بخشی از مقاله
چکیده
سبک معماری هر دوره انعکاسی از فرهنگ و هنر آن محسوب میشود و ناحیه تاریخی شهرها به جد تجلیگاه این امر است اما امروزه بافتهای تاریخی شهرها هویت خود را به واسطه توسعههای جدید و یا مداخلات غیرمعطوف به مکان و فرهنگ از دست دادهاند.در واقع میتوان گفت برای بازآفرینی بافتهای تاریخی، باید علاوه بر پاسخگویی به نیازهای مردم و زندگی روزمره، رجوع معنیداری به هویتفرهنگی بافت گردد. مطالعه حاضر با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه نقش مؤلفههای هویتفرهنگی در احیاء و بازآفرینی هویتفرهنگی بافت تاریخی به منظور دستیابی به پایداری اجتماعی براساس مطالعات و مصاحبه با اساتید تهیه شد.
در فرآیند پژوهش پنج عامل به عنوان مؤلفههای انعکاسدهنده هویتفرهنگی شناسایی گردیده است که برای اطمینان از صحت نتایج بهدستآمده و تعیین اولویت عوامل بر یکدیگر، عوامل مذکور در قالب یک پرسشنامه تنظیم و با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، از یک نمونه 200 نفری از شهروندان ساروی پرسیده شد. پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شد. روشهای به کار رفته در تحلیل داهها شامل تحلیل گویهها - ضریب تمیز و روش لوپ - ، روایی محتوا، روایی سازه، اعتباریابی - محاسبه ضریب آلفای کرونباخ - ، آزمون کولموگروف -اسمیرنوف و آزمونt تکنمونهای، آزمون فریدمن جهت رتبهبندی مؤلفهها و و تحلیل عاملی تأییدی با نرمافزار Amos بودند.
اعتبار این پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرونباخ 0/81 به دست آمد. با در نظرگرفتن نتایج این پژوهش میتوان گفت این پرسشنامه از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است و تمامی مؤلفههای یاد شده دارای ضریب تأثیر معنیداری بر روی عامل هویتفرهنگی بودهاند. در واقع تأثیرگذاری همه عوامل یاد شده اثبات شده است و میتوان گفت با بهرهگیری هرچهبیشتر از مؤلفههای به دست آمده در فرآیند پژوهش، میتوان میزان موفقیت امر بازآفرینی بافت تاریخی در دستیابی به پایداری اجتماعی را افزایش بخشید.
-1 مقدمه
درروند جهانی شدن، گرایش به همشکلی و یکنواختی در شیوههای زندگی و سیمای شهری پدیدهای مرسوم شده است. نتیجه این گرایش، افول کیفیت فضاهای شهری است که منعکسکننده ارزشهای فرهنگی جامعه است. جهانی شدن به دلیل ابعاد فراملی خود، مکانها و فرهنگها را هدف گرفته و آنها را به سوی ساختارهای یکسان سوق میدهد. محیطهای شهری هویت خود را به واسطه توسعههای جدید و یا مداخلات غیر معطوف به مکان و فرهنگ از دست دادهاند.
به عبارت دیگر میتوان گفت توسعههای جدید و اندیشیده نشده باعث افول و زوال مراکز قدیم شهری شده است و محلات سنتی و تاریخی در شهرها کارکرد خود را از دست دادهاند و نظام زیستی آنها، هم از حیث ساخت، هم از حیث کارکرد اجزای حیاتی و هم از حیث ساختار اجتماعی دچار اختلال و ناکارآمدی شده است. در واقع میتوان گفت که با رشد شهر در بعد مکان و بستر زمان تحول، فرسودگی و ناکارآمدی فضاهای شهری فرآیندی است غیرقابل اجتناب. تقابل و تناقضات میان کارکردها و نیازهای جدید با کالبد و کارکرد بافت قدیم موجب مداخلات میشود، ولی مداخلات بدون برنامه باعث مخدوش شدن کالبد و روابط بافتها شده است که بافت آبانبارنو نیز از این جریانات مستثنی نبوده است.
بازآفرینی مبتنی بر احیاء هویتفرهنگی سعی دارد با بهرهگیری از ویژگیها و برتریهای خاص اجتماعی-فرهنگی هر منطقه، به بازساخت محیط شهر یا محله پرداخته و فضای اجتماعی-کالبدی متمایزی بر اساس فرهنگ محلی ساکنین و ویژگیهای خاص آن محل ایجاد کند. در این راستا در پژوهش حاضر، ابتدا به بررسی مفهوم هویت در شهرسازی و هویتفرهنگی پرداخته خواهد شد و سپس مؤلفههای مهم هویتفرهنگی، که بر اساس نظرات صاحبنظران استخراج گردیده، تبیین خواهد شد. در نهایت روش تحقیق و یافتههای به دستآمده از تحقیق عرضه و توصیف میگردد و مؤلفههایی را، که در صورت اعمال نظرات مردم، میزان احیاء هویتفرهنگی را افزایش میدهند، معرفی میگردد.
-2 بازآفرینی شهری
در ادبیات اخیر دنیا، واژه »بازآفرینی شهری«، به عنوان یک واژه عام که مفاهیم دیگری نظیر بهسازی، نوسازی، بازسازی، توانمندسازی و روانبخشی را در برمیگیرد، بهکار میرود. در این اقدام فضای شهری جدیدی حادث میشوند که ضمن شباهتهای اساسی با فضای شهری قدیم، تفاوتهای ماهوی و معنایی را با فضای قدیم به نمایش میگذارند. بازآفرینی یعنی تولید سازمان فضائی جدید منطبق بر شرایط تازه و ویژهای که در ایجاد روابط شهری جدید و یا تعریف روابط شهری کهن یا موجود مؤثر میافتد. - حبیبی، مقصودی، - 5:1386 بازآفرینی شهری سعی دارد با بررسی موقعیت، شرایط محیطی، اجتماعی فرهنگی و اقتصادی به تجدید حیات مکانهایی بپردازد که به مرور زمان فرسوده شده و کارایی لازم را ندارند، همچنین به نحوی که احیای کالبدی و عملکردی توأمان به وقوع بپیوندد، باعث افزایش کیفیتهای محیطی میگردد.
-3 هویت فرهنگی
عوامل مختلفی در پیدایش، شکلگیری و تثبیت و ماندگاری هویت شهری دخیل هستند. شایان ذکر است که هر یک از عواملی که بدانها اشاره خواهد شد در ارتباطی دوسویه با دیگر عوامل هستند. به بیان دیگر هم بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند و هم از یکدیگر تأثیر میپذیرند. عناصر اصلی هویت شهری عبارتند از : هویت طبیعی، هویت تاریخی، هویت کالبدی، هویت فضایی، هویت معناگرا، هویت اجتماعی و هویت فرهنگی... که در این پژوهش بهطور خاص هویتفرهنگی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پیوند میان هویت و فرهنگ چنان عمیق است که اغلب هویت را پدیدهای فرهنگی میدانند و برای فرهنگ، شأن مستقلی درهویت قائل میشوند. ازاینرو در ترکیب هویت فرهنگی باید به مقوله پیچیده فرهنگ توجه بیشتری کرد. - بیرو، - 77 :1370 مؤلفههای هویتفرهنگی با توجه به رویکردهای مختلفی تبیین شدهاند.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت که هادی خانیکی - - 1383، عبدالرحمن عالم - - 1376، آریل ایتان - - 2007، آنتادیوپ و الکساندر بر اهمیت مؤلفه زبان در هویتفرهنگی تأکید دارند و زبان را به عنوان نماد هویت، شامل مجموعهای از شئون علمی، آموزشی، دینی و تاریخی میدانند که گفتار و نوشتار را دربرمیگیرد. همچنین برخی دیگر از صاحبنظران همچون هادی خانیکی - - 1383 ، دکتر نقرهکار، دکتر علیالحاج - 1390 - و دکتر سلطانزاده معتقدند که مکانهای مقدس در هر جامعهای محل رجوع و گردهمایی مردم شهر هستند که با جمع شدن مردم و انجام امور مشترک همچون انجام فرایض و اجرای مراسم مذهبی حس تعلق شهروندان به گروه اجتماعی یا محدوده جغرافیایی خاصی تأکید میگردد. در واقع بر اهمیت امر دیانت در هویتفرهنگی تأکید دارند.
افرادی نظیرآریل ایتان، مرلوپونتی، ادواردز، پیاژه - کالن، گوردن، - 1377 و همچنین راب کرایر، ادموند بیکن، کامیلوسیته، کوین لینچ، راجرترانسیک و امانوئلکستلز - - Castelles,1977;35 فضای شهری را حاصل هنر ارتباط میدانند ."راپاپورت" نیز فضای شهری را به عنوان محیط اجتماعی که در بردارنده مجموعهای از ارتباطات است مطرح می سازد - Rapaport,1977;68 - و شناخت فضای شهری را از طریق شناخت فرم بصری و اهمیت اجتماعی آن امکانپذیر میداند.در واقع میتوان گفت که این اندیشمندان نقش مؤلفه نظام اجتماعی را در هویت شهر و هویتفرهنگی ساکنان آن مؤثر میدانند.
"آلدورسی" و"تونی گارنیه"، از پیروان مکتب خردگرایی، و نظریه پردازان مکتب فرهنگگرایی همچون "کامیلو سیت"، "لودوک"، "جان راسکین" و... معماری بناهای تاریخی را در بر گیرنده خاطرات، افکار و آثار نسل متعدد در گذشته میدانند و نقش آنها را در خلق هویت اساسی میدانند. - حبیبی و مقصودی، - 46 :1386 بهطوری که کامیلوسیت در نظریه هویت تاریخی شهرها، هویت شهر را مبتنی بر مجموعههای تاریخی که تنها در یک بنا خلاصه نمیشود بلکه در کل شهر معنی مییابد میداند.
- حبیبی و مقصودی، - 39 :1386 همچنین خطمشی اکثریت اندیشمندان مکتب پست مدرن از جمله"چارلز جنکس"،"بوین وراتانسی"،"گرگن"و... حفظ تاروپود بافت کهن - فرسوده - تاریخی - در کنار دگرگونیهای کالبدی فضایی شهر و رشد ارگانیک آن مد نظر قرار میدهد. در حقیقت این اندیشمندان تاریخ را در هویت شهر و هویتفرهنگی دخیل میدانند. ازسوی دیگر هادی خانیکی، عبدالرحمن عالم، جهانشاه پاکزاد - - 1385، اسمیت و... نقش ممتازی را به حوزه جغرافیایفرهنگی اعطا نمودهاند.