا اینکه مبتنی بر نظریههای مدیریت کلاس و روانشناسی یادگیری باشند؛ و با توجه به اینکه مفهوم سبک مدیریت کلاس و یادگیری خود تنظیمی از جمله موضوعات مهم در تعلیم و تربیت میباشند که بر روی یادگیری و پیشرفت تحصیلی تأثیر بسزایی دارند؛ و به دلیل اهمیت شناخت سبکهای مدیریت در طراحی و برنامهریزی رشد حرفهای معلمان، و از سویی به دلیل اهمیتی که یادگیری فرایندهای خود تنظیمی در ایجاد خودباوری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان هنرستانی دارد، میتوان امید داشت که با مطالعه این مباحث بتوان زمینه پیشرفت سازمانهای آموزش و پرورش را فراهم کرد. لذا فرضیههای پژوهش به شرح زیر میباشد:

-1بین سبک مدیریت کلاس با یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر رابطه معنیداری وجود دارد.

-2بین سبکهای مدیریت - تعاملگرا و مداخلهگر - با یادگیری خودتنظیمی دانشآموزان رابطه معنیداری وجود دارد.

-3بین سبکهای مدیریت - تعاملگرا و مداخلهگر - با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه معنیداری وجود دارد.

-2 روش تحقیق

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک مدیریت کلاس با یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر هنرستانهای ناحیه یک کرمان میباشد. بدین منظور پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش تحقیقی توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه هنرآموزان مرد و دانشآموزان پسر هنرستانهای ناحیه یک شهر کرمان میباشند . برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد هنرآموزان - 103 - و تعداد دانشاموزان - 211 - نفر برآورد شد. در این تحقیق، پژوهشگر از طریق مطالعات کتابخانهای، مطالعه مقالات و تحقیقات دیگران و با استفاده از اینترنت به جمعآوری اطلاعات اولیه مرتبط با تحقیق مورد نظر پرداخته و همچنین جهت جمع آوری دادههای مورد نیاز از دو پرسشنامه استفاده شده است.

و برای سنجش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان از معدل دانشآموزان استفاده گردید. پرسشنامه سبک مدیریت کلاس: این پرسشنامه توسط امین یزدی و عالی تنظیم شده و شامل 25 سؤال در سه مقیاس است. نمره کل سبک مدیریت کلاس از جمع این سه مقیاس به دست میآید. نمرهگذاری برای سؤالات 22، 19، 18، 17، 16، 15، 13، 12، 9 ، 4، 3 معکوس میباشد. پاسخها نیز در یک مقیاس چهار گزینهای طیف لیکرت - همیشه،معمولاً، تا اندازهای، هرگز - تهیه شده است. میزان روایی پرسشنامه سبک مدیریت کلاس %70، و پایایی پرسشنامه 0/83 به دست آمده است. پرسشنامه یادگیری خود تنظیمی: دارای 22 سؤال می باشند.

در نمره گذاری، سؤالات 19،15،13 و 20 برعکس نمرهگذاری می شوند. پس از آن هر آزمودنی در هر خرده مقیاس یک نمره خواهد داشت که با جمع نمره او در سؤالات مختلف به دست میآید. نمره کل خود تنظیمی هم از جمع این دو نمره به دست میآید. پاسخها نیز در یک مقیاس پنج گزینهایلیکرت - کاملاً موافقم، موافقم، نظری ندارم، مخالفم، کاملاً مخالفم - تهیه شده است . میزان روایی پرسشنامه پرسشنامه یادگیری خود تنظیمی، % 74 و پایایی پرسشنامه 0/94 به دست آمده است. در این تحقیق ابتدا به توصیف مشخصات جمعیتشناختی پرداخته شده است. سپس با استفاده از آماره استنباطی آزمون همبستگی پیرسون به تجزیه و تحلیل متغیرها پرداخته شده است.

-3 یافتهها

از 103 نفر هنرآموزان، 16 نفر - % 15/5 - از هنرآموزان در دهه اول خدمت، 56 نفر - % 54/4 - در دهه دوم خدمت و 31 نفر - %30/1 - در دهه سوم خدمت قرار دارند. از 103 نفر هنرآموزان، 10 نفر - %9/7 - فوق دیپلم، 71 نفر - %68/9 - لیسانس، 22نفر - %21/4 - فوق لیسانس میباشند. میانگین مدیریت کلاس هنرآموزان - 75/15 - ، میانه - 75 - ، و انحراف معیار - 4/97 - میباشد. برای بررسی فرضیه پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که مقدار p-value به دست آمده، با توجه به اینکه این مقدار از سطح معنیداری 0/01 کمتر میباشد، فرض صفر رد میشود. بنابراین ضریب همبستگی بین سبک مدیریت کلاس با یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر معنیدار است - جدول . - 1

با توجه به آزمون انجام شده و مقدار p-value به دست آمده - 0/000 - و با توجه به این که این مقدار از سطح معنیداری 0/01 کمتر میباشد. بنابراین فرض صفر رد میشود و می توان نتیجه گرفت که بین سبک تعاملگرا با یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر رابطه معناداری وجود دارد - جدول . - 2با توجه به آزمون انجام شده و مقدار p-value به دست آمده - 0/000 - و با توجه به این که این مقدار از سطح معنیداری 0/01 کمتر میباشد. بنابراین فرض صفر رد میشود و میتوان نتیجه گرفت که بین سبک مداخلهگرا با یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر رابطه معکوس و معناداری وجود دارد - جدول . - 3

-4 بحث و نتیجهگیری
با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، معنیدار بودن رابطه بین سبک مدیریت کلاس با یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانش-آموزان پسر بررسی شد. نتایج نشان داد که همبستگی بین این متغیرها معنیدار است. شواهد تجربی رابطه بین سبک مدیریت کلاس با یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی را تأیید میکنند. یافتههای این پژوهش، همسو با نتایج تحقیق آریا پوران و همکاران - 1392 - ، قربانی و همکاران 1391 - - ، لسانی - 1389 - میباشد. مطالعات نشان میدهد که متغیرهای کلاسی خاصی بر رفتار دانشآموزان در کلاس و پیشرفت تحصیلی آنان به طور محدود و مداوم تأثیر دارد. سازماندهی کلاس به نظم و ترتیب درسی و اجتماعی دانشآموزان در کلاس درس اشاره میکند. در کلاس درس با افرادی مواجه هستیم که تواناییها و میزان پیشرفت آنها با یکدیگر مشابه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید