بخشی از مقاله
.1 چکیده
هدف از پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب علوم پایهی پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 94 -95 از منظر فعال یا غیرفعال بودن آن، است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی - جهت مشخص نمودن تعاریف و مشخصات کتاب درسی علوم - و×تحلیل×محتوای ویلیام رومی - برای تحلیل و بررسی کتاب علوم دوره ابتدایی - میباشد. جامعه آماری شامل، کلیهی دروس کتاب علوم پایهی پنجم دوره ابتدایی است. و نمونه، تعدادی از صفحات این دروس میباشد که با روش تصادفی انتخاب شدهاند.
ابزارجمعآوری اطلاعات، سیاههی تحلیل ویلیام رومی است که براساس مبانی نظری تهیه و روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی تأیید شده است. واحد مطالعه، درسهای مندرج در کتاب و واحد تجزیه و تحلیل، متن، پرسشها و تصاویر کتاب است که بر اساس مقولههای فعال و غیرفعال توسط فرمول ویلیام رومی تحلیل و ضریب درگیری آنها مشخص شد و نتایج زیر حاصل گردید. متن و سوالات کتاب علوم پایهی پنجم دوره ابتدایی، غیر فعال و غیرپویاست. همچنین متن کتاب بیشتر به ارائه حقایق و سوالات، از دانشآموز میخواهد تا به نوعی تجزیه و تحلیل انجام دهد و به فعالیت بپردازد و مفروضات و اطلاعات علمی کافی را در اختیار فراگیر قرار نمی دهد. اما تحلیل و بررسی تصاویر نشان میدهد که این بخش از کتاب، فعال و پویاست و دانشآموز را با فرآیند یادگیری و تفکر درگیر میکند.
.2 مقدمه
نظام آموزشی فعلی کشور، یک نظام متمرکز و برنامه درسی آن منحصر به کتاب درسی است که در کل کشور استفاده میشود این در حالی است که با توجه به وسعت کشور، تنوع و تعدد اقوام و مشکلات ناشی از آن - مثل دو زبانه بودن شاگردان - ، رشد سریع علوم و فنآوری، تغییر سریع در هنجارها و ارزشهای اجتماعی، ضرورت دارد که کتابهای درسی با دقت کافی و در حد امکان، عاری از هر عیب و نقص و مطابق با اهداف تعیین شده و اصول علمی تألیف شوند اگر از منظر و دیدگاه برنامه درسی به کتابهای درسی، به ویژه محتوا و فعالیتهای یادگیری شاگردان نگاه کنیم، اهمیت و ضرورت یک محتوای خوب و پویا در فرآیند آموزش و پرورش بیش از پیش نمایان میشود به طوریکه برخی از متخصصان آن را پایه اصلی آموزش و پرورش میدانند و غالبا کیفیت آموزش و پرورش یک جامعه را از روی محتوای برنامهی مقاطع مختلف، ارزیابی میکنند کتابهای درسی، رسانهای هستند که همه روزه معلمان و شاگردان از آن استفاده میکنند، لذا گاهی اوقات بهعنوان تمام برنامه درسی، معلم بر آن تاکید میکند این رسانه با اهمیت دربردارنده بخشهای نوشتاری، تصویرها و تمرینهایی است که در راستای تحقق هدفهای کتاب، تهیه و سازماندهی میشوند.
چگونگی تنظیم محتوای کتب درسی عامل مهمی در تعیین چگونگی یادگیری است. گاهی عدم کارایی و نامناسب بودن محتوا و عدم تناسب آن با توانایی درک و فهم دانش آموزان، یادگیری را مشکل میکند یا نتیجهای کمتر از انتظار به بار میآورد. - معاونت پژوهش، . - 1382 پس، کتب و محتوا در تمامی مقاطع نظام آموزشی محتاج تجزیه و تحلیل و بررسی علمی هستند. چرا که این تحلیل به دست اندرکاران و مولفین کتب درسی کمک میکند تا در هنگام تهیه و تدوین و یا گزینش و انتخاب کتاب درسی تصمیمات عاقلانهای اتخاذ کنند.
-2 بیان مساله
هر جامعهای بر اساس نظام ارزشی حاکم بر آن در صدد تعلیم و تربیت افرادی است که آرمانهای خود را در وجود آن متبلور سازد. در جوامع مختلف برای رسیدن به این مهم، از ابزارها و رسانههای مختلفی استفاده میکنند. یکی از این ابزارها،مخصوصاً در کشور ما به دلیل غالب بودن و ندادن بهای زیاد به دیگر روشهای آموزشی، کتابهای درسی هستند. ، با توجه به ارزشهایی که یک کتاب درسی میتواند در جریان آموزش و یادگیری به ارمغان آورد - معاونت پژوهش، - 1382 و همچنین نظر به اینکه هدفهای تربیتی یک جامعه در محتوای برنامهی درسی به ویژه کتب درسی منعکس میشوند، بررسی وضعیت آنها در تمامی مقاطع آموزشی از منظر روش های علمی تجزیه و تحلیل، مفید و ضروری مینماید.
.3 روش تحقیق
روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی - جهت مشخص نمودن تعاریف و مشخصات کتب علوم - و تحلیل محتوای ویلیام رومی - برای تحلیل و بررسی کتب علوم دوره ابتدایی - میباشد. جامعه آماری شامل، کلیهی دروس کتاب علوم پایهی پنجم دوره ابتدایی است. و نمونه، تعدادی از این دروس میباشد که با روش تصادفی انتخاب شدهاند. ابزارجمعآوری اطلاعات، سیاههی تحلیل ویلیام رومی است که براساس مبانی نظری تهیه و روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی تأیید شده است. جهت تجزیه و تحلیل دروس، از منظر فعال یا غیرفعال بودن از روش ویلیام رومی و محاسبهی ضریب درگیری استفاده شده است.
.4 تعریف و ماهیت علوم
یکی از حوزههای یادگیری در برنامه درسی ملی حوزهی علوم تجربی است. علوم تجربی حاصل کوشش انسان برای درک واقعیتهای هستی و کشف فعل خداوند است.
-4-1 اهمیت آموزش علوم تجربی در مقطع ابتدایی
فراگیری علوم تجربی به کودکان کمک می کند تا روشهای شناخت دنیای اطراف خود را بهبود بخشند. برای این منظور آنها باید مفاهیمی کسب کنند که به آنها کمک کند تا تجارب خود را با یکدیگر مرتبط سازند مثلا: نگاه کن گیاهی که در نزدیک پنجره بوده ، خوب رشد کرده ولی گیاهی که در آن اتاق تاریک بوده پژمرده شده است، شاید گیاه به نور احتیاج دارد تا رشد کند. کودکان باید روشهای کسب اطلاعات، سازماندهی، کاربرد و آزمایش کردن را بیاموزند. این فعالیتها توانایی آنان را در درک دنیای اطراف تقویت میکند و برای تصمیم گیریهای هوشمندانه و حل مسائل زندگیشان یاری می دهد. امروزه آموختن علوم تجربی همچون سوادآموزی و حساب کردن امری اساسی و ضروری ما است که با زندگی روزمره ما در ارتباط است و با پیشرفت تکنولوژی اهمیت آن بیشتر شده است.
به عبارت دیگر آموزش علوم بیشتر ب آموزش راه یادگیری میپردازد که آگاهی از آن برای هر کودکی لازم است، چرا که در دنیایی زندگی میکند که سریعا در حال تغییر است و هر فردی باید قادر باشد خود را دایم با آن تغییرات هماهنگ سازد. گفته اند که در 20 سال دیگر سرعت رشد اطلاعات آن قدر سریع است که کمتر از 75 روز میزان اطلاعات و دانش بشر دو برابر می شود و بنابراین آنچه مهم است یادگیری شیوه کسب اطلاعات و به روز کردن و پردازش آنهاست و نه کسب اطلاعات به مثابه یک بستهی دانشی. به این دلیل فراگیری علوم تجربی دو جنبه ی مثبت دارد. هم فرایند است و هم فراورده.فرایند علوم روش یافتن اطلاعات،آزمایش نظریات و توضیح و تفسیر آن هاست.
از» دو گلدان کاملاً مشابه ، یک گلدان را در جای کم نور و دیگری را در جای پر نور میگذارم به اندازه ای هم آب میدهم تا ببینم آیا واقعاً میزان تابش نور بر رشد گیاه اثر دارد؟« فراوردهی علوم نیز آراء و عقایدی است که می تواند در تجارب آتی به کار گرفته شود. این که میگوییم »میتواند« به این معنی است که آموزش علوم فقط زمانی فواید بالا را دارد که مراحل صحیح و مناسب خود را طی کند و گرنه هیچ تضمینی برای دستیابی به آنها نیست. و چون این دو، یعنی فرایند علوم و فراورده ی علوم شدیداً به یکدیگر وابستهاند، بسط و پرورش آنها نیز باید همراه هم تحقق پذیرد.
این موضوع در انتخاب انواع فعالیت های آموزشی دانش آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. فراگیری این آموزش در اوایل دوران کودکی از دو نظر اهمیت دارد، یکی آن که کودکان در می یابند که عقایدی صحیح است که مستدل باشد و دوم این که احتمال پذیرش نظریات غیرمستدلی که با مفاهیم علمی در تضاد مستقیم است کم میشود. آنچه مهم است این است که بررسیهای متعدد نشان داده که هر چه طول مدت زمانی که فرد عقیده ی غلطی را کسب کرده زیادتر باشد امکان تغییر آن مشکلتر است در عمل دیدهایم فرایند تغییر نظر دانش آموزان دبیرستانی هنگامی که نظر غیرعلمی را پذیرفته اند بسیار مشکلتر از این فرایند در دانشآموز ابتدایی است. بزرگسالان در مقابل تغییر عقیده مقاومت میکنند و این خود مانعی بزرگ در آموزش علوم به دانش آموزان بزرگسال است.
به این دلیل اگر آموزش علوم در دورهی دبستان مسیر منطقی خود را طی کند، مانع پیدایش بحران در دورهی دبیرستان خواهد شد. هنگامی که دانش آموز دبستانی یاد می گیردکه پذیرش این نظریه که » بستن در قابلمهی آبی که روی شعله است باعث می شود آب در دمای کم تری بجوشد« باید با آزمایش کردن همراه باشد، و زمانی که آزمایش این نظریه را رد کرد او به سادگی قبول می کند که باید انعطاف پذیر باشد و اشتباهات را بپذیرد. به این دلیل این دانش آموز در دورهی دبیرستان در دروس علوم تجربی نظریات غیرعلمی خود را سادهتر کنار میگذارد.
.5 تعریف تحلیل محتوا
تحلیل محتوا روشی برای جمعآوری اطلاعات و تحلیل آنها به شمار می آید، در تحلیل محتوا به جای مشاهده مستقیم رفتار مردم با پرسش در مورد آن، به ارتباطاتی که آنها پدید میآورند و پیامهایی که رد وبدل میکنند توجه میشود و مورد تحلیل قرار میگیرد، تحلیل محتوا د رواقع متون نامه، دفترهای خاطرات، مقالات، سخنرانی ها، صورت جلسات، کتاب ها، شعرها، نقاشی ها، قوانین و هر سند دیگر را مطالعه و ارزیابی میکند. تحلیل محتوا روشی » غیر واکنشی« و » غیر مداخلهای« است و چون اسناد مورد مطالعه و متون تحلیل، پیش از این ثبت شدهاند، بنابراین صاحبان اسناد و مولفان آثار را به کار تحلیل و واکنش فرا میخواند، البته تحلیلگران و محققان در کار تالیف و تدوین و ایجاد اسناد و مدارک مداخله ای ندارند.