بخشی از مقاله
چکیده
در این پژوهش، رابطه بین یادگیری مشارکتی و ماندگاری دانشجویان در رشتههای الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشی توصیفی-تحلیلی و به روش پیمایشی انجام گرفت تا رابطه میان روشهای همزمان ارتباط آموزشی - مانند گفتگوی برخط - و روشهای ناهمزمان ارتباط آموزشی - مانند تالار مباحثه و ارسال پیام الکترونیکی - با ماندگاری دانشجویان در آموزش الکترونیکی مورد بررسی قرار گیرد.
یافتههای تحقیق نشان میدهد بین استفاده استاد از دو روش تالار مباحثه و ارسال پیام الکترونیکی با استفاده دانشجویان از این دو روش رابطه وجود دارد. همچنین یافتهها نشان میدهد که در %40 از رشتههای برخط روش اصلی ارتباط استاد و روش اصلی ارتباط دانشجو یکسان و به طور مشخص ترکیبی از گفتگوی برخط و ارسال پیام الکترونیکی بوده است. از جمله یافتههای دیگر تحقیق این بود که مشخص شد میان نگرش دانشجویان نسبت به رشته برخط - الکترونیکی - و نسبت به مشارکت درون رشته برخط با ماندگاری آنان در آموزش الکترونیکی رابطه وجود دارد. همانطور که ادبیات تحقیق تایید میکند، یافتههای تحقیق دلالت بر این دارند که انتخاب یک روش یا ترکیبی خاص از روشهای ارتباط برخط توسط استاد میتواند منجر به استفاده بیشتر دانشجویان از آن روش یا ترکیب خاص روشها برای مشارکت در یادگیری گردد.
-1 مقدمه
به تازگی، شاهد هستیم که در باب نظریه های یادگیری، گرایش بیشتر به طرف رویکرد شناختی و ساختارگرایی است تا نظریه های رفتاری - Ingleton et al. 2010 - و در آموزش، بیشتر بر آموزشهای فعال و یادگیرنده محور تاکید می شود تا بر روش های موضوع محور یا یاددهنده محور.یکی از انواع روش های فعال یادگیری، یادگیری مشارکتی1 است.
در این روش، گروه های کوچک نامتجانس برای رسیدن به یک هدف فعالیت می کنند. در جریان کار گروهی، ارتباط متقابل اعضای گروه موقعیت هایی را برای تجربیات مهم از توانایی پرسیدن2، توضیح دادن3، انتقاد کردن 4 و ذکر کردن مثال5 ایجاد می کند. اعضای گروه های یادگیری مشارکتی هم از نظر دانش و مهارت های یادگیری و هم در زمینه برقراری تعامل6 و مهارت های اجتماعی7 در جریان یادگیری رشد می یابند.
مبانی نظری یادگیری مشارکتی از نظریه منطقه تقریبی رشد8 ویگوتسکی9، نظریه بسط شناختی10ویت راک11 و نظریه ساختارهای مبتنی بر هدف نشات می گیرد. ویگوتسکی منطقه تقریبی رشد را فاصله بین رشد بالفعل که توانایی حل مساله به طور مستقل است و رشد بالقوه که توانایی حل مساله در نتیجه راهنمایی و همکاری بزرگسالان توانمندتر است، می داند.
به نظر ویگوتسکی آنچه کودکان، امروز قادر هستند با یکدیگر انجام دهند فردا می توانند به تنهایی انجام دهند. ویت راک معتقد است هنگامی که شخصی مطلبی را یاد می دهد یا توضیح می دهد آن را موثرتر یاد می گیرد. او این نظریه را بسط شناختی یا دوباره سازی شناختی14 می نامد. داچ سه نوع ساختار مبتنی بر هدف مختلف را شناسایی کرد: مشارکتی، رقابتی و انفرادی. کارهای داچ زمینه پژوهش های تجربی زیادی را در حوزه یادگیری مشارکتی در محیط کلاس درس فراهم آورد. یافته های علمی نشان می دهد، یادگیری مشارکتی بر خودپنداره و مدیریت تعارض، علایق و نگرش ها، پیشرفت تحصیلی و روابط قومی تاثیر می گذارد. همچنین این روش در حیطه عاطفی نیز موجب پرورش مهارت های اجتماعی، عزت نفس و پذیرش اجتماعی یادگیرنده ، انگیزه، خودکارآمدی و تعاملات سازنده با همسالات می شود و در سطح آموزشی، سبب ارتقای یادگیری و پیشرفت تحصیلی در زمینه های مختلف درسی می گردد.
نتایج پژوهش بامبرگر - 2005 - 1 نشان می دهد یادگیری مشارکتی، سبب رشد همکاری و تعاون اعضاء با یکدیگر شده و پیشرفت تحصیلی یادگیرنده را به همراه دارد.
-2 ادبیات تحقیق
-1-2 یادگیری مشارکتی
یادگیری مشارکتی یکی از گسترش یافته ترین و مفیدترین حوزه های نظری، پژوهشی و عملی در تعلیم و تربیت است. این شیوه، به طور گسترده در تمام سطوح آموزشی -از پیش بستانی گرفته تا سطوح دانشگاهی- و در یادگیری علوم مختلف به کار گرفته شده است.
در این شیوه، بر خلاف شیوه های سنتی یادگیری، همچون روش حفظ و تکرار، فرآیند یاددهی و یادگیری بر محور یادگیرنده بوده و استاد ضمن حفظ نقش مدیریتی خود در محیط آموزش، در ایجاد و سازماندهی فعالیت ها و تجارب یادگیری برای یادگیرندگان نقش اساسی بازی می کند.
استاد موضوعات درسی مشخص شده را برای بحث و حل مسائل به گروه ها ارائه کرده و خود به طور مداوم بر فعالیت های اعضای گروه نظارت می کند و این یادگیرندگان هستند که با بیان نظرات و عقاید خود پیرامون مسائل طرح شده در گروه، ضمن برقراری رابطه درونی با هم تیمی های خود، در نهایت، به انجام دادن تکالیف مشترک بین همه اعضای گروه پرداخته و در این میان برای کسب امتیاز و نمرات قابل قبول، با هم تشریک مساعی می کنند. طرفداران رویکرد یادگیری مشارکتی اشاره می کنند که از طریق کار مشارکتی، یادگیرندگان نقش فعالی را در فرایند یادگیری بر عهده می گیرنده.
پژوهش های وسیع اخیر در زمینه یادگیری مشارکتی این استنباط را که »شرایط رقابت انگیز سبب یادگیری یادگیرنده می شود و رقابت در افزایش عملکرد نقش عمده دارد«، نقض کرده است. در یک تحلیل جامع تر، مرکب از 122 بررسی که توسط جانسون و جانسون - 2001 - انجام گرفته است، محققان دریافتند که برای افزایش پیشرفت و تولید، بهره گیری از همکاری بر دو عامل دیگر یعنی رقابت و تلاش فردی ترجیح دارد و همکاری بدون رقابت درون گروهی، در مقایسه با همکاری توام با رقابت درون گروهی، پیشرفت و تولید بیشتری به بار می آورد.
اسلاوین - 1371 - و شاران - 1980 - هر دو بعد از بررسی وسیع اثبات کردند که کارایی روشهای یادگیری مشارکتی در پیشرفت، بیشتر قابل توجه است و سبب ایجاد روابط مثبت بیشتر میان نژادهای مختلف می شود و در افزایش عزت نفس یادگیرندگان، علاقمندشدن به همکلاسی ها و استاد و احساس خویشتن داری موثر است.
شاران - 1980 - به سودمندی روش گروهی به دلیل بالا بردن سطح یادگیری بدون از دست رفتن فراگیری اطلاعات پایه و در نتیجه بهبودجو اجتماعی محیط آموزش اشاره می کند.