بخشی از مقاله

چکیده
معماران و طراحان شهری امروزه توجه ویژه¬ای به شناخت روان شناسانه رفتارهای انسان دارند زیرا این گونه رفتارها با محیط کالبدی ارتباط تنگاتنگی دارد . آنچه روان شناسی محیطی را از سایر شاخه های روان شناسی مجزا می سازد همانا بررسی ارتباط رفتارهای متکی بر روان انسان و محیطی کالبدی است لذا توجه طراحان به بررسی روان شناختی فضاهای طراحی شده، پیوندی نا گسستنی ما بین روان شناسان محیطی و آنها ایجاد کرده است. یکی از فضاهای فیزکی که طراحی آن می¬تواند تاثیر عمیق بر افراد به جا بگذارد نشانه¬ها و المان¬های شهری می باشد، لذا طراحی آنها توجه خاصی را می¬طلبد.

در این راستای هدف مقاله حاضر تحلیل تاثیر نشانه¬ها و المان¬های شهری بر روان-شناسی محیط و افراد - نمونه موردی شهر بوکان - می¬باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه¬ای، اسنادی و بررسی¬های میدانی و بهره گیری از نرم افزار spss می¬ باشد. نتایج نشان می¬دهد که در تمامی شاخص¬های مطرح شده با sig های به دست آمده، - 0,000 - نشانه¬ها و المان¬های شهری تاثیر به سزایی بر روان¬شناسی محیطی شهروندان بوکانی دارند. پس فرضیه به اثبات می¬رسد.

مقدمه
گسترش شهرنشینی در ایران و مدیریت شهری مستلزم شناخت مسائل و مشکلات و پیدا کردن راههایی برای کاهش این مشکلات است تا زندگی در شهر قابل تحمل و رضایت بخش شود . سکونت در شهر آثاری بر زندگی فردی و جمعی انسانها می گذارد که از حدود دو قرن پیش موضوع تأمل اندیشمندان علوم اجتماعی بوده است. چندوجهی بودن این اثرات و نیز فرایندها و جریانات موجود در درون اجتماعات شهری، متفکران بسیاری را از علوم مختلف به خود مشغول داشته است، دیدگاه روان شناسی محیطی به عنوان یکی از گرایش های نظری مرتبط با شهر و شهرنشینی و یکی از مؤثرترین دیدگاهها می¬باشد.

روانشناسی محیطی مطالعه پیچیده بین مردم و محیط اطرافشان است. به عقیده جیفورد - - Gifford روانشناسی محیطی با شاخه اصلی روانشناسی تفاوت دارد زیرا به محیط فیزیکی روزمره می پردازد. این علم چارچوبی از نقطه نظرات، تحقیقها و فرضیات را فراهم می آورد که می تواند به ما در درک بهتری از روابط متقابل انسان و محیط اطراف، کمک کند. با استفاده از این دانش می توان پیش از طراحی و ساخت، ارزیابیهایی را انجام داد که بهترین ابزار برای طراحان حرفه ای به حساب می آید. اگر ما بدانیم چه چیز در گذشته عملکرد بهتری از خود نشانداده است، برای طراحی بهتر در آینده آمادگی بیشتری خواهیم داشت. با استفاده از تئوریهای کنترل می توان مشاهده کرد که محیط نقش اساسی را در شکل گیری احساس ارزشها و توانمند ساختن برای افراد و گروههای مختلف ایفاء می کند .

بعقیده برخی از کارشناسان، شهرسازان علاوه بر توجه به ارزش کاربری زمین، باید به ارزشهای احساسی، عاطفی و روانی آن نیز توجه کنند. آنها معتقدند برای انجام این امر، شهرسازان، باید روابط و دیدگاههای مختلف مردم را راجع به زمین و سایت پروژه بدانند. بعنوان مثال بازدیدکنندگانی که حالت رهگذری دارند ارزش یک محیط را در داشتن امکاناتی از قبیل ماهیگیری، دوچرخه سواری و... می دانند در حالیکه کسانی که دلبستگی عاطفی به منطقه دارند ارزش محل را در خاطرات یا زمانی که در آنجا گذرانده اند می بینند. در عین حال دسته سومی نیز وجود دارند که برای هر دو مورد فوق ارزش قائلند. اگر شهرسازان، هر دو گروه و نیازهای آنها را درک کنند، می توانند با رعایت توازن و تعادل تصمیمات بهتری را اتخاذ نمایند.

در این راستا و و با توجه به اهمیت روانشناسی محیط، گروه کوچکی از معماران به ضرورت ایجاد این زبان مشترک پی برده و در تلاش برای ساخت و ایجاد دانشی نو بر آمدند. ساخت یک »الگو«، یک »آیت« و یا یک »پارادایم« که بتواند، در صورت یافته شدن، انگیزه ها و احتیاجات انسان را با توسل به زمینه های مختلف موجود در معماری، علوم اجتماعی، روان شناسی، علوم سیاسی و انسان شناسی در بر گیرد و ماهیتی چند دانشی و بین دانشی داشته باشد مورد توجه آنها قرار گرفت. بنابه نظر تاماس کون نیاز به الگوی جدید یا پارادایم نوین هنگامی اوج می گیرد که الگوهای قبلی به تامین خواستها و اندیشه های علمی روز نیستند.

طراحان به تجربه دریافته بودند که طراحی برای ساخت محیطی همساز با خواستهای انسان در جوامع بزرگ و با ساختی پیچیده مستلزم همگانی با دانشهایی است که آنها را در رفع کاستی ها یاری سازد. همسو با این تحول در اندیشه معماران در جهت آفرینش الگویی مناسب، در تفکر روانشناسان نسبت به مطالعه رفتار انسان نیز تحولاتی در شرف انجام بود. بسیاری از دانشمندان علوم رفتاری تجربه ها و تحقیقات مبتنی بر به کار گیری روش مطالعه آزمایشگاهی را به عنوان تنها راه شناخت رفتار انسان زیر سوال بردند.

آنها پژوهش در رفتار را در محیط واقعی و زیستگاه روزمره مردم مورد توجه خویش قرار دادند، توجه به مطالعه انسان و رفتارهای او در »قرارگاهای رفتاری« که ابتدا توسط راجر بارکر در کتابش روان شناسی بوم شناختی ارائه شد همچنین منعکس کننده این واقعیت بود که بر خلاف روان شناسی سنتی که پژوهش های انجام شده در آن توجهی به ارتباط ما بین رفتار انسان و محیط کالبدی او نداشت در روان شناسی بوم شناختی این مفهوم - ارتباط انسان با محیط یا بوم خویش - داشت به گونه ای روز افزون مورد توجه قرار می گرفت. پژوهش در ماهیت محیط به عنوان یک پدیده اجتماعی نیز مورد توجه روان شناسان واقع گردید و لذا بررسی و چگونگی نقش و تاثیر محیط در ساخت رفتارهای اجتماعی مردم مورد علاقه پژوهشگران واقع شد.

همچنین این موضوع مورد توجه قرار گرفت که آدمی برای حل مشکلات محیطی خود نه تنها بر محیط کره زمین تاثیر می گذارد بلکه بر سایر افرادی که در استفاده از محیط طبیعی با او شریک هستند نیز تاثیر گذار است، لذا برای همزیستی پایدار بر کره زمین و برقراری رابطه ای دو سویه ما بین محیط طبیعی و انسان و روابط بین فردی میان انسانها توجه به نگرشها، ارزشها و اعتقادات آنها مورد توجه روان شناسان قرار گرفت

در روان شناسی سنتی مطالعه عناصر محیطی مجزا از محیط روزمره مردم در آزمایشگاهها بررسی می شد وتنها درصد یافتن پاسخ های« معین به »کنشهای« کنترل شده بود، آنچه امروز در روان شناسی به مدل »محرک- پاسخ« مصطلح است. توجه به ساز و کارهایی که ممکن است این رابطه جبری ما بین کنش و واکنش در رفتارهای انسان را زیر سوال ببرد و به هیچ وجه مورد نظر روان شناسان سنتی قرار نمی گرفت.

یکی از دلایل این امر تسلط و توفیق روان شناسی رفتار گرایانه دانشمندانی چون واتسون و اسکینر بود بر خلاف نگرش معینی گری دانشمندان پیرو مکتب رفتار گرایی موج مدرن در روان شناسی با درک جامعیت نقش و تاثیر محیط بر رفتارهای انسان آن را به گونه ای پذیرفت که بتواند رفتارهای درونی انسان از آن جمله اعتقادات، نگرشها و ارزشهای او را در رابطه ای واقع گرایانه منعکس سازد.

روان شناسی مدرن با پیش فرض تاثیر غیر مستقیم محیط کالبدی بر رفتار انسان که در نهایت خود را ملزم به بررسی محیطهای معماری و شهری می ساخت از یک سو و از سوی دیگر توجه طراحان محیطی در جهت بر طرف ساختن نیازهای مشتریان و استفاده کنندگان فضاهای طراحی شده باعث گردید تا آشنایی روان شناسی با حرفه طراحی و بر عکس آغاز گردد و در نتیجه نطفه دانشی نو و یا پارادایمی جدید به نام »روان شناسی محیطی« بسته شود.
 
روانشناسی محیطی نظریه های گوناگون را در ارتباط با تأثیر محیط بر انسان و چگونگی ارتباط و تعامل بین محیط کالبدی و تجربه انسان از آن خلق کرده و سوالات مناسب را در این ارتباط مطرح ساخته است تا قادر باشد پژوهشهای تجربی مناسب با آن تئوریها را به اجرا گذارد. لذا روانشناسی محیطی در حقیقت درجهت خلق تئوریهای تجربی است که حاصل مشاهدات رفتارهای انسان در محیط روزمره و بوم او است آن هم به گونه ای که این تئوریها بتوانند مورد استفاده طراحان قرار گیرند.

نشانه های شهری به عنوان یک عنصر خاص، نماد شاخص فضای شهری، عمل می کنند. این نشانه ها در راستای سبک ها، روش ها و اعتقادات یک اجتماع شکل می گیرند و می توانند به معرفی یک منطقه خاص به لحاظ تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی و... بپردازند که در برقراری ارتباط موثر شهروندان و کسانی که به محل رفت وآمد دارند نقش مهمی دارند.

هدف دیگر المان ها، ارتقای کیفیت و ایجاد سرزندگی فضاهای شهری و زیبایی و شادابی است. نصب نشانه های شاخص شهری و کمک گرفتن از ابزارهایی جهت زیباسازی آنها از عوامل مهم ایجاد محیط سالم و با نشاط برای زندگی شهروندان است. اولین نقشی که بر طراحی نماد شهری قائل می شویم، ارتباط بصری و درک معنایی مناسب بین طرح وانسان است سپس، وظیفه زیباسازی محیط شهری را برعهده می گیرند.

از آنجایی که طراحان شهری نقش مهمی در ایجاد و مکان یابی فضاها و نمادها دارند لذا در ایجاد فضاهای شهری متناسب با محیط شهری نیازمند شناخت کافی از هویت شهری و رفتارشناسی انسان هستند تا با بهره گیری از این موارد بتوانند فضای شهری مناسبی برای تعاملات اجتماعی و زندگی جمعی شهری، طراحی و اجرا نمایند و بتوان به نحوی کیفیت زندگی شهری را بالا برده و شهر را متمایز از دیگر شهرها ساخت و به مکان جاذب جمعیت و گردشگران تبدیل شود.

در این راستای هدف مقاله حاضر تحلیل تاثیر نشانه ها و المان-های شهری بر روان شناسی محیط و افراد - نمونه موردی شهر بوکان - می باشد.

فرضیه تحقیق
 به نظر می رسد نشانه ها و المان های شهری بر روان شناسی محیطی شهروندان بوکانی تاثیر به سزایی دارد.

مبانی نظری

اهمیت و نقش نماد و نشان ها در مناظر شهری اهمیت نشانه ها و نمادها در ارتباطات به اندازه ای است که گاه

ماهیت ارتباط، خود تحت تاثیر نماد قرار می گیرد ]3[ و بدون آنها انسان ها هویت ملی نخواهند داشت. به عنوان مثال، پرچم هر کشور، نشان یا نماد و مظهر ابدیت ساکنان آن سرزمین است و به وجود آورنده پیوند نسل ها آن در قرون متمادی می گردد

نمادها نشانه ها در تمدن های مختلف ارزش و اهمیت متفاوتی دارند و هنگامی ارزش ملی می یابد که مورد قبول اکثریت اعضا جامعه باشند. همچنان که تمدن انسانی در گذر تاریخ دستخوش تحولات گشته، انسان به تدریج نمادهای طبیعی - ماند: جغد، مار، مورچه و آهو و جز آن - را به فراموشی سپرده است. به عبارت دیگر، با توسعه تمدن، پیشرفت صنایع و بالطبع دگرگونی های فرهنگی، نشان های کهن معنا و شکل خود را از دست داده و یا کاربری دیگر یافته اند.

نشان ها و نمادها از کهن ترین، پیچیده ترین، پرنفوذترین و جالب ترین ابزارهایی بوده اند که در جهت ظهور و آشکارسازی مسائل پنهان جهان مادی و معنوی به کار گرفته شده اند. بشر توانسته است به کمک این ابزارها، اندیشه و حتی خیال خود را به صورت هنر پدیدار سازد .]5[ نشان های معماری، همانند هر نماد دیگری، دارای دو عملکرد بیان معنا و ایجاد حس هویت هستند.

هر نشانه ای به بیان معنایی فراتر از خود می پردازد و حس تعلق به جامعه ای که خود را اظهار می دارد. این نشانه ها به دلیل آنکه در زندگی روزمره تکرار می شوند، حس خاصی از معنا و هویت را تقویت می کنند

نماد و الگوهای شهری همیشه به عنوان علائم نشانه های القاء کننده تفکر و بینش حاکم بر شهرها مورد توجه بوده اند. این علائم، چنانچه با اندیشه و دقت متعالی انتخاب شوند، می توانند به عنوان رسانه عمومی بسیار مهمی ایفای نقش کنند و با آگاهی-بخشی ساکنان شهر و حتی بازدیدکنندگان آن بپردازند.

نقش نمادها و نشان ها در بناها و فضاهای شهر چنان مهم و تعیین کننده است که از جنبه های گوناگون بر ساکنان تاثیر می گذارد و رفتار آنها را شکل می دهد. در واقع نمادها حوزه های خاصی را سامان می دهند و همانند حائل هایی مانع ظهور و نمود برخی از اعمال شهروندان می شوند و با ارائه اعمال مثبت یاری می رسانند. نشان ها و علائم وسایلی موثرنسبتاً ارزان برای غنی-سازی هویت، خوانایی و تطابق با محیط اند.

فضاهای معماری و فضاهای شهری تجلی گاه فرهنگ، تمدن و پیشرفت علمی و فرهنگی هر جامعه به شمار می آیند. سیمای شهر و نمادهای موجود در آن نمودار شخصیت، منش، کارکرد و فرهنگ ساکنان آن هستند و از همین روست که جلوهای معنوی شهر به ویژه نشان ها و سمبل ها اعتقادی و مرتبط با جنبه های ماوراء مادیات اعتباری شایان توجه دارند.

اگر چه برخی معتقدند که بدونه فراهم ساختن حداقل نیازهای زیستی شهروندان تلاش برای معنویت بخشی بسیار کم اثر و حتی بی فایده خواهد بود. لیکن نباید فراموش کرد آنچه که فضای معنوی را از فضای غیر معنوی متمایز می کند، القائاتی است کهلزوماً جنبه مادی و ملموس ندارند. گرچه ممکن است برخی عوامل مادی به عنوان ابزاری برای دستیابی به حال و هوای معنوی در فضای فیزیکی استفاده شود.
 
با توجه به تاثیر - مستقسم و غیر مستقیم - فرم و تزئینات معماری بر رفتار انسان، تردیدی نمی ماندکه کارکرد سمبل ها و نشان هایی که جلوه معنوی و ابعاد متافیزیکی فضای معماری و محیط شهری را افزون سازد، در ترکیب با زیبایی های معقول و محسوس - جنبه های فنی - ، می تواند بر انبوهی از ساکنان و مراجعه کنندگان شهرها تاثیرگذار باشد.

از جمله مسائلی که در فضاسازی زندگی اجتماعی مورد تاکید قرآن کریم و احادیث قرار گرفته اند. ظواهری هستند که برانگیزنده یاد خالق باشند. از این رو، به نظر می رسد که استفاده از سمبل ها و نشانه های محتوی ارزش های پایدار بتواند اضطراب-ها و وسوسه های افسار گسیخته ی دینوی را کاهش دهد و صفا وآرامش را جایگزین آنها سازد

افزایش نشانه ها در محیط شهری و بر پیشانی بناهای دولتی،سیما و پیکر شهر را متاثر می    سازد و استفاده به جا و محتوایی از آن می توانند »روحیه شهر را آرام کند و تسکین دهد.]6[ « بدین ترتیب زمینه ای فراهم می گردد تا هنر سهم خود را در هدایت جامعه ایفا کند و به عنوان وسیله ای در خدمت »پیام-رسانی« و » انتقال مقصود« به کار آید.

عصاره سخن آنکه، ...» در شهرهای اسلامی... نمودها و نمادهای مختلف در خیابان ها، پارک ها و بوستان های شهری و هرجای دیگر شهر، ضمن ایجاد جاذبه، زمینه گرایش شهروندان به معنویات را فراهم می کنند.

المان های شهری
المان های شهری از اجزای مهم مبلمان شهری می باشند که می-توانند در ارتقاء حس مکان و هویت شهروندان تأثیر بسزایی داشته باشد و بهتر است از نظر گرافیکی طوری طراحی شوند که با محیطی که در آن هستند به صورت منطقی و بصری ترکیب شده و از این ترکیب سبب بوجود آمدن علائمی شوند که بطور مؤثر با مردم ارتباط برقرار کنند و از آن جمله می توان به مجسمه ها و نمادهای درون میدان ها و خیابان ها اشاره کرد، که طراحی درست و مناسب آنها حائز اهمیت است

در واقع این حرکت در صورتی می تواند به خوبی هدایت شود که در حیطه هویت و منظر شهری گام بردارد و این مستلزم آن است که طراحی این مجسمه ها در کانون توجه شهروندان و آمدو شدهای جمعیتی اعمال شود، چرا که در این مکان هاست که می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد و چه بهتر آنکه، فرم این مجسمه ها و نمادها با عملکردشان که القاء هویت شهروندان است، سازگاری داشته باشدمثلاً بنا نهادن یک مجسمه از یک شخصیت تاریخی در میدانی که با آن مجسمه مآنوس باشد و خاطرات و وقایع گذشته را برای شهروندان آن محیط القاء کند که در همین حیطه دو عامل مهم تأثیر گذار است، یکی زیبایی آن است چرا که در وهله اول، نما و ظاهر یک شئ بنظر می آید

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید