بخشی از مقاله

چکیده

همواره توجه به بافت قدیمی و کهن شهرها به واسطه قدمت تاریخی و وجود عناصر با ارزش تاریخی و رفع ناپایداری آنها، موضوعی جدی و محوری مطرح بوده و ساماندهی و بازآفرینی بافتهای مذکور و لزوم مداخله در این بافتها در دورههای مختلف زمانی مورد توجه میباشد و ایدهها و نظریات مختلفی بنا به شرایط و درسگیری از تجربیات گذشته مطرح شده است. هر یک از این تجارب نتایج مختلف مثبت و منفی در پی داشته است. بی تردید یکی از راهها در جهت ارائه راهکارهای منطقی و تجدید حیات این بافتها، شناخت تجارب با شرایط مشابه داخلی و درسگیری از نتایج مثبت و منفی آنها میباشد. مقاله حاضر بررسی نمونه تجارب کشورهای اسلامی در زمینه بازآفرینی بافتهای کهن و قدیمی و استخراج راهکارها و ابعاد مورد توجه هر یک میباشد تا با درسآموزی از آنها پیشنهاداتی برای بازآفرینی بافتهای مشابه در ایران باشد. سوالات اصلی پژوهش این است که بازآفرینی بافتهای کهن و قدیمی در کشورهای اسلامی شامل چه ابعاد و ملاحظاتی میباشد؟ روش مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی میباشد. ادبیات موضوع و تجارب بازآفرینی شهری در شهر فاس و شهر صنعا و ابعاد مورد توجه هریک بررسی و تحلیل شده است. نهایتا مدل پیشنهادی برای بازآفرینی بافتهای کهن در کشورهای اسلامی سه بعد محیطی، اجتماعی و اقتصادی تدوین گشته است و معیارها و ملاحظات کلی طراحانه مرتبط با هر بعد ارائه شده است.

-1 مقدمه

بافت قدیمی و کهن شهرها به واسطه قدمت تاریخی و وجود عناصر با ارزش تاریخی، موقعیت مناسب ارتباطی، قرارگیری بازار اصلی شهر و قلب تپنده اقتصادی آن و ... دارای ارزش و جایگاه منحصر به فردی در ساختار فضایی و کارکردی شهر میباشد. درحالی که این گونه بافت ها علیرغم دارا بودن پتانسیل ها و نقاط قوت، در طول زمان با تحولات متعددی مواجه شده و به تدریج دچار نارسایی و اختلال در ابعاد مختلف کارکردی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، ارتباطی و زیست محیطی گردیدهاند . بافتهای تاریخی شهرها آثار گران بهایی از فرهنگ، دانش معماری و شهرسازی بومی اند و به عنوان جزئی از هویت اجتماعی هر کشوری تلقی میشوند. این بافت ها عمدتا خاستگاه اصلی، تکامل و تداوم هویت تاریخی شهرهای اسلامی بوده اند و امروزه به دلایل گوناگون نظیر وجود عناصر ناهمخوان شهری، کمی سرانه برخی کاربریها مانند فضاهای فراغتی، فرهنگی و پارکینگ، فقدان سلسله مراتب مناسب در شبکه ارتباطی و عدم امکان نفوذپذیری به داخل بافت ارگانیک، کاربری های ناسازگار و جاذب ترافیک، وجود فضاهای بیدفاع و رها شده، کمبود فضاهای عمومی مناسب جهت شکلگیری تعاملات اجتماعی، اختلال و نابسامانی در نظام کاربری زمین، برخی آلودگی های زیستمحیطی و غیره سبب تضعیف جایگاه این بافتها شده است. از طرف دیگر با توجه به نیاز به تغییر متناسب با نیازهای زمانی، همچنین وجود ظرفیتهای هویت بخش، جنبههای ارزشمند ملموس و ناملموس فرهنگی- اجتماعی و برخورداری از ساختارهای دیرباز اقتصادی قابلیت بازآفرینی در این بافتها وجود دارد.

همزمان با بروز مسائل فوق و تأثیرات آنها بر حوزه های مختلف، توجه به بافت های قدیمی و فرسوده و رفع ناپایداری آن ها، به موضوعی جدی و محوری در شهرها تبدیل شده، به گونهای که سازمانهای ذیربط را به تکاپوی ساماندهی و احیاء این عناصر و بافت مذکور سوق داده است و لزوم مداخله در این بافت ها را در دوره های زمانی مختلف مطرح نموده است. بازآفرینی شهری، رویکردی برای توسعه درونزای شهری است و در حقیقت به کارگیری توانهای بالقوه و بالفعل موجود در برنامه ریزیهای شهری، تلاش در جهت ایجاد تعادل در نحوه توزیع کیفی و کمی جمعیت، هماهنگی میان بنیان های زندگی اجتماعی و گریز از فقر شهری و درنهایت استفاده از مشارکت و پویش اجتماعی مردم است. آنچه ضروری است اتخاذ رویههای متعامل، چندوجهی و یکپارچه در قالب سیاستی منسجم میباشد؛قاعدتاً در این مسیر باید زمینههای محلی، شرایط منحصربه فرد هر بافت بطور خاص لحاظ شود. دستاورد این پژوهش تبیین الگوی فرآیند بازآفرینی در بافتهای کهن و قدیمی در کشورهای اسلامی با درس آموزی از تجارب موفق در این زمینه می باشد.

-2 روش پژوهش

پژوهش حاضر که هدف آن دستیابی به چارچوبی برای بازآفرینی بافتهای کهن و قدیمی در کشورهای اسلامی است، دارای رویکرد کیفی و استنتاجی و مبتنی بر روش تبیینی - تحلیلی میباشد. در قدم نخست ادبیات موضوع در زمینه بازآفرینی و محلات تاریخی، اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانهای و اینترنتی گردآوری شده است. سپس به بررسی و تحلیل اسناد و تجارب بازآفرینی شهر فاس و صنعا و سندهای طراحی آنها پرداخته و ابعاد و راهکارهای مورد توجه در بازآفرینی هر یک تحلیل و استخراج شده است. در انتها چارچوب جمعبندی و پیشنهاداتی در زمینه ابعاد و معیارها و شاخصها و راهکارهای مورد توجه در بازآفرینی محلات تاریخی در کشورهای اسلامی ارائه می گردد.

-3 ادبیات موضوع 3؛-1 بافتهای تاریخی، قدیمی و فرسوده شهری

بافت های قدیمی و فرسوده، بافت هایی هستند که در فرایند زمان طولانی شکل گرفته و تکوین یافته و امروز در محاصره تکنولوژی عصر حاضر گرفتار شده اند. اگرچه این بافت ها در گذشته به مقتضای زمان دارای عملکرد منطقی و سلسله مراتبی بودند، ولی امروز از لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبودهایی بوده و اغلب جواب گوی نیاز ساکنین خود نمیباشند - حبیبی و همکاران، :1386 . - 61 این بافتها را میتوان به سه دسته بافت ارزشمند تاریخی، بافت قدیم و بافت فرسوده تقسیم نمود که تعاریف آن در ادامه آورده شده است.

بافت ارزشمند تاریخی: این بخش محدودهای از بافت تاریخی را دربرمیگیرد که ساختار و قسمت عمده اجرا و عناصر تشکیلدهنده آن اعم از ابنیه، فضاها و گذرها دست نخورده باقی مانده و دارای ارزش تاریخی، شهرسازی و معماریاند. در این گونه بافتها ابنیه، فضاها و عناصر واجد ارزش به صورت مجموعه به هم پیوستهاند و ساختار واحدی دارند. بازارها در اکثر بافتهای تاریخی یا میدان نقش جهان و مجموعه پیرامون آن از این دستهاند. - ابلقی، - 119 : 1380 عناصر تاریخی مشتمل بر بناها، فعالیتها و مجموعههایی است که شکلگیری اولیه آنها، پیش از تحولات شهری سریع و گسترده معاصر بر میگردد و به جهت دارا بودن ویژگیهای هنری، ریباشناسی و همویتی، ارزشمند محسوب میگردند. - پیروز، :1380 - 15 بافت قدیم: آن بخش از بافت تاریخی را دربر میگیرد که در آن قسمت عمده ساختار و استخوانبندی تاریخی باقی مانده ولیکن عناصر عناصر، اجزا و فضاها دستخوش تغییر - بیش از 50 درصد - شدهاند. در این بخش از بافت تاریخی، عناصر واجد ارزش به صورت پراکنده و منفصل هستند و ابنیه و عناصر ارزشمند ندرتا به شکل مجموعه دیده میشوند و عمدتا تک بناها و عناصر ارزشمند لابه لای بافت موجود واقعاند. - ابلقی، - 119 : 1380 مهمترین ویژگی مشترک اینگونه بافتها شامل موارد زیر است: این بافتها اغلب در مرکز شهرهای قدیمی قرار دارند و به عنوان هسته اولیه تشکیلدهنده شهر محسوب میشوند. شکلگیری رو رشد ارگانیک از دیگر مشخصات مشخصات این بافتها میباشد. همچنین عناصر اصلی و تعیین کننده شالوده شهر شامل مسجد جامع، بازار و محلههای مسکونی در بافتهای مذکور واقعاند. مصالح به کار رفاه در بناها عمدتا محلی هستند و بالاخره اینکه بافتهای قدیمی با شرایط محیطی تطابق روشن و عقلانی دارند. - عالمی، - 22 :1383 بافت فرسوده: بافت فرسوده بخشهایی از بافت تاریخی را دربرمیگیرد که از لحاظ کالبدی کیفیت بسیار نازلی دارند و با وجود قدمت تاریخی، از دیدگاه ساختاری و عناصر و ابنیه دستخوش تغییر شدهاند و از لحاظ کالبدی، معماری و مورفولوژیک واجد هیچگونه ارزش تاریخی نیستند. در اینگونه بافتها ندرتا به تک بناهای ارزشمند برمیخوریم. - ابلقی، - 121 : 1380 فرسودگی عاملی است که به زدودن خاطرات جمعی، افول حیات شهری واقعهای و شکل گرفتن حیات شهری روزمرهای کمک میکند. - حبیبی و مقصودی، :1384 3؛ - 1 فرسودگی بر دو نوع است: فرسودگی کالبدی و فرسودگی عملکردی.
بافت قدیمی و کهن شهرها به واسطه قدمت تاریخی و وجود عناصر با ارزش تاریخی، موقعیت مناسب ارتباطی، قرارگیری بازار اصلی شهر و قلب تپنده اقتصادی آن و غیره دارای ارزش و جایگاه منحصر به فردی در ساختار فضایی وکارکردی شهر میباشد. درحالی که اینگونه بافت ها علی رغم دارا بودن پتانسیل ها و نقاط قوت، در طول زمان با تحولات متعددی مواجه شده و بتدریج دچار نارسایی و اختلال در ابعاد مختلف کارکردی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، ارتباطی و زیست محیطی گردیدهاند. همزمان با بروز این مسائل و تأثیرات آنها بر حوزه های مختلف، توجه به بافت های قدیمی و فرسوده و رفع ناپایداری آنها، به موضوعی جدی و محوری در شهرها تبدیل شده است. - پوراحمد، حبیبی و کشاورز، - 1389

3؛-2 بازآفرینی شهری
در ادبیات اخیر دنیا واژه "بازآفرینی شهری"، به عنوان یک واژه عام که مفاهیم دیگری نظیر بهسازی، نوسازی، بازسازی، توانمندسازی و روانبخشی را در بر میگیرد، به کار میرود. بازآفرینی شهری فرآیندی استکه به خلق فضای شهری جدید با حفظ ویژگیهای اصلی فضایی - کالبدی و فعالیتی - منجر میگردد. در این اقذام فضای شهری جدیدی حادث میشوند که ضمن شباهتهای اساسی با فضای شهری قدیم، تفاوتهای ماهوی و معنایی را با فضای قدیم به نمایش میگذارند. - حبیبی، مقصودی، - 5 :1386 بازآفرینی - معاصرسازی - یعنی تولید سازمان فضایی جدید منطبق بر شرایط تازه و ویژگیهای نو که همگی در ایجاد روابط شهری کهن یا موجود موثر میافتد. - همان: - 23 نظریات بهسازی و بازآفرینی شهری، به طور صریح و یا ضمنی در تفکرات برخی اندیشمندان ارائه شده است. از منشور آتن - 1933 - تا منشور آمستردام - 1975 - بیش از چهار دهه طول کشید تا کشورهای توسعه یافته از پرداختن به تک بنا غافل شوند و به مداخله در مراکز ارزشمند قدیمی و تاریخی با هدف تجدید حیات - بازآفریتی - و روانبخشی آنها بیاندیشند. - پوراحمد، حبیبی و کشاورز، :1389 - 74 در دهه 1990، مرمت شهری با نگرش بازآفرینی در دستورکار قرار گرفت. نوعی رویکرد مداخلهای که با نگاه به گذشته و بدون پاکسازی هویتهای تاریخی دورههای مختلف، به خلق هویتی جدید متناسب با ضرایط زندگی مردمان عصر حاضر میاندیشد. - حاجیپور، - 18 :1381 در واقع از دهه 1990 به بعد، چارچوبی حدید برای فرآیند تجدید حیات شهری فراهم شد که بر اساس آن و در تعریفی جدید، مرمت شهری مفهومی جامع است که به معنای بهبود وضعیت نواحی محروم در جنبههای اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و فرهنگی است. نکته دیگر اینکه مرمت در این دیدگاه توجه و تاکیدی خاص بر مقیاس محلی، تنوع فرهنگی و کنش متقابل میان انسان و مکان زندگی او دارد. - همان -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید