بخشی از مقاله
چکیده
نماد در ادبیات یکی از صورخیال است که پویاترین و تأثیرگذارترین نوع تصویرهاست و بنابه خصوصیت چندمعنایی خود، موجب گستردگی و پویایی فضاي شعر می گردد. تاریخ نماد نشان می دهد که هر موضوعی میتواند ارزش نمادین پیدا کند به شرط اینکه فضا و بستر مناسب براي گسترش معانی آن مهیا شود.
نمادپردازي در شعر معاصر از اهمیت زیادي برخوردار است و بدون توجه به آن، معنا و مفهوم مورد نظر شاعر بطور کامل حاصل و درك نمی شود. با توجه به این مهم پژوهشحاضر شعر معاصر را از منظر نمادپردازي و انواع آن در سه محور اصلی: - خرده نمادها، کلان نماد و نماد ساختمند - مورد نقد و بررسی قرار می دهد.پژوهش نشان می دهد که نماد ساختمند بیشتر از دو دیگر در شعر معاصر کاربرد دارد.
مقدمه
در زبان فارسی معادل سمبل - symbole - را رمز یا نماد می دانند. اصل کلمه سمبل - symbole - از سوم بولون - sombolon - یونانی است و به معنی به هم چسباندن دو قطعه مجزا که از فعل سومبالو somballo - به معنی میپیوندم - مشتق شده است و حاکی از چیزي است که به دو قسمت شده باشد.
همچنین در فرهنگ غربی «symbol» به اشیاء دو نیم شده اي از جنس مینا، چوب یا فلز اطلاق می شود که هر نیمه را یکی از دو نفر -که با هم رابطه اي خاص دارند - مثل طلبکار و بدهکار، میهمان و میزبان، زن و شوهر یا دو دوست و ... - یا براي مدتی از هم جدا می شدند –نگاه می داشتند و با کنار هم قرار دادن آن دو نیمه، بیعت خود را به یاد می آوردند.
بنابراین نماد عبارت است از هر علامت، اشاره، کلمه، ترکیب و عبارتی که بر معنی و مفهومی وراي آنچه ظاهر آن می نماید، دلالت می کند.
به عبارتی نماد دوسویه دارد لایه ظاهري و لایه نهانی. لایه پنهانی نماد - محتوا - به کمک لایه ظاهري مشخص می شود و این دو از هم جدایی ناپذیرند.کاسیرر می گوید: هرگاه مورد محسوس در بردارنده ي لایه هاي تو در توي معنایی شود، نماد خواهد بود.
نماد در ادبیات یکی از شگردها و ترفندهاي تصویر سازي است. در بلاغت قدمایی نماد به عنوان بحث مستقلی مطرح نمی شد بلکه با دیگر صور خیال خلط می شد. »قدما هرچند به رمز اشاره کرده اند ولی بحث فنی آن را نمی دانستند. عدم توجه به سمبل و آن را استعاره پنداشتن در تفسیر متون اشکالات متعددي به وجود می آورد. مثلاً برخی در تعبیر اشعار حافظ اصرار دارند که بنا به روش استعاره یی، واژه اي را فقط در یک معنا بفهمند؛ حال آن که مورد بحث ممکن است سمبل باشد.
در بلاغت جدیدمحققان و منتقدین ادبی سعی کرده اند که براي انواع صور خیال مرزهاي مشخص و دقیقتري تعریف کنند. از این جهت نماد نیز به عنوان بحثی مستقل و در زمرة صور خیال بررسی می شود.
در بین انواع صور خیال استعاره شباهت نزدیکی به نماد دارد اما هرچند که نماد و استعاره »هر دو به نحوي بر منطق مشابهت و مناسبت مبتنی هستند اما این مشابهت و در استعاره به دلیل غلبه خیال انگیزي و در نماد به دلیل وسعت و بی کرانگی و عروج و هبوط دایمی به چشم نمی آید.
بیکرانگی نماد می تواند مدلول هاي متعددي را برتابد در حالی که در استعاره به خاطر وجود قرینه صارفه، معنا تک بعدي و محدود می شود. نمی توان مفهوم نماد را در یک مورد و موقعیت خاص، محدود کرد؛ بلکه نماد این قابلیت را دارد تا با توجه به سابقه ذهنی و روحیه خواننده در زمانهاي مختلف و حتی در یک زمان، معانی متفاوتی بپذیرد. به بیان دیگر نماد را میتوان در شرایط گوناگون تأویل کرد. این تأویل پذیري نماد به دلیل پیچیدگی و بیکرانگی معانی نهفته در آن است اما استعاره را نمی توان تأویل کردچون» دروغِ آن چندان آشکار است که تأویل را ناممکن می سازد.
اگر بخواهیم سیر نماد را بر روي خط مشابهت در علم بیان نشان دهیم به این صورت است که در ابتدا تصویري به تصویري تشبیه می شود آنگاه ارکان مختلف تشبیه حذف می شوند و تنها مشبه به باقی می ماند که این خود استعاره میشود. سپس اگر این استعاره تکرار شود و ملکه ذهنی و تصویرسازي شاعر شود، بخشی از ضمیر او را تسخیر میکند و به عنصري نمادین و رمزي تصعید می یابد. »از تشبیه صریح و ساده تا استعاره و از استعاره به نماد و رمز، حرکتی تدریجی را از وضوح به ابهام در معنی و از دوگانگی به وحدت دراجزاي تصویر می توان مشاهده کرد.
تشبیه صریح تشبیه بلیغ تشبیه مضمر تناسی تشبیه استعاره نماد
بنابراین نمادگرایی مربوط به نبوغ و تکامل بیان هنري است که در مسیر فرایند افزایش ایماژ و فشردگی بافت زبان شعري پدید می آید. که پهنه مخاطبان اثر را گسترش می دهد و متن فراي زمان و مکان به زندگی خود ادامه می دهد.