بخشی از مقاله
چکیده
پرداختن به سیمای زن و نشان دادن جلوههای گوناگون وی در آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان دیدهمیشود.توجه شاعران به این موضوع و ترسیم سیمای زن در آثارشان در ادبیات معاصر سایر ملل نیز درخور توجه است. در شعر معاصر ایران و کشور های عربی، شاعران مختلفی به این مقوله پرداختهاند که نگاه و دیدگاه فریدون مشیری به عنوان شاعر عاشقانهسرا در شعر فارسی و نزار قبانی به عنوان نماینده برجستهشعر معاصر عرب و »شاعر زن« درخور تأمل بیشتری است.
در جستار حاضر با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و به روش استقرایی، جایگاه زن را در شعر این دو شاعر بررسی کرده و وجوه افتراق و اشتراک آن را نمایان ساختهایم. اصلیترین و پُربسامدترین نمود چهره زن در شعر هر دو شاعر، همان معشوق است که در شعر مشیری گاه در لباس مادر، دختر و همسر دیده میشود و در شعر نزار قبانی نیز، معشوقهای که در قالبهای گوناگون معرّفی می-گردد و گاه با خود شعر یکی میشود.
پیشینه پژوهش
پیش از این درباره زن در شعر نزارقبّانی و دیگر شاعران معاصر ایران، پژوهشهایی انجام گرفته است؛ از جمله مقالههای »سیمای زن در شعر نزار قبانی و فروغ فرخزاد« از عبدالرضا عطاش و الهه پیسپار، »بررسی تطبیقی سیمای زن در آثار احمد شاملو و نزار قبّانی« از ناصر محسنینیا و ربابه یزداننژاد، »جایگاه زن در شعر و اندیشه احمد شاملو و نزار قبّانی« از نسرین شکیبی ممتاز و »بررسی تطبیقی مضامین عاشقانه در آثار فریدون مشیری و نزارقبّانی« از جواد دهقانیان و عایشه ملاحی؛ اما در زمینه سیمای زن به صورت
تطبیقی در اشعار مشیری و قبّانی، به پژوهش مدونی برنخوردیم.
.2 فرضیههای پژوهش
در پژوهش حاضر، مفروض است که:
1-2 سیمای زن در جامعه کلاسیک و مدرن ایران و عرب متفاوت است.
2-2 زن در شعر معاصر فارسی و عربی، جلوههای یکسان و همپایه دارد.
3-2 معشوق و زن در شعر نزار قبانی و فریدون مشیری، شباهتهای زیادی با هم دارند.
.3 پرسشهای پژوهش
1-3 آیا زن در جامعه کلاسیک و مدرن ایران و عرب، نقش یکسانی ایفا میکند؟
2-3 تأثیر مدرنیته در ایفای نقش جامعه بر تصویر زن، تا چه میزانی است؟
3-3شعر به صورت کلّی در شکلگیری سیمای زن در جامعه، چه نقشی دارد؟
4-3 نگاه شعر کلاسیک و شعر نو در جهان عرب و ایران، نسبت به زن چگونه است؟
5-3 آیا نگاه فریدون مشیری و نزار قبانی به عنوان نمایندگان عاشقانهسرا و شاعر زن، به نقش زن در جامعه همسانی و تشابهی دارد؟
6-3 زن در شعر هر کدام از شاعران نامبرده، در چه نقش و قالبی جلوه مییابد؟
.4 مقدمه
زن از گذشتههای دور تا امروز، همواره یکی از مضامین اصلی خلق آثار هنری، بهویژه شعر و ادبیات ملل مختلف جهان بوده است. به مرور زمان با پیشرفت اجتماعی- فرهنگی جوامع، سیمای زن در آثار ادبی هنرمندان تغییر کرده است. شعر از زمانهای دور تا عصر حاضر، از جمله گونههای ادبی بوده که در میان تمامی ملل رواج داشته و با شخصیت زن مضمونسازی کرده و به تصویرپردازی آن توجه نموده است. شاعران تمام ملل در شعر خود، به گونهای به زیباییها و زشتیها، خوبیها و بدیهای زن اشاراتی کردهاند؛ اما نگرشهای هر دوره و همچنین هر سرزمینی بنا بر ویژگیهای فرهنگی و اقلیمی آن متفاوت بوده است .
از دیرباز در شعر فارسی و عربی نیز به شخصیت زن اهمیت داده و درباره آن شعر سرودهاند؛ چنانکه در شعر کلاسیک فارسی و عربی، شاعران به وصف عیش و نوش و تلذذ و تمکن زنان و معشوقههای متعدد خود پرداختهاند. با پیشرفتهای همهجانبه فرهنگی، سیر تحوّل و تکوین سیمای زن در شعر نو فارسی و عربی محسوس است؛ اما بحث و تأمل بر سر این است که آیا شخصیت زن در شعر فارسی و شعر عربی همطراز است و آیا زن در شعر کلاسیک و معاصر شخصیتی همانند هم دارد؟! نزار قبانی شاعر عاشقانهسرای سوری، نماینده شعر زن در جهان عرب است. وی از جمله کسانی است که شخصیت زن را در شعر معاصر به اوج میرساند؛ به گونهای که دیگر هیچ شاعری نمیتواند همانند او بسراید. فریدون مشیری، شاعر عاشقانهها، از جمله شاعران معاصر فارسی است که توجه ویژهای به معشوق و زن در شعر دارد.
از آنجا که این دو شاعر نمایندگان شعر عاشقانه معاصر فارسی و عربی بوده و مضامین معشوق و زن، در شعر هر دو، بسامد چشمگیری دارد، بر آن شدیم که بررسی تطبیقی نوع رویکرد این دو شاعر به موضوع زن را موضوع پژوهش قرار دهیم. شایان ذکر است که این پژوهش به بررسی تأثیر و تأثّر این دو شاعر نپرداخته و در پی تحلیل مقایسه و تطبیق دیدگاه هر یک از شاعران درباره شخصیت زن در شعرشان است. به نظر میرسد این پژوهش میتواند با وضوح بیشتری، یکی از مؤلّفههای برجسته فکری مشیری و قبّانی را به نمایش گذاشته، از این رهگذر به بازنمایی دیدگاه دو نماینده ملیت ایرانی و عربی درباره زن در معنای اعم و اخص آن بپردازد.
.5جایگاه زن در شعر معاصر فارسی و عربی
زن، به عنوان معشوق در شعر کهن فارسی، بیشتر با چهرهای خیالی و اثیری تصویر میشد و معمولاً ما به ازای بیرونی نداشت؛ اما با گذر زمان و تغییر نوع نگاه انسان به مسائل اطراف خود و همچنین درک متفاوتی که از امور مختلف پیدا کرده است، رویکرد نویسندگان و شاعران به مضامین مختلف، از جمله زن دچار تحول شد. حضور زن، در شعر امروز فارسی بر خلاف شعر گذشته، بسیار عینیتر و ملموستر است؛ به گونهای که برای اکثر زنان و معشوقههای شعر معاصر فارسی، میتوان نمونههای فراوانی در عالم واقع، یافت. »زن در ادبیات معاصر وجهه آرمانی و دست نیافتنیاش را- که در ادبیات کلاسیک جایگاه ویژهای داشت- تا حدود زیادی از دست داد و موجودی شد همچون موجودات دیگر، موجودی که میتواند بیآنکه در مقام قیاس با مرد قرار گیرد، بازنمایی شود
با نگاهی به پیشینه شعر عرب، زن را موجودی کاملاً عینی و زمینی و شاعر عرب را نیز توصیفگر زیبایی ظاهری این موجود مییابیم. شاعر عرب همواره نگاهی جسمانی به زن داشته و او را فاقد خرد دانسته، مرد را بر او برتر میداند. توصیف زن در شعر شاعرانی چون متنبّی و... گواهی بر این ادّعا است.
متنبی در مدح خواهر سیف الدوله میگوید:
و ان تکن خلقت انثی لقد خلقت // کریمه غیر انثی العقل والحسب
ترجمه: اگرچه خلقت او به شکل زن است، ولی او کریم است و از نظر خرد و نژاد در زمره زنان محسوب نمیشود.
آنچه در شعر عرب برای مقوله و مضمون زن اتفاق افتاده و باعث شده چهره او را در شعر معاصر عرب با زن در شعر گذشته عربی متفاوت بدانیم، نوع نگاهی است که شاعر معاصر به زن دارد؛ نگاهی فراتر از یک کنیز یا مایملک یا موجودی که تنها برای التذاذ و بهرهمندی مرد به وجود آمده باشد که پیشگام این نگرش، نزار قبانی است که به وی لقب شاعر المراه4 دادهاند. قبانی خود درباره زن میگوید: »زن اکنون در نظر من سکه طلا نیست که در میان پنبه پیچیده باشد، کنیزکی که در مقصوره و حرمسرا منتظرم باشد. من امروز مینویسم تا زن را از چنگ و دندان خلیفه و رجال قبایل آزاد سازم.
.6 جایگاه »زن«در شعر مشیری و قبّانی
زن به عنوان اصلیترین موضوع ابراز عشق در شعر مردانه، جلوههای گوناگون و گاه مشترکی در شعر هر دو شاعر دارد. اگر شعر را حاصل تجربههای درک شده از سوی شاعر بدانیم، »تجریه مشیری، در شعرش تجربه انسان امروز از عشق است. از این رو همواره معشوق را زمینی میبیند؛ هرچند که این عشق با فاصله گرفتن از شور و حال جوانی نیز رو به تعالی و وارستگی میرود. ]»مشیری [ هرچه از نظر زمانی جلوتر میرود، نگرش او نسبت به عشق از غریزه فاصله میگیرد و به وارستگی و کمال نزدیکتر میشود.
زن در شعر مشیری گاه در کسوت مادر و گاه در لباس دختر - فرزند - دیده میشود، که چنین چهرهای از زن در شعر مشیری را باید به چهره اصلی زن در شعر او، یعنی »معشوق« اضافه کرد.
نزار قبانی را شاعر »زن و شراب« میدانند و به گفته شفیعی کدکنی: »شاید این عنوان برای بسیاری از خوانندگان رنگی از نوعی ریشخند و استهزا داشته باشد اما این حقیقتی است که او هیچ گاه آن را منکر نشده است و با کمال شهامت از این خصیصه شعر خویش دفاع میکند.«
قبّانی درباره جایگاه زن در شعر خود میگوید: »من بنیانگذار جمهوری شعر هستم که شهروندان آن زن هستند.