بخشی از مقاله

چکیدهواژه مقاومت و پایداری همواره با ظلم ستیزی عجین شده است و آن را تداعی می کند. اگرچه ادبیات مقاومت در طول تاریخ پیشینه ای طولانی دارد، ولی گسترش ظلم و بی عدالتی و تقویت انگیزه دفاع از حق در شکل گیری و احیای آن نقش داشته است. ادبیات مقاومت از اوایل قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم میلادی فراتر نمی رود، مروری بر ادبیات ملل مختلف نشان می دهد که مضامین پایداری همواره در ادبیات رسمی و عامیانه ی بسیاری از اقوام و ملت ها حضور داشته است. اصولا هر انقلاب بزرگی که در جهان رخ میدهد، بعد از مدتی کوتاه در صدد بر میآید که ارزش های موجود در انقلاب خود را به نقاط دنیا گسترش دهد. انقلاب اسلامی به منزله ی تحولی بنیادین در ارزش ها و اندیشه یک ملت، بی تردید برآمده از سنت دیرینه فرهنگی ما است، زیرا هر گونه دگرگونی در ذهنیت یک جامعه اساساً در جریان پیوسته تاریخی رخ خواهد داد. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی کوشیده است. ادبیات مقاومت، یک گونه ی مهم ادبی است; که از آغاز حرکت در انقلاب اسلامی شکل گرفته است، هر دوره با فراز و نشیب های فراوان مواجه گردیده است، اما در هر حال وجود و حضور و بروزی فعال و پویا داشته است. شعر و ادبیات مقاومت، بسته به ویژگی های تاریخی، اجتماعی، سیاسی، در هر دوره و برهه ای از زمان مطابق با شرایط و احوال همان زمان در قالب های گوناگون در ارزش های انقلاب اسلامی جلوه گر شده است و حتی گاه در قالب ادبیات عرفانی و صوفیانه جلوه نموده استمقدمهادبیات مقاومت، به مجموعه آثاری اطلاق میشود; که از زشتی ها و پلیدی های بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همه ی حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، با زبان هنری سخن میگوید. برخی از این آثار، پیش از رخ نمودن فاجعه، برخی در میان جنگ یا پس از گذشت زمان به نگارش تاریخ آن میپردازند - شکری،. - 93:1367 ادبیات مقاومت، زمانی مفهوم پیدا میکند که پای توده ی مردم، اجتماع و ملت ها در میان باشد. میتوان گفت ادبیات مقاومت در شرایطی چون استبداد داخلی یا خروجی، حمله و هجوم بیگانگان، اشغال سرزمین به وسیله ی دولتی بیدادگر، سر بر میآورد و مردم را به مبارزه در برابر ظلم و دفاع در برابر هجوم، ترغیب میکند. ادبیات مقاومت با وجود برخورداری از مصادیق بسیار در طول تاریخ، تاکنون به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته و خلأ پژوهش های علمی امری انکارناپذیر است - حسام پور،. - 105:1387 انسان آزاد آفریده شد و مأمور گشت که جز بندگی خالق، تسلیم و مطیع غیر نباشد، اما خودخواهی و فزونطلبی برخی شیطانصفتان، سبب گشت تا طلای ناب آزادی، به فلزی سیاه و ناپسند مبدل گردد و گردن آزادگی، ناخواسته در مقابل خواسته ی طماعان و از خدا بیخبران فرود آید؛ با این حال، جوانههای آزادیطلبی نخشکید و هرگاه که چکمه ی دژخیمان مجال داد، نفسی تازه کرد تا دلهای خسته و پژمرده بدانند که مقاومت همچنان باقی است. ادبیات مقاومت، همان فریاد شجاعانه در چهره ی ظالم و صبیحه ی مظلوم در صورت غاصب مستبد است. ادبیات پایداری از فرزندان ملت میخواهد که ننگ را نپذیرند. بذر ادبیات مقاومت در هر زمینی نمیروید، بلکه آنگاه که یک سرزمین، از خفقان و اختناق لبریز گشت، جوانههای مقاومت و ادبیات مقاومت ظهور میکند و با جانفشانی مجاهدان جان میگیرد و تنومند میگردد. ادبیات پایداری میکوشد تا شعله ی امید به آزادی را در دل دلیران و آنان که سوز ظلمناپذیری دارند، زنده نگه دارد و رادمردان و راستمردان را در راهی که اختیار نمودهاند، پایدار دارد. به طور کلی، ادبیات پایداری میکوشد از منافع مادی و معنوی و کرامت انسان دفاع نماید - سعدون زاده،. - 73:1388نباید انکار کرد که رخداد انقلاب اسلامی ایران از مهمترین رویدادهای اجتماعی نهادی در دوران کنونی است. انقلابی که به واقع بیش از آنچه انقلاب در ساختار سیاسی باشد، انقلابی بنیادی بود، که در درون مردم آن رخ داده بود. انقلابی که بیش از هر انقلاب دیگر نتیجه تغییر نگرشها و اندیشه آدمی بوده است و چون ادبیات از ژرفترین تجربههای بشری مایه میگیرد، بیتردید خود را در ادبیات نمایانده است. ادبیات فارسی که مأمن و مأوای اندیشه آزادیخواهی، وطندوستی، حافظه تاریخی استقلال جویی وسایر انگارههای ارزشمند کهن ایرانی و اسلامی است، در مقام زبان انقلاب، از بزرگترین امکان های پیشروی انقلاب اسلامی برای رساندن پیام خویش به سایر ملتهای فارسی زبان است. از چنین دیدگاهی، تامل در تعلقات فرهنگی و تاریخی در ایران فرهنگی میتواند سرفصل روابط فرهنگی روزآمدومبتنی بر اشتراکهای میان ما و همزبانان فارسی زبان ما در حوزه ایران فرهنگی باشد.ادبیات مقاومت یک ادبیات پیوسته زنده و فعال است، عده ای از پژوهشگران مسایل ادبی بر آنند که ادبیات مقاومت، یک ادبیات منفعل و مقطعی است که به حسب شرایط روزگار، گاهی عرصه ی بروز پیدا میکند و به دنبال آرامش سیاسی و اجتماعی بار دیگر در محاق انزوا میرود و از صحنه ی ادب و شعر خارج میگردد. البته، پیداست که این دیدگاه، دیدگاه درستی نیست، چرا که ادبیات مقاومت در هیچ دورهای از دوره های تاریخی ادب یک ملت یا ملت های بزرگ فرو نخشکیده، و همواره در شعر و بیان ادبا و نویسندگان خود را بروز داده است. نهایت اینکه بسته به شرایط حاکم سیاسی و اجتماعی حاکم بر یک ملت، ادبیات مقاومت، صورتهای بروز خود را تغییر داده و با شرایط حاکم بر جامعه، خود را هماهنگ نموده است. گاهی به صورت برجسته و تهاجمی و گاهی در قالب شعر و ادب تمثیلی و داستانی و گاه در قالب های دیگر، هویت خود را مشخص نموده است. ادبیات مقاومت از آنجا که بیانگر درد و رنج هایی است که در برهه های تاریخی بر ملت ها و یا بخشی از آنها میگذرد، لذا پیوسته نمایشگر اضداد است، مرگ را در برابر حیات و آزادی را در مقابل اسارت مطرح میکند. بنا به گفته، استفان پسندر تاقد انگلیسی »درد و رنج و بدی از امور جدید نیستند، اگر چه در برهه هایی وضوح بیشتری پیدا میکنند - «السید نجم، . - 37:2005زبان در مقام مهمترین مؤلفه فرهنگ، یکی از ملاکهای معرفی شده برای تعیین حدود مصداقی این اصطلاح است. در بحث از فرهنگ در ایران فرهنگی، ادبیات فارسی مهمترین نماد فرهنگی است؛ حتی سایر هنرها، مانند نقاشی در تاریخ فرهنگی ما چنان با ادبیات درآمیخته است، که شناخت آن بدون شناخت میراث ادبی، ناقص خواهد بود. بنابراین، مطالعه زبان و ادبیات فارسی چیزی بیش از مطالعه یکی از ارکان فرهنگی این تأثیر و تأثر است و میتوان آن را ابزار اصلی تعامل میان ما دانست.شکلگیری ادبیات انقلاب اسلامی واقعیتی برآمده از رویداد انقلاب است که میتوان گفت بزرگترین ظرفیت زبان فارسی برای انتقال ارزشهای انقلاب به کشور است. انقلاب اسلامی توانسته
در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید