بخشی از مقاله
چکیده
واقعیت امروز،تغییر و تحول شتابان نوآوري و رقابت در محیط کسب و کارها و عدم قطعیت در دنیاي کنونی است.تحت این شرایط سازمان ها به ویژه سازمان هاي کوچک و متوسط به دنبال افزایش ظرفیت رقابت پذیري خود و کسب مزیت رقابتی هستند.مطالعات نشان داده که پژوهشگران براین باورند که شرکتهاي تولیدي کوچک و متوسط درزمینه نوآوري خلاق تر از شرکتهاي بزرگ هستند.
مزایاي آنها درمقایسه با شرکتهاي بزرگ درزمینه نوآوري،قابلیت انعطاف پذیري و سرعت واکنش آنهاست .درنتیجه این شرکتها معمولا به خاطر قابلیتهاي نوآورانهشان ،نقش اقتصادي و اجتماعی با ارزشی را ایفا می کنند.این مقاله ضمن بررسی عوامل فردي و سازمانی موثر بر خلاقیت ،نقش رهبري تحول گرا در ایجاد روحیه خلاقانه و بکارگیري ایده هاي خلاق را تعیین نموده است.
-1 مقدمه
آنچه که تا چند دهه پیش به عنوان یک امتیاز اقتصادي تلقی می شد،عبارت بود از برپایی و فعال نگهداشتن شرکت هاي بزرگ و به تبع آن دولتی شدن اغلب سازمان ها؛ و چنین هم استدلال می شد که هر چه این شرکت ها بزرگتر باشند،اقتصاد پویاتر و قدرتمندتر می گردد.اگرچه این تفکر طی چندین دهه رونق گرفت و برپایه آن شرکت هاي غول پیکري هم پدیدار شدند،ولی تحولات اخیر و به ویژه فشارهاي جمعیتی،نوآوري هاي لحظه به لحظه،پیچیده تر شدن فرایندهاي مدیریتی و تصمیم گیري و نیاز به تصمیم گیري هاي آنی، موجب بوجود آمدن تغییرات اساسی در ساختار این سازمان هاي غول پیکر گردیده است - کیان پور و تولایی - .
سازمان ها با ساختارهاي بزرگ،سنتی و غیر منعطف دیگر قادر به ادامه حیات در چنین محیطی نخواهند بود سازمان هاي امروزي نمی توانند روند سرعت تغییرات را متوقف سازند بلکه تنها می توانند نوسانات و بی ثباتی را به فرصت هاي یادگیري، تطابق و هم خوانی مطلوب تبدیل کنند
سازمان در مسیر تطبیق خود با تغییرات ،ناگزیر از تقویت فراگردهاي نوآوري و خلاقیت است،زیرا به مرور زمان،سازمان هاي غیر خلاق از دور خارج می شوند یا مجبور می شوند سیستم خود را اصلاح کنند
اگرچه انکارناپذیر است که خلاقیت از توانایی شخصی نشات می گیرد،آنچه که خلاقیت فردي را فعال نموده،پرورش داده و به خدمت و تولید نهایی تبدیل می نماید وظیفه اي از محیط کار می باشد؛و یا ویژگی هاي محیطی که احتمالاً خلاقیت را برمی انگیزانند و از آن حمایت می نمایند
فاکتورهاي محیطی عبارتند از ویژگی هاي محیط کار که ممکن است بر خلاقیت کارمند تاثیر گذارد،براي مثال ویژگی هاي شغل،مجموعه هاي کاري،روابط سرپرست-کارگر و روابط میان همکاران
رهبري یک عامل کلیدي تحول سازمان هاست که از چندین دیدگاه مورد تائید قرار گرفته است و در بعضی مطالعات به عنوان اولین و مهمترین عنصر در سازمان هایی که بیشترین اثربخشی را داشته اند در نظر گرفته شده اند.سوالی که اینجا مطرح می شود این است که کدام نوع سبک رهبري در کاربرد موفقیت آمیز تغییر بیشترین نقش را دارد.مطالعات متعددي به این نتایجی رسیده اند که رهبري تحول گرا در زمان هاي موردنیاز بیشترین کاربرد را دارد.
رهبران تحول گرا دغدغه تحول سازمان ها و افراد درون آن را دارند،بر کارکنان و پیروانشان تاثیر می گذارند تا علائقشان را در جهت گروه و با افزایش تعهد نسبت به چشم انداز سازمان جهت دهی مجدد کنند.یانگ بیان می کند که محیط سازمان می توند کار خلاق در سازمان ها را تحت تاثیر قرار دهد.
رهبران می توانند با توانمندسازي کارکنان و ایجاد حال و هواي نوآورانه در سازمان خلاقیت را در بین کارکنان افزایش دهند.در واقع قوه خلاقانه موجود در یک سازمان یکی از با ارزش ترین سرمایه هاي آن سازمان است که توسط مدیریت سازمان بارور می شود.بدون تردید می توان بیان کرد که مدیران می توانند بستر و رمینه مناسب براي حمایت از افراد خلاق را در سازمان فراهم کنند،بنابراین شناخت سبک رهبري مناسب و اثربخش و گسترش آن بین مدیران می تواند نقش زیادي در بروز خلاقیت کارکنان داشته باشد