بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با هدف تعیین عوامل بازدارنده مشارکت فعالیت بدنی در اوقات فراغت دانشجویان دانشکده فنی دختران ولیعصر تهران - بر اساس مدل هرمی کرافورد - انجام گرفت. این تحقیق به صورت توصیفی-پیمایشی و روش میدانی انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع دانشکده فنی دختران ولیعصر تهران در سال تحصیلی 93 -94 می باشد، حجم نمونه با استفاده از جدول کرجیسی مورگان تعداد 358 نفر برآورد شده است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد کرافورد و همکاران - 1993 - استفاده شده است.

میزان پایایی پرسشنامه برای متغیر های عوامل بازدارنده فردی، عوامل بازدارنده بین فردی و عوامل بازدارنده ساختاری به ترتیب برابر است با =0/86 و=0/66 و=0/84 بود. به منظور بررسی رتبه میانگین مشاهده شده و اولویت بندی موانع بازدارنده فعالیت بدنی در اوقات فراغت در بین دانشجویان از آزمون رتبه ای فریدمن استفاده گردید.نتایج حاصل از تحقیق نشان دادکه عوامل بازدارنده مشارکت فعالیت بدنی در اوقات فراغت دانشجویان دانشکده فنی دختران ولیعصر منطبق بر مدل هرمی کرافورد می باشد. به این صورت که عوامل بازدارنده ساختاری مهم ترین دسته از عوامل اثر گذار بر مشارکت افراد در ورزش می باشد و سپس عوامل بازدارنده بین فردی و فردی به ترتیب در اولویت های دوم و سوم قرار داشتند.

کلمات کلیدی: مشارکت در فعالیت بدنی، اوقات فراغت، عوامل بازدارنده، مدل هرمی کرافورد، دانشجویان دختر

مقدمه

نوع زندگی در قرن حاضر، ماشینی است پیشرفت تکنولوژی و تاثیر آن در پهنه زندگی انسانها بشر را با فقر حرکتی روبرو کرده است. از آنجایی که حرکت، زندگی و پویایی بشر است و عدم حرکت یا همان فقر حرکتی در هر سنی با عوارض جانبی چون چاقی ،ضعف عضلات، بیماری های دستگاه گردش خون، تنفس و اختلالات روانی همراه است، بنابراین می توان گفت حرکت جزء جدا نشدنی انسان ها است. کاهش تحرک و فعالیت های بدنی در زندگی روزمره، به واسطه توسعه و گسترش امکانات و وسایل رفاهی و شیوه های نوین زندگی به وجود می آید . - 1 - نشاط و شادابی جسمی، ذهنی و روانی، افزایش قدرت دفاع بدنی، بهبود کیفیت متابولیسم - سوخت وساز - از یک طرف وکاهش وزن وکاهش خطر ابتلا به بیماریها و ناراحتی های جسمی و روحی، از جمله فواید فعالیت بدنی و ورزش است.

فعالیت بدنی همواره جزء مکملی از زندگی فرد و خانواده در طی اعصار و تمدن های گوناگون انسان بوده و هست و در ارتباطات خانوادگی و فعالیت های گوناگون زندگی اجتماعی سهم بسزایی داشته و از رهگذر فعالیت های تفریحی و اوقات فراغت و برگزاری مراسم آیینی چند منظوره برای اعضای خانواده خرسندی و لذت و تامین بهداشت و سلامتی و زندگی سالم به عنوان یکی از دستاوردهای فعالیت بدنی تاثیر ارزنده ای گذاشته است . - 2 - اوقات فراغت و نحوه گذراندن آن از مباحث تازه ای است که پس از انقلاب صنعتی و رشد صنایع و فن آوری، توجه جامعه شناسان را بر انگیخته. اوقات فراغت، فعالیتی است که اعضای جامعه فارغ از اجبارهای محیط و الزامات زندگی از طریق آن استعدادهای خود را توسعه بخشیده، شخصیت خود را گسترش می دهند . - 3 -

فراغت می تواند نقش نیرومند و در عین حال دوگانه ای در تحول سطح فرهنگی جامعه داشته باشد. به این معنا که می تواند در ارتباط با نیازهای فکری و عملی انسان، سازگاری و ناسازگاری اجتماعی و پیشرفت یا واپسماندگی فرهنگی را سبب شود . - 4 - یکی از روش هایی که می تواند اوقات فراغت جامعه را زیر پوشش قرار دهد و بسیاری از ضعف ها و کمبود ها ی جسمانی و روانی را رفع و درمان کند، ورزش و تفریحات سالم است. تربیت بدنی و ورزش گذشته از جبران ضعف ها و حفظ تندرستی، افراد را برای زندگی، تلاش و اهداف مشترک آماده می سازد. ورزش به عنوان یکی از روش های گذران اوقات فراغت، در جذب ارزش های فرهنگی موثر است . - 5 -

اجرای فعالیت های ورزشی امری است که با توجه به سن، جنس و شغل و ... به شکل و شیوهای مختلفی قابل برنامه ریزی است. به همین سبب برای هر گروه و دسته ای از افراد جامعه موانعی به شکل بازدارنده های مشارکت در فعالیت های ورزشی نمود پیدا می کند - . - 6پژوهش های سازمان یافته در مورد عوامل بازدارنده اوقات فراغت،که از اوایل دهه 1980 آغاز شد، بیش تر پژوهش هایی تجربی بودکه نتایج آن، اثر عوامل بازدارنده بر فعالیت های اوقات فراغت را به وضوح نشان نمی داد، اما در پایان دهه 1980، تلفیق این روش و روش های پژوهشی 1990 باعث ایجاد نگرشی جدید در مطالعه عوامل بازدارنده اوقات فراغت شد.

یکی از پژوهش هایی که در این راستا انجام گرفت و موجب شد تا گامی موثر در جهت طبقه بندی عوامل بازدارنده و شیوه تاثیر آنها بر مشارکت افراد در فعالیت های اوقات فراغت به وجود آید، به وسیله گروهی از پژوهش گران نظیر جک سون، کرافورد و گادبی1 در سال1993 و به صورت یک مدل سلسله مراتبی ارائه شد. در این مدل عوامل بازدارنده در یک سلسله مراتب از مراحل تصمیم گیری قرار می گیرند و فرد نیز آنها را در یک سلسله با الویت عوامل بازدارنده فردی، بین فردی و ساختاری تجربه می کند. عوامل باز دارنده فردی، عواملی هستند که با حالات روانی فرد سر و کار دارند و بر ارجحیت اوقات فراغت تاثیر می گذارند، ولی در رابطه بین ارجحیت و مشارکت دخالت ندارند.

مانند استرس، اضطراب، تمایلات مذهبی، خویشاوندی و عدم خویشاوندی. عوامل بین فردی حاصل کنش های بین فردی یا رابطه بین خصوصیات فردی افراد است - . - 7 عوامل ساختاری به عنوان عوامل مداخله گر بین ارجحیت اوقات فراغت و مشارکت عمل می کنند، مانند وضعیت چرخه زندگی خانواده، منابع مالی خانواده، فصل، هوا، برنامه زمانی کار، دسترسی به فرصت ها و نگرش افرادی که در مورد مناسب بودن فعالیت های معینی نظر می دهند. ارائه کنندگان این مدل معتقدند مشارکت، وابسته به عوامل بازدارنده است و در نتیجه غلبه بر این عوامل حاصل می شود، نه این که غیبت عوامل بازدارنده به معنای مشارکتباشد - گرچه این امر ممکن است برای بعضی افراد صحت داشته باشد - . چنین غلبه یی احتمالا شکل مشارکت را تغییر می دهد، ولی مانع از آن نمی شود . - 8 -

نیمی از جمعیت کشورمان را زنان تشکیل می دهند و به اذعان همه روانشناسان اجتماعی وکارشناسان امر، جامعه سالم بر پایه خانواده ی سالم بنا نهاده می شود و رکن اصلی خانواده را نیز زنان و مادران تشکیل می دهند و با توجه به گسترش روز افزون اختلالات روانی در جامعه بخصوص در میان بانوان که این افراد مادران این سرزمین به شمار می روند ممکن است به علت احساس مسولیت بیشتر نسبت به افراد خانواده، استرس های خاص شغلی ومسائل دیگر باشد، بیماری ها و عوارض حاصل از آن موانع موثر بر عدم مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی محسوب می گردد - . - 9 عدم تحرک جسمی دختران و بانوان یعنی محروم شدن بخش مهمی ازجامعه از سلامت و بهداشت جسمانی و روانی ، شادابی و کارایی که بی شک لطمه های جبران ناپذیری برای کل جامعه به دنبال خواهد داشت.

چرا که زنان از ساختار فیزیکی ظریف تری برخوردار بوده و احتمال مخاطرات بیشتری را در مقابله با بی تحرکی وکم کاری دارند . - 10 - با توجه به اینکه دانشجویان بخش وسیعی از افراد جامعه را تشکیل می دهند و به عنوان افراد متخصص و تحصیل کرده در آینده عهده دار مسولیت های مهم و به عبارت دیگر آینده سازان جامعه خواهند شد، سلامت جسمی، روحی و روانی آنان اهمیت ویژه ای دارد. بی شک شناخت عوامل بازدارنده مشارکت آنان می تواند راهنمای مناسبی در بررسی راهکار های جذب هر چه بیشتر دانشجویان در فعالیت های ورزشی و بدنی باشد و به شناخت علل شرکت یا بر عکس عدم مشارکت این افراد کمک شایانی کند.

با توجه به اهمیت موضوع و کمبود پژوهش در این زمینه، در تحقیق حاضر قصد داریم تعیین عوامل بازدارنده مشارکت بر اساس مدل کرافورد را در دانشجویان دانشکده فنی دختران ولیعصر انجام شد و به این پرسش پاسخ داده می شود که مهمترین عامل یا عوامل بازدارنده مشارکت دانشجویان دانشکده فنی دختران ولیعصر در فعالیت های ورزشی طبق سلسله مراتبی عوامل بازدارنده کرافورد کدام است؟ و اولویت بندی این عوامل باز دارنده در مشارکت دانشجویان دختر دانشکده فنی دختران ولیعصر تهران چگونه است؟

روش

پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی - پیمایشی - می باشد و جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشکده فنی دختران ولیعصر تهران در سال تحصیلی 93-94 می باشد که تعداد آن ها طبق آخرین داده های مرکز آمار دانشکده فنی دختران ولیعصر برابر با 2800 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 340 نفر برآورد شده است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.در راستای تحقق اهداف این پژوهش پس از اخذ مجوزهای لازم از دانشکده فنی دختران ولیعصر تهران، هماهنگی لازم با مدیران ساختمان دانشکده ها انجام شد. محقق هر روز در یکی از دانشکده های دانشگاه آزاد حضور داشت وپرسشنامه ها را بین دانشجویان توزیع شد. جهت تکمیل پرسشنامه ها از آزمودنی ها خواسته شد کلیه موارد پرسشنامه را با دقت بخوانند، بهترین گزینه را انتخاب کنند و هیچ سوالی را بدون پاسخ نگذارند. برای اطمینان از شرکت آزمودنی ها و تکمیل دقیق پرسشنامه ها و رفع ابهامات احتمالی آزمودنی ها در تحقیق، محقق شخصا حضور داشت. محدودیت زمانی برای پاسخگویی به سوالات وجود نداشت اما به طور متوسط هر پرسشنامه 15 دقیقه توسط هر آزمودنی تکمیل شد. در ابتدا محرمانه بودن

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید