بخشی از مقاله
چکیده
شهر ترکیبی از اجزا و عناصری فیزیکی است که با گذشت زمان دچار استهلاک و فرسودگی می شود شهرها نیز مانند موجودات زنده ای هستند که رشد و زوال را تجربه می کنند در این میان بافتهای قدیمی با گذشت زمان روند رو به تخریب و فرسایش را طی کرده و با مسایل زیست محیطی گوناگون روبرو شده اند و توان پاسخ گویی به نیازهای کنونی جامعه را ندارند.
عوامل طبیعی و فعالیت های انسانی دو عامل ایجاد فرسایش و فرسودگی هستند ، توسعه سریع شهرنشینی، تأثیرات قابل توجهی بر بافتهای قدیمی و تاریخی بر جای گذاشته است وفرسودگی شهری و بافت های فرسوده از موضوعات مهم در مباحث شهرنشینی معاصر هستند. فرسودگی شهری یکی از مشکلات جدی و پدید ههای غیرقابل اجتناب است که مدیریت شهری در تمام کشورهای جهان با آن روبهروست.
به این منظور باید راهکارهایی برای کاهش معضل بافتهای فرسوده شهری تعبیه گردد. امروزه در جهان، توسعه خواهی تبدیل به جنبشی فراگیر و جهانی شده است، اغلب دولت ها و ملت ها خواهان توسعه هستند. دراین پژوهش سعی برآن شده تا رابطهای که میان بافت فرسوده و توسعه پایدار وجود دارد ، بیان گردد؛ از جمله بازآفرینی شهری که از زیر مجموعه-های توسعه پایدار است و براساس نتایج میتوان به این نکته اساسی رسید که در بافتهای درونی و هستههای مرکزی شهرها، با اطمینان به نتایج فرآیند بازآفرینی، از رهیافت فرهنگی و ویژگی های مثبت آن بهره جست.دراین پژوهش تحلیل اطلاعات گردآوری شده با توجه به ماهیت موضوع از روش کیفی استفاده شده است مبنای مطالعه اسنادی ، کتابخانهها و همچنین روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی تهیه و تنظیم شده است.
مقدمه
بافتهای قدیمی و مرکزی هر شهر بیانگر فرهنگ، هویت . روابط اجتماعی نسلهای گذشته و حال آن است. اما در طی روند تغییر شیوه زندگی و نیازهای امروزی برای معاصر سازی، مناطق قدیمی شهر در این دگرگونی به مرور زمان دستخوش فرسودگی ساختاری شدهاند.
رشد جمعیت شهرها، افزایش ناگهانی آهنگ شهرنشینی،توسعه بی رویه شهرها و کاهش زمین برای سکونت و خدمات از یکسو و وجود بافت های فرسوده و ناکارآمد در شهرها که ساکنان به سبب عدم توانایی مالی قادر به نوسازی و بهسازی آن نیستند از سوی دیگر موجب شد تا برنامهریزان به فکر ارائه راه حل و برنامههایی مناسب برای بهسازی این بافتها باشند .این امرعلاوه بر استفاده مطلوب از فضا،جلوگیری از گسترش بیش از حد ساخت وسازهای شهری در زمین بکر و یا کشاورزی اطراف شهر را نیز درپی خواهد داشت
این در حالی است که بافت های قدیمی و فرسودهی شهری به دلیل مرکزیت جغرافیایی، سهولت دسترسی، استقرار بازار - فعالیت های تجاری - و دارا بودن ارزش های تاریخی و فرهنگی، دارای ظرفیت بالقوه می باشد .
فرسودگی شهری یکی از مشکلات جدی و پدید ههای غیرقابل اجتناب است که مدیریت شهری در تمام کشورهای جهان با آن روبهروست. به این منظور باید راهکارهایی برای کاهش معضل بافتهای فرسوده شهری تعبیه گردد. امروزه در جهان، توسعه خواهی تبدیل به جنبشی فراگیر و جهانی شده است، اغلب دولت ها و ملت ها خواهان توسعه هستند.
دهه 1990 میلادی با بازنگری در همه زمینه های علمی، فلسفی و هنری همراه است .به همین سبب نگاه به نوسازی و مرمت شهری نیز با بازنگری در مورد آنچه در دهه های پیش رخ داده است همراه می گردد .مداخله ناشی از این نگاه با در نظر داشتن گذشته و با لحاظ کردن هویت تاریخی دوره های متفاوت، تولید هویتی جدید متناسب با شرایط زندگی امروزی را در دستور کار خود قرار داده است .
مفهوم مرکزی مرمت شهری در این دوره، معاصرسازی شهر یا بازآفرینی شهری، چارچوبی نو در فرآیند دگرگونی شهری تدارک می کند .بر این اساس مرمت شهری مفهومی جامع پیدا می کند .مفهومی که بهبود و توان بخشی بافت های کهن، در همه ابعاد اقتصادی، کالبدی، اجتماعی-فرهنگی را مدنظر قرار می دهد
بازآفرینی از طریق بهبود حیات محیطی، اقتصادی و اجتماعی شهر به دست می آید و طیف وسیعی از فعالیت ها را توصیف می کند که زندگی جدیدی به مناطق فرسوده و کهن شهر می بخشند و بدین لحاظ باعث تجدید حیات ساختمان ها، زیرساخت ها، تاسیسات شهری و محیط ساخته شده می شود و منجر به توسعهی مجدد ساختارهایی می گردد که پایان عمر مفیدشان فرا رسیده است
در حالت کلی بازآفرینی سعی دارد با بررسی موقعیت، شرایط محیطی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی به تجدید حیات مکان هایی بپردازد که به مرور زمان فرسوده شده و کارایی لازم را ندارند، همچنین به نحوی که احیای کالبدی و عملکردی توامان به وقوع بپیوندد، باعث افزایش کیفیتهای محیطی می گردد
بافت های کهن شهری ثروت ملی محسوب میشود و نسل حاضر تنها نسلی نیست که از آن بهره میگیرد .بخشی از این ثروت به آنانی که آن را آفرید هاند و بخش اعظم آن به نسل های آتی، تعلق دارد و این خود بیان کننده توسعه پایدار - تعریف کلی که بیان شده - است. با مداخله درست و رویکردی آینده نگر می توان از این میراث به درستی محافظت نمود.از اصول توسعه پایدار بازآفرینی پایدار است که در این پژوهش به تفسیر آن پرداخته و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
بیان مسئله
موضوع فرسودگی بافتهای قدیم شهری تنها مختص به یک کشور نیست در هرنقطه از جهان که در راه توسعه گام برداشته کم و بیش چنین مشکلاتی را تجربه کرده است از کشورهای توسعه یافته تا کشورهای حال توسعه و جهان سومی دچار چنین مشکلی بوده و هستند. درایران نیز افزایش جمعیت و مهاجرت توسعه بی رویه شهرها و تمرکز فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در این بافتها از مهمترین علل دگرگون شدن ساختار فیزیکی و اجتماعی بافت های قدیمی شهرها می باشد .
از زیر شاخه های پایداری شهری بازآفرینی شهری به مفهوم احیا، تجدیدحیات و نوزایی شهری و به عبارتی دوباره زنده شدن شهر است .بافت های قدیمی ومرکزی هرشهر خود بیانگرفرهنگ، روابط اجتماعی و هویت نسل های گذشته وحال آن است .اما با توجه به خدمات به روز وشیوه زندگی های امروزی و نوع برخورد با آن محله های قدیمی وکهن شهر رو به فرسودگی ساختاری شده اند این فرسودگی تنها به ساختار کالبدی محدود نمی شود . مسئله اصلی هویت اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی بنا واز بین رفتن حیات مدنی وحضور مردم دراین بافت ها شده است بنابراین ضروری است که نسبت به بازآفرینی این بافت ها وارتباط مناسب با کالبد فضای شهری با ایجاد فضاهای جدید مطابق نیازهای نوین وارتباطی منطقی وسازنده برقرار کرد.
ضرورت تحقیق
اصولاً بافت قدیمی و فرسوده، بافتی می باشد که در فرایند زمانی طولانی شکل گرفته و تکوین یافته و امروز در محاصره تکنولوژی عصر حاضر گرفتار گردیده است، چنان چه این بافت در گذشته به اقتضای زمان دارای عملکردهای منطقی و سلسله مراتبی بوده ولی امروز از لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبودهایی شده و آن گونه که باید و شاید نمی تواند جوابگوی نیاز ساکنان خود باشد.
البته این را نیز نباید از نظر دور داشت که موقعیت خاص مناطق در گذشته، اعتقادات، باورها، سنت ها و مسائل مربوط به دفاع و امنیت خصوصاً اقتصاد باعث شکل گیری چنین باف تهایی در شهرها گردیده است که امروزه با تغییر کارکردها و تغییر نگر ش ها لزوم رسیدگی به این بافت ها و ساماندهی آن احساس می گردد. چرا که اعتقاد بر این است، شهرهای امروزی بدون وجود بافت های کهن بی هویت اند. اگر محله ها، گذرها، بازارها، بازشناسی و احیا نشوند و زندگی در آن جریان نیابد شاهد مرگ تنها شاهدان تاریخ این کشور خواهیم بود
بافت قدیمی و مرکزی شهرها که شالوده مدنی و تشکیلاتی خود را تا شروع شهرسازیهای دوره جدید”معاصر“ حفظ کرده بود، با شروع فعالیتهای جدید متحول شده و تغییر شکل در نقش ظاهری و درونی آنها به شدت الزامی است ؟آنچه که در وهله نخست موجب از هم پاشیدگی بافت قدیمی شهرها خواهد شد، افزایش اتومبیلها و به ناچار خیابانکشیهایی برای ایجاد شبکههای ارتباطی به منظور تسهیل در رفت وآمد آنها میباشد
دراین پژوهش رویکردی کارآمدبه نام بازآفرینی پایداری شهری مورد بحث است. این رهیافت تلاشی یک پارچه است برای به زندگی بازگرداندن مناطق فرسوده وعملکرد بازآفرینی توقف افت درابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، محیطی وخارج کردن بافت از چرخه ی تنزل است؟ بازآفرینی کالبدی ْ در راستای ارزیابی عناصر کالبدی به جست و جوی محدودیت ها وتوان های بالقوه ی کالبدی می پردازد وکالبد شهر را با دگرگونی های سریع اقتصادی واجتماعی هماهنگ می کند
بازآفرینی اجتماعی و فرهنگی ْ به حداقل رساندن جرایم و خشونت فراهم کردن خدمات بهداشتی و درمانی مناسب، کاهش کج روی های فرهنگی، تقویت اجتماعات خرد، تاکید بر توانمندسازی اجتماعات، توجه به نیازهای گروه های مختلف از اهداف این بعد بازآفرینی است