بخشی از مقاله
چکیده
شبستان از قدیمیترین و پرکاربردترین معماریواژههای زبان فارسی است. پسوند این واژه »ستان« است که خود دلالت بر »جای و مکان« دارد و بررسی متون تاریخی نیز نشان میدهند که در طی یک هزاره اخیر، غالب مدلولهای واژه شبستان بر جا و مکان دلالت میکردهاند. اما این معماریواژه، در گذر زمان معانی متفاوتی به خود گرفته است؛ ازجمله سرای زنان، حرمسرا، گرمخانه، جای دلگیر، خوابگاه، خانه، جای تاریک، غار، نمازخانه مسجدها، خلوتخانه. به نظر میرسد قدیمیترین مدلول شبستان، »سرای زنان« و »حرمسرا« و جدیدترین مدلول آن »فضای ستوندار ساختمانها - خصوصاً مسجدها - « است.
همچنین کیفیتهای خاص این واژه و مدلول کالبدی آن، منجر به معانی ضمنی و دلالتهای نهان معنایی خاصی میشده است؛ ازجمله اینکه شبستان فضایی زنانه، و بهنسبت فضاهای مردانه حقیرتر شمرده میشده است؛ نیز شبستانیبودن بهمثابه فضیلت زن بوده است.
تنها در قرن معاصر است که برای نخستین بار، شبستان بهعنوان فضایی برای خلوت و تنهانشینی و میگساری یک »مرد« در شعر میآید و تا پیشازآن، شبستان فضای اندرونی کاخ یا خانه و زنانه محسوب میشده است. جز اینها، دلالهای معنایی بسیار متنوع واژه شبستان موجب شده که استفاده شاعران و ادبیان از آنها مکرّر و پردامنه، و البته بسیار متنوع باشد؛ چنانکه آرایههای ادبی متنوعی با کاربست واژه شبستان مورداستفاده شاعران و نویسندگان قرار گرفته است:
شبستان غم؛ شبستان سپهر؛ شبستان عدم؛ مخدرات شبستان راز؛ زاویهنشین شبستان خمول؛ تازهعروس شبستان بلاغت؛ حجلهآرایان شبستان نکتهپروری؛ بیداردلان شبستان تحقیق؛ شبستان حیا؛ شبستان سخن؛ شبستان جهان؛ شبستان ازل؛ شبستان ضمیر؛ شبستان معاصی؛ شبستان خیال. این مقاله درآمدی است بر بازشناسی معماریواژه شبستان و انواع دلالتهای ضمنی و معانی آن در قرون مختلف؛ بهاینمنظور متون تاریخی منظوم و منثور فارسی از سدههای مختلف واکاوی شدهاند و جایگاه شبستان در این متون مورد تحلیل و تدقیق قرار گرفته است.
مقدمه
شبستان از معماریواژههاست که قدمت بسیار و کارکرد پربسامدی دارد. شبستان را به دو دلیل میشود از واژگان معماری برشمرد؛ یکی ساخت آن و دیگری مدلولهای آن. در اینجا مُراد از معماری هرآنچه هست که به فضا و ساختمان و مکانسازی و فضاسازی مرتبط است.
ساختار واژه شبستان متشکل از واژه »شب« و پسوند »ستان« است. پسوند »ستان«، پسوند مکان است - معین، . - 1387 دهخدا مینویسد »ستان« پسوندی است که »و نیز در کلمات زیر مزید مؤخر است و معنی مکان دهد: اجارستان، اخترستان، ارمنستان، [...] شبستان، شکرستان، شورستان، شهرستان . در فرهنگ عمید نیز ذیل مدخل »ستان« آمده است »جای فراوانی چیزی« است
بنابر ساختار این واژه، شبستان یک معماریواژه است و به »مکان« و »جا« اشاره دارد. همچنین مدلولهای نای واژه نیز غالباً بر مکانی با کیفیتها و کارکردهای خاصی دلالت دارند. اما مدلولهای این واژه در گذر زمان قدری تغییر کردهاند؛ در متون جغرافیایی و تاریخی و علمی، کاربست این واژه غالباً در معناهای استراحتگاهِ درخور شبهنگام، محل خواب، فضای ستوندار مسجد، حرمسرا، سرای زنان، غار، گرمخانه و... بوده است. همچنین در متون نظم و نثر ادبی، ترکیبهای شاعرانه و خیالانگیزی از گذر بهرهوری از معماریواژه شبستان پدید آمده است؛ از شبستان عدم گرفته تا شبستان معاصی و شبستان نکته پروری.
بنابراین از سویی شبستان در گذر زمان معانی متنوعی را به خود گرفته و ازسویدیگر، تداعیهای ضمنی معنایی متکثری را از سر گذرانده است؛ پرکاربردی این واژه چنان بوده که جز معنی صریح آن، گاهوبیگاه بهصورت استعاری هم در متون نظم و نثر فارسی جلوهگری کرده است. چنین است که تحلیل محتوای جلوهگاههای شبستان در متون، به بازشناسی نگرش پیشینیان به این واژه و تداعیهای ضمنی و مفهومی آن میانجامد.
در فرهنگهای مختلف فارسی، معناهای متنوع شبستان را ذکر کردهاند. وارسی این فرهنگها نشان میدهد که معنای »شبستان« در قرنهای مختلف چه بوده است؛ برایناساس میشود گفت که واژه شبستان را در فرهنگهای فارسی، در چند معنی زیر معنا کردهاند:
· محوطهای از مسجد مخصوص عبادت
· نمازخانه مسجد که ستوندار باشد
· محل اقامت درویشان و غیرایشان در مسجدها