بخشی از مقاله

چکیده

در جهان امروز توجه به روابط انسان و طبیعت دارای اهمیت بالایی میباشد. ازاینرو برقراری پیوندی اصولی بین انسان و استفاده از منابع طبیعی مانند جنگل ضروری میباشد. نتایج و آثار منفی رویکردهای پیشین در خصوص مدیریت منابع طبیعی و جنگلها نشان از آن دارند که این رویکرد باید جای خود را به مدیریت با رویکردهای جامع و نوینی بدهند که مشارکت جوامع محلی و ذینفع در آنیک اصل اساسی است. یکی ازنظریاتی که میتواند به بررسی روابط بین کنشگران در عرصه منابع طبیعی کمک نماید، تحلیل شبکه میباشد.

شبکهی اجتماعی یا منبع تولیدکنندهی سرمایهی اجتماعی، ترکیبی از کنشگران و روابط بین آنهاست. در این پژوهش با مرور ادبیات موجود، به بررسی ابعاد مختلف نظری و روششناسی شبکه و کاربرد آن در مدیریت منابع طبیعی بخصوص جنگلها پرداختهشده است. نتایج نشان میدهد که تقویت مشارکتهای محلی برای مدیریت جنگلها ضروری میباشد و در این راستا روش تحلیل شبکه ابزاری کارآمد در سنجش معیارهای اجتماعی مؤثر بر مدیریت مشارکتی منابع طبیعی خواهد بود.

مقدمه

جنگلها بهعنوان یکی از مهمترین سامانههای حیاتبخش بشر جایگاه انکارناپذیری در تأمین رفاه، آسایش و سعادتمندی جوامع بشری دارند. این در حالی است که بیشتر پژوهشهای اقتصادی منتشرشده در کشورهای درحالتوسعه بر روی منافع مستقیم جنگلها متمرکزشده است. عدم درک صحیح از کارکردها و خدمات تولیدشده توسط اکوسیستمها، خطری جدی برای جامعه محسوب میشود

در حال حاضر بخش عمدهای از جنگلهای شمال کشور براثر تراکم دام و سکونت جنگل نشینان و دیگر دخالتهای اجتماعی، از تخریب محیطزیست رنج میبرد. وجود آبادیهای کوچک و پراکندگی جنگلی و فعالیتهای کشاورزی و پرورش دام بیش از توان و ظرفیت جنگل، موجب تخریب جنگل شده است. هرچند که تعداد زیاد، کوچک بودن و پراکندگی روستاها و آبادیها، از دسته مسائلی است که همواره بهعنوان مانعی برای توسعهی نواحی قلمداد میشود و ازلحاظ اقتصادی، موجب مقرونبهصرفه نبودن خدماترسانی شده است بنابراین با توجه به کاهش سریع جنگلهای طبیعی در خیلی از نقاط دنیا یکی از موضوعاتی که کشورها اغلب با آن مواجه هستند، چگونگی جلوگیری از تخریب و صدمه بیشتر به مناطق جنگلی میباشد

تحقیقات مختلف نشان از آن دارد که مدیریت از بالا به پایین باقدرت متمرکز در این زمینه با شکست مواجه شده است و لذا نیاز است تا شیوه نوینی از مدیریت جایگزین شیوههای سنتی گردد . ازاینرو و به جهت مدیریت صحیح منابع طبیعی درجایی که چندین کنشگر حضور دارند، تصدیگری منابع طبیعی و مدیریت مشارکتی مطرح میشود 

همچنین مدیریت مشارکتی به دلیل فراهم آوردن فرصتهای برای اشتراک مساعی روستاییان در تصمیمات و امور کاربری منابع سبب حصول و برقراری مردمسالاری میشود .

یکی از مهمترین بخشهای مشارکت مردم و روستاییان در کشور، مدیریت منابع طبیعی بخصوص جنگلها میباشد. در ایران و اکثر کشورهای درحالتوسعه در فرایند مدیریت مشارکتی منابع طبیعی ازجمله جنگلها بهطورکلی با دو نوع کنشگر و یا ذینفع روبهرو هستیم که در یکطرف مدیریت مشارکتی، ذینفعان و یا نهادهای مرتبط با دولت و در سمت دیگر بهرهبرداران قرار دارند

تحقیقات مختلف نشان از آن دارد که مدیریت از بالا به پایین باقدرت متمرکز در این زمینه با شکست مواجه شده است، لذا نیاز است تا شیوه نوینی از مدیریت جایگزین شیوههای سنتی گردد ازاینرو و به جهت مدیریت صحیح منابع طبیعی درجایی که چندین کنشگر حضور دارند، تصدیگری منابع طبیعی و مدیریت مشارکتی مطرح میشود 

یکی از نظریاتی که میتواند به بررسی روابط بین کنشگران در عرصه منابع طبیعی کمک نماید، تحلیل شبکه میباشد. شبکهی اجتماعی یا منبع تولیدکنندهی سرمایهی اجتماعی، ترکیبی از کنشگران - کنشگرانلزوماً افراد نیستند، بلکه سازمانها و گروه ها را نیز در برمیگیرند - و روابط بین آنهاست. بهعبارتدیگر، شبکهی اجتماعی، الگویی از روابط است که کنشگران را به هم متصل میکند.

شبکهی اجتماعی را میتوان مجموعهای از افراد یا سازمانها یا مجموعههای دیگر اجتماعی دانست که از طریق روابط اجتماعی مانند دوستی، همکار بودن یا تبادل اطلاعات با یکدیگر مرتبط میشوند. بدین ترتیب، شبکهی اجتماعی، الگویی ارتباطی است که مردم را به هم متصل میکند و یا پیوندهایی است که افراد را با گروه هایی از مردم مرتبط میسازد.

این رویکرد قادر است وضعیت سرمایه اجتماعی را در موضوع موردبررسی ما موردبررسی و تحلیل قرار دهد. قابلیت بالای این روش در ترسیم و تحلیل شبکه ای مسائل سیاستی و مدیریتی در کلیه حوزه ها ازجمله حوزه مدیریت جنگل هنوز در ایران ناشناخته مانده است. ازاینروی، این مقاله به واکاوی مبانی تئوری تحلیل شبکهای و کاربرد و مزایای تحلیل شبکهای در مباحث و ابعاد مختلف مدیریت منابع طبیعی بهویژه در حوزه جنگل میپردازد.

روش تحقیق

روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات موردنیاز با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و اسنادی جمعآوری شد.

یافته های پژوهش

جنگلها باارزشترین و تردیدناپذیرترین منابع طبیعی هستند که فواید زیادی مانند تولید آب و اکسیژن برای بشر به همراه دارند. بهویژه تجدید ناپذیری جنگلها باعث میشود که بحث صیانت و حفاظت از آنها بهشدت مطرح و اجرا شود. دراینبین استفاده از رویکرد مشارکتی مردم محلی ازجمله روشهایی است که امروزه در دنیا مورداستفاده قرار میگیرد که ضمن محافظت از جنگل به کاهش فقر و افزایش پایداری محیطزیست و ایجاد قوانین مؤثر کنترل جنگل کمک کند. مجموعه اصول و عملیات شناختهشده به نام مدیریت پایدار جنگل امروزه بهعنوان دیدگاه غالب در توسعه جنگلداری پذیرفته شده است.

در نگرش مدیریت پایدار جنگلها دامنه توجه از تولید چوب به توسعه مشارکتی و عادلانه و رعایت ملاحظات زیستمحیطی کشیده میشود. تجارب جهانی سالهای اخیر، نقش مثبت مشارکت جوامع محلی در پروژههای محافظت از جنگل و افزایش پایداری محیطزیست را مورد تأکید قرار میدهد. به همین خاطر در دهه گذشته راهبردهای مدیریت جنگل و محافظت از تنوع زیستی بهطور اساسی از توجه و تمرکز به برنامهریزی متمرکز و مدیریت سازمانهای دولتی به راهبردهای بیشتر مشارکتی با اهداف متوازن اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی منتقل شده است.

درواقع مشارکت مردمی وجه اساسی و درعینحال گمشده توسعه پایدار در منابع طبیعی بهطور اعم و در جنگلها بهطور اخص است. سرمایه اجتماعی همچنین بهعنوان منبعی برای تسهیل روابط میان افراد تلقی میشود که این منبع شامل نهادها، هنجارها، اعتماد، آگاهی و بسیاری موارد دیگر میباشد که بر روابط و تعاملات میان افراد حاکم است و میتواند پیامدها و نتایج مختلفی بر عملکرد افراد و جوامع داشته باشد. مشارکت دارای معانی چندگانه میباشد، در معنی اول داشتن شرکتی فعالانه در گروه را میرساند و به فعالیت اجتماعی انجامشده نظر دارد و در معنای دوم از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در آن خبر میدهد.

مشارکت مردمی جزء حیاتی راهبردهای توسعه است که واجد سه عملکرد عمده میباشد، مشارکت اجتماعی ابتدا احساس ارزشمندی مردم را تضمین میکند . دوم اینکه مشارکت بهعنوان وسیلهی ارزشمندی برای بسیج، سازماندهی و تعالی بخشیدن به فعالیتهای توسعهی خود مردم به شمار میرود. سوم اینکه مشارکت بهمثابه کانالی است که گروهها و جوامع محلی میتوانند از طریق آن به عرصههای کلان و بزرگتر تصمیمگیری دسترسی پیدا کنند. بدون مشارکت، راهبردهای توسعه غیر مردمی و بینتیجه خواهد بود

بعد دیگر سرمایهی اجتماعی اعتماد است که درواقع پیششرط مشارکت و همکاری بوده و بقاء و پایداری روابط بین کنشگران به اعتماد افراد به یکدیگر وابسته است

بر این اساس میتوان بیان نمود رابطهی مستقیمی بین سه مؤلفهی اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی وجود دارد، بهگونهای که هر چه میزان اعتماد در شبکه افزایش یابد، مشارکت و انسجام افزایشیافته و مدیریت مشارکتی موفقتر خواهد بود

همانطور که پیشازاین اشاره شد، امروزه اما بسیاری از برنامههای مدیریت مشارکتی منابع طبیعی، به دلیل عدم توجه کافی به خصوصیات و موقعیت ذینفعان در شبکه روابط اجتماعی آنها، با شکست مواجه شده است . بر این اساس برای دستیابی به مدیرت مناسب عرصههای طبیعی مانند مدیریت جنگل و بهرهبرداران از آن بایستی رویکرد تصدیگری و مدیریت مشارکتی را پیش گرفت. بدین منظور میتوان از رویکردهای جدید همانند روش تحلیل شبکه اجتماعی برای دستیابی به مدیریت مشارکتی بهره گرفت.

از دیدگاه جامعهشناسی، شبکه بهعنوان نوع خاصی از رابطه - گرهها - که ارتباطدهندهی مجموعهای معینی از اشخاص، اشیاء یا وقایع میباشد، تعریفشده است . در حقیقت تحلیل شبکهای - تحلیل شبکهی اجتماعی - عبارت است از رویکرد و مجموعه ای از فنون است که برای بررسی مبادله منابع در بین کنشگران مانند افراد، گروهها و...

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید